گزارشگر:احمد عمران/ 5 دلو 1392 - ۰۴ دلو ۱۳۹۲
حملۀ هوایی نیروهای ناتو به ولسوالی سیاه گرد ولایت پروان در هفتۀ گذشته که ۱۲ کشته برجای گذاشت، باعث جار و جنجالهای تازه در کشور شده است. از یکسو افغانستان در آستانۀ برگزاری انتخاباتی سرنوشتساز قرار دارد و از سوی دیگر، حملات هراسافکنان در این روزها به گونۀ بیسابقه افزایش یافته است. وقتی هم که نیروهای امنیتی کشور به کمکِ نیروهای ناتو میخواهند جلو پیشرویهای هراسافکنان را بگیرند، عملاً با موانع و واکنشهای جنجالبرانگیزِ ارگ ریاستجمهوری روبهرو میشوند.
حملۀ هوایی به یک خانه در ولسوالی غوربند که گفته میشود یکی از فرماندهان طالبان در نزدیکی آن کمین گرفته بود، میان ناتو و مقامهای کشور یک بار دیگر زمینهسازِ سوءتفاهمهای بسیار شده است. البته نباید از یاد برد که ارگ ریاستجمهوری در این روزها به دنبال چنین بهانههایی سرگردان است و حتا در برخی موارد تلاش میورزد که با وارونه جلوه دادن واقعیتها، آنها را به سود خود مصادره کند.
رییسجمهور کرزی ظاهراً تلاشهای مضاعفی را آغاز کرده که نشان دهد حضور ناتو در افغانستان نه تنها تأمینکنندۀ صلح و امنیت نیست، بل خلافِ آن بر دامنۀ ناامنیها و مخالفتهای مسلحانه نیز افزوده است. آقای کرزی در این روزها به نتایج جالبی دست پیدا کرده و از جمله اینکه با عدم حضور نیروهای خارجی، بهتر میتوانست از پسِ چالشهای امنیتی و اقتصادی بیرون شود. به باور او و سایر ارگنشینان، مشکل امنیتی را میشد در نبود نیروهای خارجی با کشورهای منطقه و هراسافکنان در یک تعاملِ سیاسی حل کرد و مشکل اقتصادی نیز که از قبل نسخۀ آن پیچیده شده، با خوردن کاه که چندان بار سنگین اقتصادی ندارد، حلشدنی است.
فرو کاستن مشکلاتِ یک جامعۀ بحرانزده با چنین تیوریهایی، فقط میتواند مایۀ حیرت و شگفتی شود و بس. چون به هیچ صورت نمیتوان قبول کرد که در نبود سربازان خارجی، افغانستان میتوانست تا به امروز در برابر هراسافکنان و حامیانِ منطقهییشان دوام بیاورد.
حضور سربازان خارجی مسلماً توام با مشکلاتی برای افغانستان بوده است و در این مورد همه اتفاق نظر دارند؛ ولی این مشکلات نیز ریشه در مدیریتِ ناکارآمد مقامهای کشور و بهویژه ریاستجمهوری داشته است. آقای کرزی با گرفتن چنین ژستها، نمیتواند بار سنگین اشتباههای خود را در برابر مردم افغانستان سبک کند. او در بیش از یک دهه، سکاندار سیاستِ این کشور بوده و آنچه که بر افغانستان و مردم آن گذشته، عملاً ناشی از سیاستهایی است که او مسوول اجرای آنهاست. حمله به ولسوالی غوربند و کشتار غیرنظامیان در این منطقه، یکی از تبعات سیاستهای آقای کرزی بوده میتواند. آقای کرزی نمیتواند با فرافکنی و مقصر دانستن نیروهای خارجی، تمام بار مسوولیت را به گردن دیگران بیندازد. او فرمانده کل نیروهای نظامی در کشور است و هر اتفاقی که میافتد، بدون شک پای او را به میان میآورد.
برای بررسی حادثۀ غوربند، دولت هیأتی را به این منطقه فرستاد. اما گزارش هیأت اعزامی دولت، عملاً در تناقض با گزارش ناتو و حتا سخنان یک تن از نمایندهگانِ این ولایت در شورای ملی قرار دارد. هیأت اعزامی دولت که تحت سرپرستی یکی دیگر از اعضای مجلس به منطقه رفت، با ارایۀ گزارشی مدعی است که کشتهشدهگان حادثۀ غوربند، همه غیرنظامی بودهاند و در این حادثه هیچ طالب و هراسافکنی کشته شده نشده است. ولی نیروهای ناتو میگویند که آنها به درخواستِ نیروهایی که در حال جنگ با هراسافکنان بودهاند، به میدان شتافتهاند و در این رویارویی تلفات سنگینی را به هراسافکنان وارد کردهاند.
در همین حال، میررحمان رحمانی نمایندۀ مردم پروان در مجلس نمایندهگان میگوید که عامل کشته شدن غیرنظامیان در این حمله، یک فرمانده مهمِ گروه طالبان به نام ملا عبدالرحمن بوده است که قبلاً از زندان رها شده و فرماندهی یک گروه مسلح طالبان را در ولسوالی سیاهگرد به عهده داشته است. شاید ارگنشینان نخواهند که به این جنبۀ قضیه پرداخته شود، چون بر اساس برخی اطلاعات، این فرمانده طالبان به درخواست و تلاش شماری از دولتمردان کشور از زندان رها شده است. آقای کرزی یک روی سکه را که بدون شک اسفناک است میبیند، ولی به روی دیگر آن اصلاً توجه ندارد. او کشتار غیر نظامیان را میتواند ببیند، آنهم زمانی که از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده کند؛ ولی روی دیگر سکه را نمیبیند که آزادی زندانیان طالبان است؛ همانهایی که پس از رهایی به جای اینکه برای صلح و امنیت تلاش کنند، با انگیزهیی بیشتر به صفوف مخالفانِ مسلح برمیگردند و حادثه میآفرینند.
اگر آقای کرزی ملا عبدالرحمن را از زندان رها نمیکرد، امروز شاهد مرگِ یک بیوهزن و کودکانش نبود. این حادثه ربطی وثیق با سیاستهای ارگ دارد؛ سیاستهایی که طالبان را برادر میخواند و با رهایی آنها از زندان، آتش جنگ را شعلهورتر میسازد. حالا آقای کرزی بگوید که در حادثۀ غوربند کیها مقصر اند؛ خودش که زندانی مرگآفرین را به این سمت سوق داده یا نیروهایی که به کمکِ سربازان ارتش شتافتهاند؟
سروصداهایی را هم که این روزها در پیوند با این مسأله میشنویم، بیشتر از آنکه دلسوزی به حال غیرنظامیان باشد، یک نوع حربۀ سیاسیست که آقای کرزی میخواهد با استفاده از آن، صحتِ سیاستهای خود را در برابر نیروهای خارجی به اثبات رساند. آقای کرزی به بهای خون هموطنان خود، فقط در پی اثباتِ خودش است.
حادثۀ غوربند نکتههایی زیادی را یادآور میشود و از جمله اینکه هنوز نیروهای کشور توانایی لازم برای مقابله با هراسافکنان را ندارند. اگر چنین نمیبود، این نیروها از ناتو درخواست کمک نمیکردند. از جانب دیگر، ما در آستانۀ انتخابات قرار داریم و بدون شک هراسافکنان تلاش میکنند این روند ملی را با چالش روبهرو سازند. افزایش حملاتِ انتحاری در روزهای اخیر در مرکز و برخی ولایات نشان میدهد که تأمین امنیت انتخابات، امری بینهایت چالشزاست که نیروهای کشور بدون هماهنگی و همکاری با نیروهای ناتو، از عهدۀ آن بیرون شده نمیتوانند. پس به جای اتهام وارد کردن، باید به روشهایی توجه کرد که سطح همکاریهای نظامی را افزایش میدهد و از کشتار غیرنظامیان تا حداکثرِ امکان جلوگیری میکند.
Comments are closed.