احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۸ اسد ۱۳۹۲
در اینکه افغانستان در میانِ چالشها و بحرانهای متفاوت از هر سو گیر مانده است، جای هیچ شک و تردید نیست. و همچنین این نکته هم جزوِ حقیقتهای قابل قبولِ همه است که مردمِ ما از جنگ و ویرانی خستهاند و هرگز خواهانِ بازگشت به دهههای پیشین نیستند. از اینرو یگانه راهی که پیش روی خود دارند، امید بستن به انتخابات و روی کار آمدن حکومتی مردمی است؛ حکومتی که حول منافع ملیِ ما بتواند مشکلاتِ برآمده از هرجومرج سیاسی و زدوبندها و معاملهگریهای اقتصادی و سیاسی را در سطوح مختلف از میان بردارد. زیرا بعد از سقوط طالبان هرچند که بهنام دموکراسی و با سیستمی انتخابی، حکومتی زمامِ امور را بهدست گرفت که بهنامْ مردمی خوانده میشد، اما طی این سالها ما کمتر مردمی بودن و ملیگرایی را در رفتار و گفتار تیم حاکم شاهد بودهایم.
حساسیتِ زمانییی که کشور در آن قرار دارد، بحث خروج نیروهای نظامیِ خارجی و خودکفایی نیروهای امنیتیِ ما، کم شدنِ چشمگیرِ کمکهای مالی جامعه جهانی در تمام عرصهها یا در کل، کنار رفتن نام افغانستان از صدر فهرست توجه جامعه جهانی، گسترش قوای طالبان و قوت گرفتن افکار طالبانی در مرزها و همچنین گسترش افکار افراطی در منطقه؛ همه و همه دست به دستِ هم میدهند تا ما را بیش از پیش نگرانِ وضعیت آینده افغانستان سازند. اما در این میان، یگانه راه معقول و عملییی که مردم به آن میاندیشند تا بتوانند به نوعی خود سهیم در اداره امور سیاسی خود باشند، انتخابات است. به این معنا که نشاندنِ کسی در رأس اداره کشور که برآمده از انتخابات و آرای مردمی باشد، هنوزهم به عنوان کورسویی در میان همه تاریکیها، امید مردم را به آینده زنده نگاه داشته است.
ولی متأسفانه ما شاهدیم که هر روز با نزدیکتر شدن انتخابات، دسیسهها و توطیههای سازمانیافتهتری علیه برگزاری انتخاباتی سالم، شفاف و همهگیر و مردمی از هر سو بروز پیدا میکند. زمزمههایی که این روزها غیررسمی در رسانههای اجتماعی مثل فیسبوک شنیده میشود و همچنین نگرانی کارشناسان و صاحبنظران سیاسی در مورد تأخیر در برگزاری انتخابات آتی، میتواند امید و انگیزه مردم را برای نگاه کردن به انتخابات به عنوان راهحلی قانونی، اساسی و مشروع کمرنگ سازد. انتخاباتی که حتا تاریخ برگزار شدنش، سلیقهیی باشد و کل یا بخش بزرگی از این پروسه، مهندسیشده و به نفع گروهی مشخصْ پیشاپیش سازماندهی شود، بدون شک آن انتخاباتی نخواهد بود که امروز یگانه و آخرین راهحل از نگاه مردم است.
امروز جامعه جهانی، کشورهای همسایه و نیروهای دخیل در سیاست داخلی افغانستان از هر طیف و جناح و حزب و گرایشی که هستند، باید باور کنند که انتخابات و برگزاری آن برای فضای تشنجزده و بحرانی افغانستان، ضرورتی اجتنابناپذیر است و اگر به هر دلیل و بهانهیی بخواهند این پروسه را لغو کرده یا با تأخیر و یا با شکست مواجه سازند، به این معناست که خیانتی بزرگ علیه منافع ملی صورت گرفته و کشاندن کشور به دامان ناامنی و بیثباتی و تزلزلِ عمیقتر را به دنبال خواهد داشت. انتخابات باید برگزار شود و در کموکیفِ آن از حال باید چارهیی اندیشـید. انتخابات برای مردم است، پس مردم باید محور توجه قرار بگیرند. در انتخابات هیچ عنصری قویتر و برجستهتر از مردم وجود ندارد که بتوان روی آن تمرکز کرد. از اینرو خودِ مردم هم باید با دقت و توجه بیشتر، مسایل مربوط به انتخابات را دنبال کنند و بیداری و حساسیتِ خود را نسبت به این مسأله بیشتر از هر زمانِ دیگر نشان دهند؛ تا از این راه کسانی که به فکر معامله کردن بر روی آرای مردم هستند، از هماینک بدانند و آگاه باشند که مردمی که قرار است سال ۲۰۱۴ پای صندوقهای رأی بروند، بدون شک با مردمی که در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ به پای صندوقهای رأی رفتند، تفاوتی چشمگیر دارند و به رشد سیاسیِ بالاتری دست یافتهاند.
دلسوزان وطن هم از هر طیفوقشری که هستند، بهتر است بهجای افتادن به دام شعارهای درونتهیِ این کاندید یا آن حزب و …، با درایت و دوراندیشیِ عمیقتری بر اساس ارزشهای مشترک و ملی و منافعی که مردمْ محوریترین دغدغه آن باشد، به هم نزدیک شده و در برابر معاملهگریهایی که در راه است، سدی قوی بسازند. چرا که آسیب دیدن انتخابات آتی، فقط به معنای شکستِ یک پروسه ملی نیست، بلکه به معنای شکست مردمسالاری و حتا فکر نهادینه کردنِ آن در جامعه است.
در فضایی که طالبان بیشتر از هر زمان دیگر در طول یک دهه گذشته، فرصت برای ابراز وجود و مانور سیاسی در کشور و همچنین در کشورهای همسایه یافته است، مردمی کردنِ حکومت و مردمی کردنِ سیستم اداره کشور و حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، روز به روز دستنیافتنیتر جلوه میکند. اما انتخابات آتی میتواند فرصتی طلایی باشد که به مردم اجازه دهیم خودشان تصمیم گرفته و کسی را انتخاب کنند که به صلاح آنها بیاندیشد. هرچند که یافتن یک چنین شخصی شاید در فضای کنونی ناممکن به نظر برسد، اما بدون شک اگر کسی بخواهد افغانستان را از وضعیتی که دارد نجات بخشـد، باید با یک تیم قوی، هماهنگ و منسجم وارد میدان شود که هم تدبیر و هم تخصصِ لازم را داشته باشند. چرا که اداره یک کشور نه کارِ یک فرد و نه کار یک حزب و یا گروه خاص است، بلکه کارِ ادارهیی موفق است که بتواند سیستمی درست و کارآمد طراحی کند که هم مدیریتپذیر باشد و هم مدیریتکننده. بدین معنا که از هماکنون باید تخصص و تعهدِ نامزدانی که بهزودی از هر گوشه و کنار خود را برای تصاحب پست ریاستجمهوری در افغانستان نامزد میکنند را مد نظر قرار داد و تلاش کرد هر زمزمهیی که علیه برگزاری و یا سلامت انتخابات آینده بلند میشود را در نطفه خفه ساخت؛ چرا که زمزمههایی که از اینسو و آنسو دال بر تأخیر در برگزاری انتخابات بلند شده، مقدمهیی استند برای خطری بزرگتر که آنهم زمینهسازی لغو انتخابات آینده است که بسی خطرناک و تکاندهنده خواهد بود. و این کار ممکن نیست مگر با آگاهیبخشی درستِ رسانهها و جامعه مدنی و دیگر نهادهای دخیل در امر انتخابات، تا کسانی که حتا فکر مهندسی انتخابات و یا هر گونه معامله و دخلوتصرف در نتایج رأیدهی را دارند، از همین اکنون به این فکر باشند که شهروندان افغانستانییی که سال ۲۰۱۴ به پای صندوقهای رأی خواهند رفت، بهتر از هر زمانِ دیگر قادر به درک و جدا کردنِ سره از ناسره خواهند بود.
Comments are closed.