با اجنداهای قومی اهداف ملی برآورده نخواهد شد!

گزارشگر:عبدالقهار سروری - ۳۰ میزان ۱۳۹۲

افغانستانِ امروزی که به‌شدت از آسیب‌های مداومِ جنگ‌ها، ناامنی‌ها و بی‌باوری‌های کُشنده در رنج است، به یک اجندای بزرگ و فراگیرِ ملی نیـاز دارد. از دست دادنِ فرصت‌ها در بیشتر از یک دهه گذشته نشان داد که ذهنیت‌ها و برنامه‌های قومی، سمتی و گروهی، مشکلِ این کشورِ مملو از نابه‌سامانی‌ را حل نخواهد کرد. برای حل بنیادی و همیشه‌گی مشکلات موجود در افغانستان، ترسیم یک اجندای بزرگ ملی که همه مردم، خود دیدگاه‌ها و منافع مشروع‌شان را در آن ببینند، لازم و حتمی است؛ که با استفاده از برنامه‌های نخبه‌گان سیاسی و اجتماعی، دیدگاه‌های مردمی و امکانات موجود در کشور، می‌توان چنین یک چتر ارزنده‌یی را به میان آورد.
خوش‌بختانه با مشاهده فعالیت‌ها و برنامه‌های عده‌یی از چهره‌های صاحب‌اندیشه در کشور، به‌خوبی می‌توان این را درک کرد که یک سلسله ذهنیت‌ها و ظرفیت‌ها جهت ایجاد یک چتر بزرگ ملی که بتواند تمام لازمه‌های کاری افغانستان را در خود داشته باشد، به میان آمده است. اما آن‌هایی که برای رسیدن به قدرت کمر بسته‌اند و تمرکز بیشتر بر صف‌بندی‌ها و اجنداهای قومی و محیطی دارند، هم‌چنان به جای تهیه و ارایه برنامه‌های ارزنده و مفید کاری، به شعار دادن اکتفا نموده و با حیله‌های تکراری تلاش می‌کنند ضعف و ناتوانی‌های خود را در بستر ناشفاف قومی، پنهان نمایند. در حالی که شرایط مهم و سرنوشت‌ساز کنونی در افغانستان، مجالی برای هم‌چو بازی‌های بی‌ثمرِ تکراری نمی‌دهد و خواهان برنامه‌ها، گام‌های عملی و خودگذری‌های به‌موقع و صادقانه نخبه‎گان و چهره‌های تأثیرگذارِ این مملکت می‌باشد. بنابراین، طرح «اجندای ملی و حاکمیت بر مبنای مشارکت ملی» را که آقای احمد ولی مسعود، یک تن از فعالان سیاسی کشور، با ارایه راهکارها و چارچوکاتِ مشخص پیش‌کش کرده است، نباید نادیده گرفت.
انتخابات پیش رو که قرار است در بهار سال آینده خورشیدی دایر گردد، تنها یک پروسه ساده انتخاباتی، به‌سان کشورهایی که مشکلی جدی‌یی ندارند، نیسـت؛ بلکه یک فرصت و یک مرحله مهمِ تاریخی در افغانستان می‌باشد که مرتبط با چه‌گونه‌گی تدویر آن، هر پیامدی از آن قابل پیش‌بینی و توقع خواهد بود. انتخابات سال ۱۳۹۳ خورشیدی در افغانستان، در صورت تدویر ارزنده و شفاف و موجودیت برنامه‌های سازنده ملی و مشارکت و ازخودگذری‌ چهره‌ها و جریان‌های هدف‌مند ملی، می‌تواند فرصت خوبی را برای حرکت در مسیر بهبود و ترقی و رهایی از چنگال آزاردهنده ناامنی‌ها و بی‌باوری‌ها به‌دست دهــد. اما به یقین هرگونه سهل‌انگاری، نابرابری‌های تنظیم‌شده و برتری‌بخشی به اجنداهای قومی و گروهی در پروسه تدویر انتخابات، پیامدهای ناگواری را در پی خواهد داشت که نه به خیر افغانستان خواهد بود و نه به خیر منطقه و جهان. از این‌رو تلاش مداوم نخبه‌گان، هماهنگ‌سازی برنامه‌های کاری فعالانِ برجسته و تأثیرگذار سیاسی و تلاش‌های مشترک نظام حاکم و جریان‌های بابرنامه برای کسب رضایت مردم و حمایت از پروسه انتخابات، می‌تواند مردم و مملکت را در مسیر مناسبی قرار داده و از نابه‌سامانی‌های جدی‌تر نجات دهد.
در پهلوی تمرکز نمودن بر دیدگاه‌ها و برنامه‌های نخبه‌گان ملی و تلاش‌ها برای کسب رضایت مردم برای حمایت از پروسه ملی انتخابات؛ استفاده از امکانات مادی و معنوی موجود و قابل دسترس در افغانستان نیز می‌تواند افغانستانی‌ها را در رسیدن به اهداف بزرگ ملی‌شان کمک نماید. توجه جامعه جهانی به افغانستان ـ به‌خصوص پروسه انتخابات سال آینده که در محراق توجه جهانیان قرار دارد ـ، کمک‌های مالی و تخنیکی کشورها و سازمان‌های مختلف دنیا به پروسه انتخابات و هم‌چنین حضور نیروهای بین‌المللی در آخرین سال مأموریت‌شان در افغانستان، از جمله فرصت‌ها و امکاناتی‌اند که می‌توان در جهت تقویت برنامه‌های ملیِ مرتبط با انتخابات و تدویر به‌موقع، فراگیر و موفقانه این پروسه بزرگ از آن‌ها استفاده کرد. در صورت تدویر یک انتخابات فراگیر ملی و در زیر چتر یک اجندای بزرگ ملی که نتیجه عام‌پذیر و ارزنده‌یی در پی داشته باشد، زمینه‌ها برای تصاحب تمام مسوولیت‌های ملی در این کشور برای افغانستانی‌ها مهیا می‌گردد و هیچ روندی اوضاع عمومی در این مملکت را آسیب نخواهد رسانید.
در نتیجه می‌توان چنین دیدگاهی داشت: در انتخابات سال آینده خورشیدی، باید دولت افغانستان و چهره‌ها و جریان‌های مطرح ملی در همکاری با جامعه جهانی، برای نجاتِ این مملکت از بروز هر نوع بحران و نابه‌سامانی تازه، با برنامه‌های ارزنده و ملی برای تدویر یک انتخابات واقعی، شفاف و فراگیر تلاش کرده و با به نمایش گذاشتن گام‌های سازنده عملی در این راستا، باورها و اعتماد از دست رفته ملی را به میان مردم بازگردانند. اگرچه بسیاری معتقد بر این‌اند که بر مبنای اصول دموکراسی و سنت انتخاباتی، هر جریان و گروهی که اکثریت آرا را به‌دست آورد، می‌تواند هر آن‌گونه که خواست حکومت تشکیل دهد و حکومت کند و شاید در کشورهایی که ثبات و ارزش‌های مدرن در آن‌ها نهادینه شده است نیز همین رویکرد رویکردی منطقی باشد؛ اما به نظر من، این منش و رویکرد در کشورهایی چون افغانستان که مملو از مشکلات و بی‌باوری‌هاست، کاملاً صادق نمی‌باشد. این یک امر واقعی‌ست که هیچ جریان و گروهی بدون پذیرفتن حاکمیت بر مبنای مشارکت ملی و قرار گرفتن در زیر چتر یک اجندای ملی نمی‌تواند این مردم و مملکت را اداره نماید. منطق کار در این است که از تمام فرصت‌ها و ظرفیت‌ها، برای بهبود اوضاع در کشور و نجاتِ این مملکت از افتادن به کام بحران‌های تازه، استفاده شود و همه با هم برای تحقق آرزوی ملی، رسالت ملیِ خود را با استفاده از پروسه انتخابات به مثابه یک فرصت ارزش‌مند به انجام برسانـند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.