احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۳ سنبله ۱۳۹۲
رییسجمهور کرزی در نشستی که با شورای علمای کشور داشته، طالبان را گروهی دستنشانده خطاب کرده که از اوضاع و احوالِ خویشتن خبر ندارند، چنانکه حتا از قتل و کشتارهایی که زیر نامِ آنان اتفاق میافتد، بیخبر میباشند.
آقای کرزی از طالبانی یاد کرده که گویا به دولت افغانستان گفتهاند که آنان (طالبان) از بسیاری از حملاتی که به نام طالبان صورت میگیرد، آگاه نیستند.
این بار نخست نیست که آقای کرزی از طالبان به عنوان یک گروه دستنشانده و غلام بیگانهگان یاد میکند. بارها و به مناسبتهای گوناگونی، او طالبان را نوکر استخباراتِ کشورهای بیگانه خوانده است که اهداف سیاسی اربابانشان را در افغانستان پیاده میکنند. جالبتر اینکه طالبان نیز هیچگاه چنین سخنانی را بیپاسخ نگذاشتهاند و هر از گاهی که آقای کرزی لب به مذمت طالبان گشوده، آن گروه یا با گفتار بالمثل و یا هم با زبان اسلحه و باروت، پاسخ وی را دادهاند.
در این نوبت هم طالبان جناب کرزی را بیپاسخ نگذاشته و بهصراحت گفتهاند که آنان از تمام کارهای خود باخبر اند و هر دفعه که حملهیی را انجام دادهاند، با گردنی فراز مسوولیتِ کشتار مردم را پذیرفتهاند و این آقای کرزی است که از ماحولِ خود بیخبر است.
اظهارات آقای کرزی مبنی بر سرسپردهگی طالبان، نادرست نمیباشد. زیرا ماهیت طالبان از همان بدو پیدایش تا کنون روشن بوده است. صدها سند و گواه وجود دارد که هیچکس نمیتواند انکار کند که طالبان یک گروه سیاسی وابسته به پاکستان است.
اما سوگمندی سخن در آنجاست که این خودِ آقای کرزی بوده که بارها از چنین واقعیتی انکار ورزیده و طالبان را برادر خوانده است. او حتا در همین سخنرانیاش یک بار دیگر تأکید کرده که طالبان باید متوجه این اشتباهِ خود شوند و حلقۀ غلامی را از گوش بهدر کرده به نظام بپیوندند.
برخی اوقات هم شده که آقای کرزی به تضرع رو آورده و این درخواست را با حقارتِ بیش از حد تا آنجا تکرار نموده که طالبان را بر آن کرده است که حرفهای او را غیرمنطقی و غیرعقلانی تلقی کنند.
به سخن دیگر میتوان گفت که طالبان در بیان سخنان و مواضعشان، منطقیتر به نظر میرسند و این آقای کرزی است که بهرغم دانستن حقایق، از قبولِ آن طفره میرود و هنوز هم در پی مذاکره با طالبان است و به قول خودش سعی دارد تا یک حلقۀ فروخته شده را به نظام افغانستان برگرداند.
در تازهترین مورد میتوان به سفر ایشان به پاکستان اشاره کرد که یکی از اهداف آن، مذاکره دربارۀ تروریسم خوانده شده و بیتردید که دربارۀ چهگونهگی مذاکره با طالبان خواهد بود.
آگاهان این طرز سیاستِ آقای کرزی را نوعی سیاست موسمی میخوانند که هر از گاهی متناسب به مزاج و احوال شخصیِ او بروز میکند. اینکه آقای کرزی برادرانش را غلام حلقه به گوش و بیخبر میخواند و همینطور برعکس، برخاسته از آشفتهگی فکریِ اوست.
بنابراین، به نظر نمیرسد که بیانات آقای کرزی ناشی از تغییر سیاستِ مصالحه و پایان گفتوگوهای ناکامِ صلح باشد. زیرا تکرار سخنانی که عملی را در پی ندارد، به صورت طبیعی اهمیتش را از دست میدهد. آقای کرزی متوجه نیست که دیگر اینگونه سخن گفتن و سیاست کردن برای مردم افغانستان بهشدت ملالآور شده است. ادامۀ این وضع نه تنها که مایۀ تمسخرِ اوست ـ که هیچ اهمیتی هم برای آقای کرزی ندارد ـ بل به نحوی بازی با سرنوشتِ یک ملت است که جناب کرزی از قضا زعامتِ آن را بهدست دارد.
Comments are closed.