احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمد دهقانی ـ کارشناس افریقا/ 17 قوس 1392 - ۱۶ قوس ۱۳۹۲
قاره افریقا به عنوان پُرتنشترین قاره جهان از سویی همیشه شاهد انقلابها و نهضتهای خونین بوده است و از طرف دیگر، در قرن اخیر صلحجوترین و ماندنیترین چهرۀ جهانی (نلسون ماندلا) را به جهان معرفی کرده است.
نلسون ماندلا، یکی از رهبرانیست که با وجود تلاش و مبارزهاش برای نابودی آپارتاید، امروز نه فقط محبوب سیاهان است، بلکه محبوب همان سفیدپوستان نیز میباشد و در واقع، او محبوبیت فوقالعادهیی در سراسر جهان دارد.
رهبران زیادی آمدند و رفتند. بعضیها با رفتنشان، نامشان هم رفت؛ اما عدهیی گو اینکه برای همیشه در تاریخ میمانند و «نلسون ماندلا» یکی از آنهاست. هرچند فراز و فرود نام رهبران جهان، تابعی از رفتار خود آنان است؛ ولی با این حال جای این پرسش باقیست: «ماندلا چه کرد که ماندگار شد؟… به چه دلیل، مردم ماندلا را دوست دارند و او را تحسین میکنند، در حالی که ماندلا نه چون ناپلیون فاتح جهان بود، نه چون لنین بنیانگذار مارکسیسم، و نه چون بودا موسس یک آیین جهانی؟»
به نظر میرسد علت این محبوبیت، به عملکرد ماندلا ارتباط دارد؛ عملکردی که تفاوت رهبران را نشان داده و به جهانیـان میآموزد که بدون خشونت هم میتوان انقلاب کرد، و هم آن را اداره کرد. او در زمرۀ کسانی است که فقط در کشورش و برای مردمش زندهگی و مبارزه کرده است.
سه رویکرد ساده ولی مهم در زندهگی سیاسی ماندلا رخ داد که رمز ماندهگاریاش شـد:
۱ـ ماندلا در صدد انتقام برنیامد و از همه گذشت؛ ۲ـ انحصارطلب و تمامیتخواه نبود، بلکه همهخواه بود؛ ۳ـ داوطلبانه از قدرت خداحافظی کرد، همین و بس.
نلسون ماندلا به قدرت که رسید، بگیر و ببند راه نینداخت و انتقام نگرفت. سفیدپوستانی که زجرش دادند و شکنجهاش کردند را بخشید تا ملتش درس بردباری و بخشندهگی از او بیاموزند و تخم نفرت و انتقام جایی کاشته نشود. در واقع، وی سینه را از کینهها شسته بود. به تعبیر مولانا شاعر بزرگ پارسی؛ سینۀ خود را با « هفت آب» از هر کینه شسته بود.
«میبخشم اما فراموش نمیکنم» مشهورترین جملۀ نلسون ماندلاست که در ادبیات سیاسی جهان به ضربالمثل بدل شده است؛ همان سخنی که وی در کاخ باکینگهام بریتانیا ـ بزرگترین حامی رژیم آپارتاید ـ بر زبان آورد.
ماندلا همهخواه و کثرتگرا بود. وقتی که به قدرت رسید، نگفت حالا که ما سیاهان مسلط شدیم، پس فقط حزب و همفکرانِ من باید در رأس قدرت باشند. بین مردمش تبعیض قایل نشد، اجازه داد هر کسی خودش باشد و در میدان بماند و زمانی که در اوج بود، همان زمان «داوطلبانه» از قدرت خداحافظی کرد.
Comments are closed.