احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:25 حوت 1392 - ۲۴ حوت ۱۳۹۲
رییسجمهور حامد کرزی، در بیانیۀ افتتاحیهاش در مجلس نمایندهگان، در کنار هشدار به خارجیها و انتقاد از امریکا، سخنانِ تازه و تأملبرانگیزی نیز داشته است.
او گفته است، افغانستان از کشوری که در آن قانون و قانونمداری وجود نداشت، به یک کشور دارای قانونِ اساسی تبدیل شده است؛ اما تجربۀ دهساله نشان میدهد که حتا قانون اساسی هم نیازمند یک سری اصلاحات و تعدیلات میباشد.
او گفته است: «به جز مادۀ یکصد و چهل و نهمِ این قانون که پیروی از احکام دین اسلام و نظام جمهوری اسلامی را غیر قابل تعدیل پیشبینی کرده، دیگر تمام مواد قانون اساسی افغانستان قابل تعدیل است.»
رییسجمهوری گفته که تغییر در قانون اساسی افغانستان، باید موجب تحکیمِ آزادیهای اساسیِ مردم و ارتقای نظام سیاسی کشور شود و مردم افغانستان و مسوولان باید دقت و حساسیتهای لازم را در هنگام تغییرِ قانون اساسی به خرج دهند.
این نخستینبار است که بحث نیاز به تغییر قانون اساسی، از زبانِ آقای کرزی ـ آنهم در پایان مأموریتش ـ شنیده میشود؛ از اینرو ذهنیتهای زیادی درگیرِ تحلیلِ این تصمیمِ جدیدِ جناب رییسجمهور شدهاند.
آقای کرزی همیشه از بحثِ تغییر در قانون اساسی کشور طفره رفته بود؛ بنابراین پرداختن به این بحث درست زمانی که کمتر از بیست روز به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده، از نیات و اهداف شخصیِ وی حکایت میکند.
اگرچه آقای کرزی مشخص نکرده که کدام بخشها و مواد قانون اساسیِ افغانستان نیازمند تغییر اند؛ اما با توجه به شرایط و فرصتی که وی بحثِ تغییر قانون اساسی را مطرح کرده، واضح میشود که او به فکر ماندن در قدرتِ سیاسی است و یا هم اینکه میخواهد که یک نقش مدیریتی در تعامل و سازش با برخی از تیمهای انتخاباتی داشته باشد و در ساختار نظام صدارتی، برای آیندۀ افغانستان از هماکنون فعال شود.
آقای کرزی بارها گفته بود که افغانستان لابراتوار نظامهای سیاسی نیست و طی این سالها همواره از نظام متمرکزِ ریاستی در افغانستان دفاع کرده بود؛ اما حالا در پایان مأموریتش میخواهد نظام سیاسی کشور را متحول بسازد. شکی نیست که برخی از جریانهای سیاسی در دهسال گذشته، همواره خواستار تغییر نظام موجود به نظام صدارتی ـ پارلمانی بودهاند و مردم افغانستان نیز همواره بحث نظام صدارتی ـ پارلمانی را در کشور مطرح کردهاند؛ اما حکومت بهخصوص آقای کرزی، همیشه این درخواستها را مساوی با تجزیۀ افغانستان خوانده و در برابر آن ذهنیتسازی کرده بود. اما در فرصتِ حاضر که آقای کرزی روزهای پایانیِ ریاستش را سپری میکند، پرداختن به بحث تغییرِ قانون اساسی کشور در خصوص ساختار نظام توسط رییسجمهوری، نشان میدهد که آقای کرزی در تلاشِ دستوپا کردنِ جا برای خودش در نظام و حاکمیتِ آینده است.
آقای کرزی به احتمال قوی، در این خیال است که با تغییر نظام ریاستی به صدارتی، میتواند به عنوان نخستوزیر بر قدرت قائم گردد؛ از اینروست که تغییر قانون اساسی را سببِ تحکیم آزادیهای اساسی مردم و ارتقای نظام سیاسی کشور میداند!
آقای کرزی در هر مقطعِ زمانی که خودش لازم میبیند، میخواهد قانون اساسی و نوعیتِ نظام را به نفعِ خود تغییر دهد و به عبارت دیگر، قانون اساسی را برابر با قد و اندامِ خودش بُرش کنـد.
در پاسخ به اینکه آقای کرزی میگوید ساختار قانون اساسی، سبب مشکلاتی در ده سال گذشته بوده است نیز باید گفت که عمدهترین مانع فراراهِ ترتیب یک قانون اساسیِ مناسب و نیرومند، شخصِ خودش و تیم همراهش بوده است.
به هر رو، گذشتِ زمان مشخص میکند که آقای کرزی با استفاده از تغییر قانون اساسی، چه جامهیی برای خود تدارک دیده تا در قدرت باقی بماند.
Comments are closed.