گزارشگر:30 دلو 1392 - ۲۹ دلو ۱۳۹۲
بخش دوم و پایانی
اگر واقعاً جهان بیرونی با ذراتی که به اطراف میجهند، وجود دارد، پس ما توانایی اندازهگیریِ تمام ویژهگیهایآن را داریم. ولی در واقع قادر به اندازهگیری نیستیم. برای نمونه: شناسایی همزمانِ محل دقیق و اندازۀ حرکتِ یک ذره امکانپذیر نیست. پس برای یک ذره چه تفاوتی میکند که شما میخواهید آن را اندازه بگیرید؟ و چهطور یک جفت از ذرات سرگردان، همزمان میتوانند در دوسوی کهکشان وجود داشته باشند؟ گویا که زمان و مکان موجودیت ندارند. بازهم پاسخ ساده است؛ زمان و مکان، ابزارهایی هستند که تنها ذهنِ ما از آنها استفاده میکند.
در دنیای فاقد زمان و مکان، مرگ معنا ندارد. جاودانهگی به معنای وجود همیشهگی در زمان نیست، بلکه یک موجودیت کلی خارج از زمان است.
خطوط تفکر ما در مورد زمان نیز بنا بر یک سری آزمایشهای اخیر، ناسازگار است. در سال ۲۰۰۲ دانشمندان نشان دادند که ذرات فوتونهای دوقلو از قبل میدانستند که در آینده برای جفت آنها، حتا از فاصلۀ دور، چه اتفاقی خواهد افتاد. این دانشمندان ارتباط بین جفتهای فوتون را آزمایش میکردند و اجازه میدادند که یک فوتون سفرش را به پایان برساند. این فوتون بهصورت موج یا ذره و با انتخابِ خود ظاهر میشد. هر بار محققان فاصلۀ این دو جفت را بیشتر میکردند و در ضمن برای جلوگیری از فروپاشی، یک دستگاه تقویتکننده در بین راه قرار دادند. در هر شکل، ذره اول میدانست که تقویتکننده وجود دارد و تمامی فواصل را بلافاصله طی میکرد، گویا که هیچگونه مکان و زمانی در بین آنها نیست، تا قبل از جفت خود به تقویتکننده برسد. مهم نبود که دانشمندان چهگونه آزمایشها را انجام دهند. نتیجه همواره یکی بود. ذهن و دانش درون آن، تعیینکنندۀ چهگونهگی رفتار ما است. این آزمایشها بهطور مداوم ثابت کردند که اثرات و نتایج، به ذهن و دانش ناظر وابسته است.
آزمایش دیگری را در نظر بگیرید که در سال ۲۰۰۷ در مجلۀ معتبر علمی علوم فرانسه منتشر شد. دانشمندان در آنجا به این نتیجه رسیدند که فوتونها در یک دستگاه شلیک فوتون، میتوانند آنچه که قبلاً اتفاق افتاده است را تغییر دهند. در این آزمایش، فوتونها پس از شلیک، از یک چنگک در دستگاه رد میشدند و در آنجا، درست در هنگامی که به قسمت شکاف پرتو میرسیدند، میبایست رفتاری مانند یک ذره یا یک موج را انتخاب میکردند. دستگاه توسط یکی از آزمونگران، و بهطور تصافی، قبل از رسیدن فوتون به چنگک، خاموش شد و برای همین موضوع تصمیم گرفته شد که رفتار فوتون قبل از رسیدن به چنگک بررسی شود. در این هنگام فوتونها تجربۀ گذشتۀ خود را انتخاب کردند و دقیقاً آنچه که ناظران در ذهن خود داشتند را انجام دادند.
باور منتقدان بر این اساس است که این رفتار، به جهان میکروسکوپی محدود میشود. ولی از آن جایی که دیدگاه این دو جهان (یکی مجموعهیی از قوانین فیزیک برای دنیای اشیای کوچک و دیگری برای باقی دنیا، از جمله ما) هیچ مبنای منطقی ندارد، این موضوع در حال حاضر، در آزمایشگاههای سراسر جهان به چالش کشیده شده است. چند سال پیش، در پی انتشار مقالهیی، محققان نشان دادند که رفتار کوانتومی در حال گسترش است. دانشمندان در یک آزمایشکاه، یک جفت الکترون ارتعاشی را در یک دستگاه مداربسته قرار دادند، به طوری که از نظر فیزیکی این دو جفت، با فاصلۀ زیاد از یکدیگر قرار داشتند. ولی این جفت، همان رفتاری را انجام دادند که گویا بههم متصل هستند. (به قول انشتین: عمل عجیب در فاصله!) آزمایش دیگری با مولکولهای بزرگتر به نام «باکی بالز» نشاندهندۀ این است که؛ واقعیت کوانتومی، فراتر از جهان میکروسکوپی است. آزمایشهای دیگری هم ثابت کرده است که رفتار کوانتومی در جهان مادی در مقیاس انسانی نیز در حال گسترش است.
ما به طور کلی، نظریۀ «چند جهانی» سریال تلویزیونی پُربینندۀ «سفر به ستارهگان» را به عنوان یک داستان رد میکنیم. اما واقعیتهای علمی، تیوری این سریال تلویزیونی را تأیید میکنند. یکی از جنبههای خوب و شناختهشده در فیزیک کوانتوم این است که مشاهدات کاملاً قابل پیشبینی نیستند، در عوض، طیف وسیعی از مشاهدات و هر کدام با احتمالات متفاوت وجود دارد. یکی از تعاریف اصلی «چند جهانی» این است که هر یک از این مشاهدات احتمال دارد که مربوط به جهانی متفاوت باشد. مرگ در هیچیک از این مشاهدات به حالت واقعی وجود ندارد. همۀ جهانها ممکن است که همزمان وجود داشته باشند، صرفنظر از اینکه در هر کدام چه اتفاقی در شرف وقوع است.
زندهگی یک ماجراجویی فراتر از حد معمول راه خطی تفکر ماست. هنگامی که ما میمیریم، بازگشت به مبدأ اجتنابناپذیر است. زندهگی دارای ابعاد غیرخطی است که مانند یک گل جاودانی به مبدای «چند جهانی» خود، و مثل یک شکوفه، باز میگردد.
برگردان: فرشاد سجادی
منبع:
www.robertlanzabiocentrism.com/is-death-an-illusion-evidence-suggests-death-isnt-the-end
گرفته شده از: وبسایت آکادمی تفکر
Comments are closed.