احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۷ سنبله ۱۳۹۲
بوی شهید همهجا را پُر کرده است و این روزها افغانستان حالوهوای دیگری دارد. هفته شهید، جشنواره آزادی است و خاکوهوای این سرزمین، از نام و یادواره شهید همواره سرشار بوده است. این هفته با نام سردار شهدای آزادی افغانستان، قهرمان ملی کشور، احمدشاه مسعود گره خورده؛ ولی چه کسی است که در این هفته، میلیونها شهید راه آزادی و حریت را بهخاطر نیاورد.
افغانستان، سرزمین شهداست و به همین دلیل شهادت در این دیار به آیینِ سرفرازان و جاننثاران آزادی تبدیل شده است. عشق به آزادی و انسان، عشق به سرزمین آبایی و زیستن در سایهسار استقلال، افغانستان را به الگوی مقاومت و جهاد برای همه آزادیخواهان و استقلالطلبان تبدیل کرده است. بسیاریها در جهان معاصر با الهام از رشادت و پایمردی مردم افغانستان، به آزادی و استقلال رسیدهاند. بسیاریها در جهان معاصر، هنوز با الهام از مردان بزرگِ جهاد و مقاومت افغانستان، برای رسیدن به آزادی میرزمند. بسیاریها که هنوز پرچم آزادی را در جهان برنیفراشتهاند، روزی باز با الهام از مجاهدان افغانستان، این پرچم را بر بامِ کشورهایشان برخواهند افراشت.
هر سرزمینی ویژهگیهای خود را دارد که ساکنانش برای همگرایی ملی از آن استفاده میکنند. باید چیزی که حس مشترک را در شهروندان یک کشور برانگیزد، وجود داشته باشد که آن کشور را به کشوری واحد تبدیل کند؛ کشوری که شهروندانِ آن خود را در غموشادی شریک حس کنند و در کنار هم باشند. شاید امروز شاهد برخی واگراییها در سطح جامعه باشیم که به عمد از سوی برخی گروههای تبارگرا ترویج میشوند؛ اما به خاطر بیاوریم که روزی این کشور شاهد چنین انقطابها نبود. مردم افغانستان اگر بر سرِ بسیاری از مسایل با یکدیگر اختلاف داشته باشند، ولی اگر پای آرمانها و ارزشهای مشترک به میان بیاید، چون یک مشتِ واحد در کنار هم قرار میگیرند. آیا در زمان جهاد و مقاومت اینهمه بحث پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک و چه و چههای دیگر شنیده میشد که امروز شنیده میشود؟ آیا در آن روزگار مردم افغانستان به چیزی جز کرامت انسانی و آزادی فکر میکردند؟ آیا در آن روزگار کسی میگفت که فلان منطقه از آنِ فلان قوم و تبار است و نباید در آزادسازی آن سهم داشته باشیم؟!
مگر فراموش کردهایم که در هر وجب این خاک، خونِ تاجیک، پشتون، هزاره، ترکمن، ازبیک و دهها قوم و تبارِ دیگر با یکدیگر عجین شده است؟ آیا در آن روزگار گفته میشد که فلان رهبر و فرمانده از فلان قوم و تبار است؟
در آن روزگار سخت و دشوار، مردم افغانستان همه یکی بودند و در کنار هم قرار داشتند. پس چه شد که امروز از آن وحدت ملی که بدون شعار در میان مردم وجود داشت، کمتر اثری میبینیم؟ یک نکته را نباید از یاد برد که مردم افغانستان هنوز هم به آن ارزشها وفادار اند و خود را اعضای یک خانواده میدانند، ولی دست های مغرضی وجود دارند که در تلاش فروپاشی این همگرایی و وحدتِ ارزشی در میان مردم افغانستان استند؛ کسانی که منافع سیاسی خود را در افتراق و تشدید اختلافهای قومی و زبانی جستوجو میکنند؛ همانهایی که در بیشتر از یک دهه زمام قدرت سیاسی را در انحصار خود گرفتهاند. این گروه با حمایتِ جریانهای خاصی در بیرون از مرزهای جنوبی کشور، تلاشهای مضاعفی را بهراه انداخته که تخم نفاق و اختلاف را در میان مردم افغانستان بکارد و از آن به سود اهداف سیاسی خود استفاده کند.
همان گونه که گفته شد، هر سرزمینی ویژهگیهای خاص خود را دارد که احساس با هم بودن و یکی بودن به شهروندان آن میدهد. شاید برای مردم یک سرزمین آنچه که باعث چنین حس مشترک میشود، مسایل خونی و نژادی باشد. شاید برای مردم سرزمینی دیگر، چیزهای دیگری به عنوان عناصر وحدتبخش مطرح باشند؛ ولی برای مردم افغانستان آنچه که سبب ایجاد حس مشترکِ همگرایی ملی میشود، ارزشهایی چون دین و آزادی است. بدون شک در این میان، آنهایی که جانهای خود را در راه چنین ارزشهایی قربانی کردهاند، برای مردم افغانستان مایه مباهات و فخر اند. به همین دلیل، شهدا به هیچ قوم و زبانِ خاصی تعلق ندارند. آنها ارزشها و افتخارات ملی مردم افغانستان اند. چرا ارگنشینان از چنین ارزشهایی برای انسجام و وحدت ملی در کشور استفاده نمیکنند؟!
برای ارگنشینان مهمترین موضوع این است که تنش و واگرایی را در میان مردم ببرند و نگذارند که آنها در مسایل کلان کشورِ خود شریک شوند. این حلقه با استفاده از چنین ابزارهای قرون وسطایی و ضد بشری، افغانستان را عملاً به بخشها و مناطق مختلف تقسیم کردهاند. امروز که یک بار دیگر بحث شهید در جامعه مطرح است، باید به این ارزشها برگشت و آنها را بها داد.
افغانستان در پرتو ارزشهایی چون شهید و آزادی، به ثبات و صلح دست پیدا میکند. زیرا شهید و آزادی، هویت ملی مردم افغانستان شده است. از جانب دیگر، سکوت و بیتفاوتیِ دولتمردان در برابر اینگونه ارزشها، واقعاً سوالبرانگیز است. در سراسر جهان میبینیم که دولتها از چنین مناسبتهایی به هدف ارتقای روحیه ملی در میان اقشار مختلفِ جامعه و بهویژه جوانان سود میبرند؛ ولی دولتمردان افغانستان عملاً در تضعیف و کمرنگ ساختنِ این ارزشها تلاش دارند. چرا هفته شهید اینقدر با بیمهریِ حکومت برگزار میشود؟
در سراسر جهان برای چنین روزهایی مراسم ویژه در نظر گرفته میشود و از آن به گونه شکوهمند گرامیداشت صورت میگیرد؛ اما دولت افغانستان حتا حاضر نیست که پروندههای شهدای افغانستان را پیگیری کند. هنوز درباره بسیاری از ترورهایی که در سالهای اخیر انجام شد و مردان بزرگی را از صحنه سیاست و مدیریت کشور حذف کرد، پرسشهای زیادی بیپاسخ مانده و حکومت کوششی برای روشن ساختنِ این پروندهها نکرده است. پرونده قهرمان ملی کشور که به نماد همگرایی و وحدت ملی تبدیل شده، هنوز باز است و در این سالها شاهد کمتر تلاشی از سوی نهادهای مسوول برای پیگیریِ این پرونده بودهایم. در همین حال فراموش نکنیم که در این سالها شخصیتها و فرماندههان بزرگی را از دست دادهایم، از استاد ربانی فقید گرفته تا شهید کاظمی، جنرال داوود داوود، مولانا سید خیلی و دهها شخصیت و فرمانده بزرگِ دیگر که در جنگ با تروریسم و تأمین صلح، شکار توطیههای دشمنان کشور شدند. این پروندهها نه تنها پیگیری نشدهاند، بل حکومت سکوتی سنگین و پرسشبرانگیز را در برابر آنها پیشه کرده است. تا چه زمانی همچنان این پروندهها بدون پیگیری باقی خواهند ماند؟
این پرسش را سکانداران فعلیِ سیاستِ کشور باید پاسخ بگویند. ولی نکته مهم این است که نخبهگان کشور باید با تمام تلاش نگذارند چنین پروندههایی به فراموشی سپرده شوند و از جانب دیگر، عدهیی بهخاطر منافع سیاسی خود، نسبت به شهدای عزیز و گرانقدر آزادی کشور، چنین با بیمسوولیتی برخورد کنند و تلاش ورزند که آرمان شهدا را در حد مسایل قومی و زبانی فرو کاهند.
Comments are closed.