گزارشگر:عبدالقهار سروری - ۰۳ عقرب ۱۳۹۲
زنان به مثابه نیمی از پیکره انسانی ساکن در افغانستان، حق دارند که در تصمیمگیریها و سرنوشت کشورشان نقش اساسی و تعیینکنندهیی داشته باشند. وقتی زنان حضور مساوی با مردان در جامعه دارند، لازم است که سهم و جایگاه مساوییی را نیز در تمامِ تصمیم گیریها و برنامههای ملی، داشته باشند.
با آغاز فصل تازه سیاسی افغانستان ـ که پس از فروپاشی رژیم طالبان رونما گردید ـ، زنان و حقوق زنان، در نزد دولتمردان افغانستان و همکاران بینالمللیشان از جایگاه پُرطنینی برخوردار گشت. اما پیرامون حقوق و جایگاه زنان، گاهگاهی چنین رفتار شد که گویا با یک قشر بیچاره و ناتوان همدردی میکنند و فکر ترحم بر آنان را دارند، غافل از آنکه همین مفکوره نامنصفانه، باعث شعاری شدنِ فعالیتها پیرامون حقوق زنان در بیشتر از یک دهه گذشته گردید؛ در حالی که زنان نیمی از پیکر این جامعهاند و به ترحمِ کسی نیاز ندارند و فقط باید حق واقعیشان را بهدست آرند.
در بیشتر از یک دهه گذشته، کنارهنشسـتنِ زنان و حضور کمرنگِ آنان در تصامیم سرنوشتساز ملی، باعث شد که عدهیی با صـداهای دروغین بهنام صدای زنان، و چهرههای مکار به نام نمایندهگان زنان افغانستان، بهرهکشیها و استفادهجوییهای زیادی کنند. اما در صورت به میدان برآمدن صداهای واقعی زنان و حضور نمایندهگان حقیقی و صادقِ آنها در عرصههای مختلف در جامعه، بیتردید جلوِ این استفادهجوییها از آدرس زنان گرفته میشود و زمینه تحقق خواستههای برحقِ این قشر سرنوشتساز در جامعه فراهم میگردد. اکنون نیز تداوم عدمِ حضور فعال و حسابی زنان، صداها و نمایندهگان واقعی زنان در کاروزارهای سیاسی و اجتماعی مملکت، یک بار دیگر برای دلالان فرصتطلب، زمینه استفادهجوییها را مهیا خواهد ساخت. پس حیف خواهد بود که بعد از گذشت بیش از یک دهه معاملات و نابهسامانیها و قرار گرفتن کشور در یک موقعیت خاصِ تاریخی و سیاسی، باز هم زنان به گوشهنشینی اکتفا نموده و برای استفادهجویان حرفهیی، فرصتِ دیگری را برای معامله و شعارپراگنیهای دروغین فراهم کنند.
آیا زنان نمیخواهند که در سرنوشت سیاسی و اجتماعی مملکتشان، سهم بارز و حقیقی خود را داشته و صاحب یک کشور آرام و با ثبات شوند؟
زنان با دیدگاههای صلحجویانه و صمیمییی که دارند و با درنظرداشتِ گستردهگی حضور آنان در جامعه ـ و اگر همینگونه در کار و زارهای انتخاباتی نیز حضور یابند ـ، به یقین در جهت حل مشکلات مداوم در کشور، تضمین مشروعیت انتخابات و نه گفتن به آجنداهای نابرابر با خواست مردم، نقش مهمی را میتوانند ایفا نمایند. برای تحقق این باورها، انتخابات سال آینده در افغانستان میتواند به مثابه یک فرصت و یک زمینه مهم برای آزمایش حد تأثیرگذاری زنان بر سرنوشت سیاسی مملکتشان، مورد ارزیابی قرار گیرد. زنان میتوانند با استفاده از رأی خود در انتخابات، به حیث یک وسیله مشروع، مدرن و دموکراتیک، خواستههای برحقِ خود را تحقق بخشیده و صاحب جایگاه حقیقی خود در اجتماع شوند.
زنان باید با در نظرداشت آجنداهای کاری، دیدگاههای سیاسی و کرکترهای تثبیت شده کاندیداها، از آنها و برنامههای کاریشان حمایت کنند. البته میان برنامهها و دیدگاههای واقعی، با شعارها و رنگریزیهای مقطعی و فرصتطلبانه، باید فرق قایل شد. زنان باید از حق رأی خود در این فرصت مهم و سرنوشتساز، برای تحقق آرزوها، تضمین آینده خود و اولاد خود و تأمین امنیت در مملکت، استفاده بهینه نموده و وزنه و تواناییِ حقیقی خود را در جامعه به نمایش بگذارند. در غیر آن با از دست دادن فرصت، پیامد سهلانگاریها بسیار سنگین خواهد بود.
وقتی که زنان به اندازه مردان در جامعه حضوردارند و ظرفیتها، استعدادها و چهرههای ارزندهیی نیز در میان آنان موجود هست، چرا باید منتظر دلسوزی دیگران به حال و احوالشان و تصمیم دیگران بر سرنوشتشان باشند؟… آنها باید با استفاده از قوت مشروع و سرنوشتسازشان که همانا رأی چند میلیونیشان میباشد، شرایط و حالت را مطابق خواستِ خود رقم بزنند.
رأی زنان میتواند بسیار سازنده و سرنوشتساز واقع شود درصورتیکه آنها به ارزشمندیِ نقش خود در جامعه پی برده و از رأی خود برای تحقق آرزوهای خویش استفاده کنند. زنان میتوانند با حمایت منطقی و حسابی از یک برنامه ملی و با هویت، در بهبود اوضاع مملکتشان سهم فعال و حقیقی به عهده بگیرند. لازم است تا زنان مانع استفادهجوییهای معاملهگرانی که همواره از نامِ آنها نان خوردهاند، شده و با به صحنه کشانیدنِ صداها و نمایندهگان واقعی خود، نقش ارزنده خویش را تثبیت نمایند. حضور گسترده زنان در انتخابات، ضمن تضمین جایگاه و حضور برجسته خود آنها، بر مشروعیت انتخابات و همهگانیسازی پروسههای ملی در کشور نیز تأثیر ارزندهیی خواهد داشت.
Comments are closed.