احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۶ میزان ۱۳۹۲
این روزگار با دلِ من سازگار نیست
این روزگارِ بیهمهچی روزگار نیست
از من نپرس علت تنهایی مرا
راز دل کسی به کسی آشکار نیست
در سرزمین مادریات هم غریبهای
وقتی که بخت با دل تنگِ تو یار نیست
میآید آن زمان که تو هم زرد میشوی
هر چهار فصلِ سال عزیزم بهار نیست
وقتی که شهر پُر شود از گوشهای کر
شاعر شدن برای کسی افتخار نیست
یک عمر سوختیم ولی یک نفر نگفت
داروی درد هیچ کسی انتظار نیست
هرچند دیر، تازه به اینجا رسیدهام:
وقتی قرار نیست که باشد، قرار نیست
بگذار بمیرد…
بگذار بمیرد … که تو را خواب نبیند
این چشمۀ خشکیده، به خود آب نبیند
تا چشم پُر از حسرتِ دریا شدنم را
یک رود که وصل است به مرداب نبیند
بگذار که شب کور شود … کور شود … کور
لبخند تو را بر لب مهتاب نبیند …
برداشتهام عکس تو را از تن دیوار
تا روی تو را در قفس قاب نبیند
بگذار بمیرد که کسی هر شب و هر روز
اینقدر مرا خسته و بیتاب نبیند …
Comments are closed.