احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:الهه کولایی/ 21 عقرب 1392 - ۲۰ عقرب ۱۳۹۲
ـ کلیسا و مذهب در روسیه تزاری بهعنوان حامی و همکار نزدیک نظام سیاسی، دارای اهمیت ویژهیی بود. سیاستهای ضد مذهبیِ دولت کمونیستی نیز نتوانست آثار گرایشهای مذهبی را در جامعه اتحاد شوروی از میان ببرد. یلتسین نیز پس از فروپاشی اتحاد شوروی نقش کلیسا را در سنتهای ملی روسیه مطرح کرد. پیش از او، گورباچف در چهارچوب سیاستهای بازسازی اجتماعی روسیه، فعالیت مجدد کلیسا را توسعه داده و اجازه برگزاری مراسم هزاره کلیسای ارتدوکس روسیه را صادر کرده بود. رهبری فدراسیون روسیه هم احیای کلیسای ارتدوکس را مورد توجه قرار داده است؛ بهویژه پوتین که از احیای اعتبار و عظمت روسیه سخن میگوید، سبب تشویق کلیسای ارتدوکس برای توسعه فعالیتهای آن شده است. لازم به یادآوری است که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، کلیسای کاتولیک زمینههای مناسبی برای اقدامهای تبلیغی یافت. اعزام مبلغان دینی، ایجاد کلیساها و معابد، چاپ و نشر کتب دینی و توزیع رایگان در میان مردم، تأسیس مدارس و آموزشگاههای مختلف و اعزام روحانیون کاتولیک از جمله آنان بوده است.
ـ بیش از ۴۵ میلیون مسلمان در اتحاد شوروی زندهگی میکردند که حدود سهپنجم آن در آسیای مرکزی، یک پنجم در منطقه ولگا و اورال و یک پنجم نیز در قفقاز سکونت داشتند. عناصر فرهنگ اسلامی در میان جوامع مسلماننشین اتحاد شوروی وجود داشت، ولی با توجه به کاهش شدید فعالیت مساجد و نهادهای مذهبی، انسجام فرهنگی در میان آنها نیز بهشدت کم شده بود. نظام کمونیستی از اسلام بهعنوان یک جایگزین جدی سیاسی در هراس بود و آن را از نهادهای جامعه فئودالی معرفی میکرد. استالین بهعنوان کمیسر امور ملیتها، دستگاههایی را برای اداره امور مسلمانان به وجود آورد تا هرگونه توسعه مستقل نهادهای اسلامی را متوقف و سرکوب کند. در برابر فشارهای حکومت کمونیستی، مسلمانان اتحاد شوروی درونگرایی فزایندهیی را در پیش گرفتند و حفظ و تداوم سنتها را به اشکال گوناگون دنبال کردند.
مسلمانان اتحاد شوروی پس از هندوستان، بزرگترین اقلیت مسلمان را در یک کشور غیراسلامی ایجاد کرده بودند. با اجرای سیاستهای بازسازی گورباچف و توسعه گلاسنوست از دوره او، مسلمانان نیز بر دامنه فعالیتهای خود افزودند. گورباچف آزادسازی فعالیتهای مذهبی را به منظور تقویت حامیان برنامه اصلاحات خود دنبال میکرد. توسعه سازمانها و نهادهای مذهبی غیررسمی از این دوره روندی فزاینده یافت. انقلاب اسلامی ایران بر مسلمانان اتحاد شوروی، آثار عمیق و وسیعی نهاد، هرچند مقامهای روحانی رسمی تلاش کردند آثار آن را متوقف سازند یا انکار کنند. هراس از توسعه نفوذ اسلام انقلابی بر میلیونها مسلمان ساکن در اتحاد شوروی، تلاشهایی را که برای متوقف کردن گسترش امواج آن صورت گرفت، با ناکامی روبهرو کرد.
ولی پس از شکست سیاستهای غربگرایانه در سیاست خارجی روسیه پس از استقلال این کشور، عامل اسلامی مورد توجه ویژهیی قرار گرفته است. در چهارچوب دیدگاههای غربگرایان بر تهدید اسلامی تأکید میشد، در حالی که ملیگرایان و اوراسیاگرایان، بیشتر به نزدیکی با جهان اسلام و بهرهگیری از عامل اسلامی در برابر غرب توجه دارند. در تحلیل سیاستهای روسیه، توجه به فرهنگ سیاسی این کشور، دارای اعتبار ویژهیی است. در این راستا تلقی عمومی نسبت به دولت، چهگونهگی رفتارهای سیاسی و تأثیر عوامل تاریخی بر رفتارهای سیاسی موجود در داخل و خارج و در سطح عام و خاص مردم روسیه مورد توجه قرار میگیرد.
تا دوران پتر کبیر، ایده یک حکومت خوب با اقتدارگرایی کامل همراه بود، اما با گسترش گرایشهای غربگرایانه در روسیه، این ایده تضعیف شد ولی از میان نرفت. توجه به دولت متمرکز و قوی در روسیه در سنت تاریخیِ این کشور جای گرفت. آثار این برداشت در طول دوران اتحاد شوروی و حمایتهای تودهیی آن ادامه یافت، ولی تجربههای پس از نابودی اتحاد شوروی، بیانگر ناامیدی فزاینده مردم از نظام سیاسی – اقتصادی جدید در این کشور است. در واقع، بررسیهای انجامشده در مورد فرهنگ سیاسی روسیه نشان میدهد که در آغاز دهه ۱۹۹۰، دگرگونیهای چشمگیری در آن در حال شکل گرفتن بود که با توجه به چهارچوبهای پیشین مورد پذیرش شورویشناسان، متفاوت بود. توسعه گرایشهای دموکراتیک در این زمینه قابل اشاره است.
ولی از سال ۱۹۹۳ به بعد با توجه به دشواریهای گسترده سیاسی ـ اقتصادی، ایده تمرکزگرایی بار دیگر قوت گرفت. تجربه این دوران نشان داد توجه به دموکراسی در روسیه و سرشت آن، ارتباط نزدیکی با شرایط مادی و اقتصادی جامعه پیدا کرده است. خوشبینی ابتدایی نسبت به پیوند اصلاحات اقتصادی و سیاسی از دوران گورباچف نیز به این ترتیب مطرح میشود. در بررسی دیدگاهها و رفتارهای اجتماعی در روسیه، عوامل محلی و منطقهیی بسیار مؤثر هستند. عوامل اقتصادی، نژادی، اقتدار رهبران محلی، دیدگاههای متفاوت نسبت به فضای سیاسی ـ اجتماعی موجود در کشور و عوامل فرهنگی و تاریخی در شکلگیری خردهفرهنگها در روسیه موثر هستند. در فرهنگ سیاسی روسیه، تمرکزگرایی و اقتدار متمرکز بهعنوان یکی از اجزای اصلی تفکر سیاسی شکل گرفته استـ هرچند تحولات اجتماعی و دگرگونی در ایستارهای عمومی، شکافهایی در آن ایجاد کرده و به یکپارچهگی آن آسیب رسانده است.
Comments are closed.