احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:مهدي يزدانيخُرم/ 27 دلو 1392 - ۲۶ دلو ۱۳۹۲
جورج اورول از نویسندهگانیست که همواره به عنوانِ نمادی از ضدیت با حکومتهای توتالیتر؛ بهویژه کمونیستی شناخته میشود. بازخوانی آثارِ این داستاننویس و روزنامهنگار در حالیکه شصتوچهار سال از مرگش میگذرد، نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه دو رمانِ مشهورترش یعنی «قلعۀ حیوانات» و «۱۹۸۴» مدام با اقبالِ بیشتری روبهرو میشوند.
اورول در سالِ ۱۹۰۳ به دنیا آمد و مدتی هم کارمندِ ادارۀ پولیسِ در مستعمرۀ انگلستان، یعنی برما بود. اما عمدۀ عمرِ کوتاهِ این منتقدِ دوآتشۀ کمونیسم، در حالِ تجربه برای شناختِ طبقاتِ فرودست گذشت. جالب اینکه او در سالهایی که عملاً با کارگران زندهگی میکرد نیز مجذوبِ استالین و بهشتِ شوروی نشد و در اکثرِ آثارش از جمله دو رمانی که از آنها نام برده شد، به تخریب و هجوِ شوروی و سرانِ حکومتهای کمونیستی پرداخت.
اورول رمانِ سمبولیستی و بسیار تأثیرگذارِ قلعۀ حیوانات را در سالِ ۱۹۴۵ و درست زمانی چاپ کرد که شوروی پیروز در جنگ همپیمانِ غربیها بود و این جسارت در شرایطی که روسها اِبایی از ترورِ مخالفانشان در سطحِ جهان نداشتند، بینظیر بهشمار میآید. اورول در رمانِ مهمترِ ۱۹۸۴، که از نظرِ زیباییشناسی روایت اثری درخشانتر محسوب میشود، مدینۀ فاضلۀ حکومتی توتالیتر را متصور میشود که در آن همۀ انسانها زیرِ نظر قرار داشته و حکومت با تمامِ قدرتش ذهنها را تحتِ انقیادِ خود دارد. این رمان بلافاصله بهعنوانِ اثری درک شد که ذاتی پیشگویانه داشت و بهسرعت به کتابهای ضالۀ اردوگاهِ چپها پیوست. در دیگر آثارش این نویسنده با نقدِ همهجانبهیی که از زندهگی طبقاتی در اروپا ارایه داد، این مدل را مطرح کرد که نویسنده میتواند بدونِ وابستهگی به اردوگاهِ چپِ کمونیستی شوروی، دغدغههای کارگری و مردمی خود را مطرح کند. به همین خاطر از او کتابها و مقالاتی دربارۀ این دیدگاه باقی مانده است. از جمله کتابِ «آسوپاسها در پاریس و لندن».
اورول هرچند در جنگِ هسپانیا کنار مخالفانِ فرانکو و علیهِ او جنگیده بود، اما استقلالِ فکری خود را حفظ کرد. با این کلیات هیچوقت نمیتوان او را نویسندهیی لیبرال دانست، اما به اردوی چپِ شوروی دوست نیز تعلق نداشت. اورول در جنگِ اسپانیا زخم برداشت و عوارضِ این جراحت تا پایانِ عمرش نیز با او بود. یکی از درخشانترین آثارِ او نیز به واسطۀ تجربیاتش در هسپانیا نوشته شد. کتابی سفرنامهمانند با نامِ «کاتولونیا». او در این سفرنامه و خاطرهنویسی، چهگونهگی شکستِ مخالفانِ فرانکو را مقابلِ او ترسیم کرده و روایتی از هسپانیای آن روزگار ارایه میدهد.
اورول زندهگی آرامی نداشت و سرککشیدن به نقاط مختلف اروپا، انبوهی تحلیل و یادداشت از او باقی گذارده که برخیشان متنهای درخشانی هستند. ضدیتِ او با سرانِ سازندۀ حکومتِ شوروی در رمانِ قلعۀ حیوانات باعث شد تا انبوهی از مخاطبانِ این رمان بهجستوجوی مابهاِزاهای بیرونیاش بگردند. شخصیتهایی مانندِ استالین و تروتسکی از جمله سیاستمدارانی بودند که در این متن تخریب و هجو شدند. شاید این رمان در این روزگار و از منظرِ ادبی ارزشِ چندانی نداشته باشد، اما کنارِ رمانِ مهمِ دیگرش یعنی ۱۹۸۴، از نمادهای مخالفت هستند با توتالیتاریسم و شاید یکی از دلایلِ خواندهشدنِ مداومِ این آثار در همین ویژگی نهفته باشد؛ در شرافتی که اورول به عنوان روشنفکر در پیش گرفت و خارج از جریان و بیمحافظهکاری نوشت.
اورول در سالِ ۱۹۵۰ بهطرزِ مشکوکی درگذشت. برخیها مرگ او را نه به دلیلِ عارضۀ ریوی، که خودکشی میدانند. او در زمانِ مرگ ۴۷ ساله بود.
Comments are closed.