احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۲ سنبله ۱۳۹۲
وقتی برای نخستینبار در چندماه پیش گروهی از باشندهگان ولسوالی ارغنداب ولایت قندهار در یک گردهمایی گفتند که باید انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار نشود، هشدار دادیم که این قصه سر دراز دارد و باید آن را جدی گرفت.
بعد چند حرکت مشابه دیگرهم صورت گرفت؛ حتا ولی قندهار نیز چنین صدایی را بلند و کرد و رفته رفته تا اندازهیی جدی شد که وزیر داخله اسبق و رییس کمیسیون انتخابات پریروز گفتند که نیمی از مراکز رایدهی در افغانستان با خطر ناامنی مواجه اند.
واپسین گام هم دیروز برداشته شد که شماری از نمایندهگان شورای ملی و شماری از عالمان دینی هم طی نشستی در کابل از کرزی خواستند که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را تا سال ۲۰۰۱۸ به تعویق بیاندازد.
در حرکت دیروز این هم گفته شد که باید در سال ۲۰۱۸ تعیین رییسجمهوری از طریق یک لویه جرگه صورت بگیرد نه برگزاری انتخابات و این که مردم به پای صندوق های رأی بروند.
این نوع برخوردها یادآور تحکیم یک فرهنگ از بین رفته قبیلهیی و هم چنان استیلاء نگاه استبدادی بر وضعیت سیاسی کشور است.
واضح است که حکومت با سیاست دو پهلویش برخورد فریبندهیی را در زمینه برگزاری انتخابات پیشه کرده است؛ چنانکه به همان اندازه که ریاستجمهوری افغانستان از برگزار کردن انتخابات شفاف و به موقع سخن میگوید، سیاستهای عملی را برای برگزار نکردن انتخابات نیز راه انداخته است.
باورداریم که هیچ حرکتی به هدف به تعویق افتادن انتخابات بدون دستور مستقیم آقای کرزی صورت نمی گیرد و تا چند روز دیگر شاهد حرکتهای دیگری هم به امید دست یابی به این هدف سیاه خواهیم بود و
با این حساب زنگ خطر دارد هرلحظه جدیتر میشود.
پس وقتی حرکتهای سیاسی روزهای اخیر را به دقت از نظر بگذرانیم در میابیم که دلیلی باقی نمانده است که نشان بدهد رییسجمهور تمایلی به برگزار نشدن انتخابات ندارد.
خواب آقای کرزی که ۱۲ سال را به عنوان رییس جمهور در بستر یک دمکراسی نیمبند پشت سرگذاشته این است که فکر میکند میتواند با دست زدن به حرکتهای غیر دمکراتیک به مدت بیست سال دیگر در قدرت باقی میماند.
باورداریم که این تنها شخص کرزی نیست که چنین تمایلی دارد بلکه شرکای سیاسی او نیز بیشتر از آقای کرزی تشنه ماندن در قدرت اند و باور و علاقهیی به برگزاری انتخابات ندارند؛ زیرا نتیجه انتخابات را به نفع خویش نمیبینند.
بنابرین در چنین فرصتی و پیش از اینکه کار به جایی بکشد که هیچ کارشناسی نتواند راه حلی برای آن داشته باشد، باید دست به کار شد و نگذاشت که کسانی به اهداف شوم شان برسند.
یکی از این ابزارها، فشارهای جریانهای سیاسی است این جریانها باید در مقابل کنشهای بازدارنده سیاسی واکنش هایی داشته باشند و همچنان رسانههای کشور منحیث یک قدرت موثر میتوانند در برابر این همه تلاشهایی که مرگ انتخابات و دمکراسی در کشور را در پی دارد، ایستادهگی کنند.
همچنان جامعه جهانی به عنوان حامی و پیشتیبان آقای کرزی در این ۱۲سال، باید متوجه باشد که شکست دمکراسی و برگزار نشدن انتخابات در این کشور تلاشها و دست آوردهای این دوازده سال را از بین میبرد. مردم افغانستان هم این نگرانی را دارند که اگر سرنوشت سیاسی کشور غیر از روشهای دمکراتیک تعیین شود، شاهد روزهایی سیاه در کشور خواهند بود و خداناکرده به روزگار بد سردچار شوند. از این رو مردم افغانستان نباید اجازه دهند که به سرنوشت شان بازی صورت گرفته و کسانی که خودشان در گرو حاکمیت اند به اشاره دیگران از زبان مردم و از طرف مردم بخواهند که باید انتخابات برگزار نشود. چنین صدایی از طرف مردم افغانستان نیست و بدون شک برای آقای کرزی هم نام بد کمایی میکند که امیدواریم رییسجمهوری این را درک کند وهنوز هم دیر نشده فکر کند میراث بد به جا نگذارد و خودش را نام بد تاریخ نسازد.
Comments are closed.