احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:24 جدی 1392 - ۲۳ جدی ۱۳۹۲
پاتریک کاکبرن- ایندیپندنت
در آستانۀ خروج سربازان خارجی از افغانستان در سال جاری میلادی، با وجود آنکه افغانستان وضعیت بسیار بدی دارد، اما رهبران کشورهای غربی تقریباً با اظهاراتی که با دروغگویی فاصله چندانی ندارد سعی در توجیه وضعیت این کشور دارند.
چند سال پیش در شهر کابل من مشغول به شنیدن اظهارات سخنگوی یک سازمان دولتی افغانی بودم که به من در خصوص دستاوردهای نهادی که در آن کار میکرد، روایتی مفصل و خوشبینانه اما نه چندان قانعکننده ارایه داد. من بدون آنکه انتظار دریافت پاسخ جالبی داشته باشم از وی این سوال را پرسیدم: دولت افغانستان چه منافعی را برای مردمش ایجاد کرده است؟
این سخنگو بدون تردید پاسخ داد که این منافع تا حد زیادی بسیار محدود هستند چرا که کشور ما در اداره گنگسترها قرار دارد.
تقریباً در همان زمان بود
که من به این نتیجه رسیدم مشکل اصلی افغانستان قدرت طالبان نیست بلکه ضعف دولت آن است. چندان اهمیتی ندارد که چه تعداد سرباز ناتو در این کشور باشند زیرا در نهایت آنها از دولتی حمایت میکنند که منفور اکثر مردم افغانستان است.
در پایتخت این کشور در هر جایی که من رفتم نشانههایی از این نفرت حتی در میان مردم مرفهی که قاعدتاً باید حامیان طبیعی وضع موجود باشند، وجود داشت. من با یک دلال املاک که نمیبایست چندان شکایتی داشته باشد چرا که کابل در دهه پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ سریعترین رشد را در جهان داشته، گفتوگو کردم.
وی به چند کارگر در خارج از دفتر خود اشاره کرد و گفت که این افراد در شهری که باید برای اجاره خانه در ماه دستکم هزار دالر پرداخت کنند، در هر روز تنها پنج و شش دالر درآمد دارند.
وی تاکید کرد: ادامه یافتن این وضعیت بدون یک انقلاب غیرممکن است.
سال ۲۰۱۴ از مدتها پیش به عنوان سالی تعیینکننده برای افغانستان محسوب میشد زیرا بخش عمده سربازان خارجی متشکل از ۳۸ هزار سرباز امریکایی و ۵۲۰۰ سرباز انگلیسی تا پایان این سال از افغانستان خارج خواهند شد.
پیشبینی یک تاریخ دقیق برای وقوع یک نقطه عطف تاریخی معمولاً اشتباه از آب درمیآید اما در این مورد تقریباً عقل سلیم پیشبینی درستی ارایه میدهد. از چندی پیش در افغانستان نشانههای تغییرات سیاسی اساسی به وجود آمده که از جمله اخیراً دولت این کشور اعلام کرد، قصد دارد ۷۲ زندانی مهم طالبان را آزاد کند که این اعتراضات شدید واشنگتن را در پی داشت.
انگیزه حامد کرزی، رییسجمهوری افغانستان احتمالاً از این کار راضی کردن رهبران محلی بوده که تمایل به آزاد شدن بستگانشان از زندان دارند و در عین حال حمایت آنها برای کرزی در انتخابات ریاست جمهوری ماه اپریل ضروری خواهد بود. وی اگر چه نمیتواند کاندیدا شود اما به دنبال آن است که جانشینی برای خود تعیین کند.
یکی از مشخصههای خروج سربازان امریکایی و انگلیسی از افغانستان توجه کمی است که این مساله در کشورهای آنها ایجاد کرده است در حالی که از سال ۲۰۰۱ تاکنون ۲۸۰۶ سرباز امریکایی و ۴۴۷ سرباز انگلیسی در افغانستان کشته شدهاند. مجموع هزینههای جنگ افغانستان برای امریکا اعم از بازسازی و کمکها طی همین دوره بنا بر اعلام مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی واشنگتن بالغ بر ۶۴۱٫۷ میلیارد دالر شده است. البته این پول به روی افغانستان سرمایهگذاری شده است نه اینکه در افغانستان خرج شده باشد اما با لحاظ کردن این مساله، به رغم صرف این هزینههای گزاف، دولت افغانستان و آمارهای آن فاش ساختهاند که ۶۰ درصد از کودکان در این کشور سوء تغذیه دارند و تنها ۲۷ درصد از افغانها به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند.
بسیاری از مردم این کشور با تکیه بر پولهای فرستاده شده از بستگانی که در خارج زندهگی میکنند و یا با تجارت مواد مخدر که معادل ۱۵ درصد از تولید ناخالص ملی افغانستان است زندهگی میکنند. رقمهای فوق حاصل مطالعه توماس راتیگ از موسسه شبکه تحلیلگران افغانستان در شهر کابل در خصوص نتیجه ۱۲ سال مداخله بینالمللی در افغانستان است.
روایت معتبر وی درخصوص اینکه افغانستان امروز چه وضعیتی دارد این حقیقت را فاش میسازد که مداخلههای نظامی امریکا و انگلیس در افغانستان تقریباً با شکست کامل روبرو بودهاند. پس از ۱۲ سال طالبان هنوز شکست نخورده و در همه بخشهای افغانستان عملیات انجام میدهد و در ولایتهایی نظیر هلمند با خروج سربازان خارجی تقریباً در ولایته تصرف کامل این ولایت قرار خواهد داشت.
دولت افغانستان حتی با حمایت سربازان خارجی در نهایت میتواند کنترلی تا چند کیلومتر فراتر از نواحی مراکز ولایتها داشته باشد. ۳۰ هزار سرباز امریکایی که در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به عنوان راهبرد افزایش نیرو به افغانستان فرستاده شدند تاثیر چندانی در بلندمدت نداشتند.
اگرچه این شکست در افغانستان را از جنبههای تاکتیکهای نظامی عمدتاً بررسی میکنند اما مهمترین دلایل شکست امریکا و انگلیس در افغانستان سیاسی بوده و به زمان پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ بازمیگردد.
درخصوص این دوره مهم چهار نکته را میتوان ذکر کرد. در آن زمان طالبان بجز در میان یک اقلیت کوچک از افغانها چندان محبوبیت نداشت اما شکست نظامی آنها به نسبت آنچه که در رسانههای غربی پدیدار شد چندان تعیینکننده نبود زیرا آنها عمدتاً عقبنشینی کرده یا پراکنده شدند. من آنها را در جاده اصلی کابل به غزنی و در نهایت تا قندهار دنبال کردم و درگیری کمی مشاهده کردم. آنها تحت شرایط سیاسی مناسب همواره میتوانند مجدداً ظهور کنند. به همان میزان نیز این مساله که مرز افغانستان با پاکستان به طول ۱۵۰۰ مایل باز بوده تا طالبان در پناهگاههایی امن به سر برده و آموزش ببیند و مجدداً خود را تامین کنند اهمیت دارد. اینکه آنها پس از سال ۲۰۰۶ با این قدرت و سرعت دوباره ظهور کردند در نتیجه یک فاکتور چهارم است و آن مسموم بودن حکومت جدیدی است که در کابل روی کار آمد.
این حکومت ساخته شده از همان کسانی است که فساد و خشونتهای آنها باعث روی کار آمدن طالبان در سال ۱۹۹۶ با حمایت پاکستان و عربستان شد. آنها در حال حاضر بر پارلمان، نهادهای قضایی و نیروهای امنیتی مسلط هستند.
توماس راتیگ در مطالعه خود مینویسد: آنهایی که در سال ۲۰۰۱ از امریکا کمکهای مالی دریافت کردند تا با طالبان مبارزه کنند اغلب، آنها را در تجارت مواد مخدر سرمایهگذاری کردند و فرآیندی که از اینجا آغاز شد موجب شد که کم کم بخشهای مشروع اقتصاد نظیر صادرات و واردات، ساخت و ساز، املاک، بانکداری و بخش معادن نیز تحت تاثیر قرار بگیرند.
این افراد با کمکهای خارجی خود را ثروتمند کردند تا در سال ۲۰۱۳ افغانستان در ردهبندی فساد سازمان شفافیت بینالملل در قعر فهرست و پایینتر از ۱۷۷ کشور و در جایگاهی برابر با سومالی و کره شمالی قرار داشته باشد.
نخبگان دوران جدید پس از طالبان در افغانستان را میتوان با ترکیب مرگبار افراطگری توصیف کرد.
در حال حاضر انتخابات در افغانستان نیز به قدری همراه با تقلب است که برندهگان آن مشروعیتی ندارند.
انتخابات اپریل ۲۰۱۴ نیز به احتمال زیاد انتخاباتی بدتر از هر انتخاباتی که قبلاً برگزار شده خواهد بود.
این در حالی است که در کشوری که نیمی از جمعیت ۲۷ میلیونی آن زیر سن رای دادن قرار دارند در حال حاضر ۲۰٫۷ میلیون کارت مخصوص به رایدهندهگان توزیع شده است.
در عین حال نهادهای ناظر انتخاباتی مستقل نیز از سوی دولت گرفته شده و تحت کنترل قرار دارند.
رهبران کشورهای غربی در مواجهه با این فاجعههای چندگانه به سادهگی واقعیت افغانستان را نادیده گرفته و تقریباً با اظهاراتی که با دروغگویی فاصلهیی ندارد سعی در توجیه دارند.
دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس چندی پیش در جریان سفر به ولایت هلمند افغانستان اظهار داشت که در این کشور یک سطح پایه امنیت برقرار شده است تا سربازان انگلیسی بتوانند مدعی شوند ماموریت آنها به پایان رسیده است اما هیچ کس در افغانستان چنین گفتهیی را باور نمیکند.
Comments are closed.