احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حمیـدرضا امیدی سرور/ 9 ثور 1393 - ۰۸ ثور ۱۳۹۳
میگویند بهترین محک برای نشان دادن عیار آثار هنری و حاصل کار یک هنرمند، زمان است؛ اینکه در برابر گردوغبار رخدادها و تغییر و تحولات ایام، چه میزان زنگار بر آنها مینشیند. چهار دهه از مرگ جلال آلاحمد گذشته و همچنین نیم قرن از نوشته شدن بسیاری از آثارش، سپری شده؛ اما با این حال او همچنان در اوج شهرت بهسر برده و کتابهایش نیز کماکان تجدید چاپ میشوند. با این وصف، هنوز تصویر روشنی از عیار آثارِ او در دست نیست، یعنی اینکه برخلاف سنت رایج، این دوام و پایداری در برابر گذر زمان را نمیتوان پای ارزشهای درونمتنی این آثار گذاشت.
چه بسا بسیاری با این نظر مخالف باشند و او را بر صدر بنشانند و شجاعت و صراحت او، تأثیرگذاری نثرش و احیاناً ارزش آثارش را بستایند و بر این باور باشند که او سربلند از محکِ زمانه بیرون آمده.
اما به زعم نگارندۀ این سطور، با وجود گذر زمانی نسبتاً طولانی، هنوز آثار آل احمد و سطح هنرش، محکی جدی نخورده؛ به یک دلیل بسیار واضح و آن این که، آلاحمد و آثارش همواره در طول سه دهۀ اخیر توسط جریانی بیرون از متن ادبیات، حمایت شده و همین حمایتها باعث شده که نسبت این آثار با گذر زمان، نسبتی متعارف نباشد.
کدام یک از نویسندهگان همنسل و حتا متعلق به دیگر نسلها را سراغ دارید که به اندازۀ آلاحمد در رسانههای گوناگون ملی، رسمی و پرمخاطبِ ایران مورد ستایش و حمایت قرار گرفته باشد؟ کدام یک از نویسندهگان معاصر ایرانی را سراغ دارید که علاوه بر این که یکی از بزرگراههای مهم تهران بهنام اوست، بسیاری از کوچهها و خیابانهای شهرستانهای مختلف به نام او مزین باشد؟ و یا کدام نویسندۀ معاصر ایران را سراغ دارید که این حجم کتاب و مقاله و ویژهنامه در نشریات مکتوب دولتی (یا منتسب به جریان دولتی) به او اختصاص یافته و حتا یکی از مهمترین جوایز ادبی دولتی ایران بهنام او شناخته میشود و بسیاری موارد دیگر که اشاره به آنها از حوصلۀ این نوشته بیرون است.
از دوران نوجوانی که امکان دارد هریک از ما با ادبیات آشنا شویم، با انبوهی از امواج گوناگون روبهرو هستیم که به ما میگویند جلالآل احمد نویسندۀ بزرگ و بسیار خوبیست. بنابراین ذهنیتی برای ما ساخته میشود که ما را آمادۀ پذیرش این مهم به هنگام خواندن آثار او میکند؛ ذهنیتی که وقتی شکل گرفت، به راحتی هم شکسته نمیشود! از مجموعۀ اینها میتوان به این نتیجه رسید که آل احمد در چند دهۀ گذشته نویسندهیی بوده که نام و اعتبارش تا حد بسیار زیادی متکی به یک سری عوامل برونمتنی ادبیات (به درست و غلطش کار نداریم) بوده. همه میدانیم که مردم ایران جماعتی اهل مطالعه نیستند، اما با این حال آلحمد از معدود نویسندهگانیست که نام او لااقل به گوش بخش قابل توجهی از این جماعت بیگانه با کتاب هم خورده و این نکته نیز مدیون همان شرایط مورد اشاره است و ربطی به ادبیات ندارد؛ به عبارتی شهرتیست که از بیرون دنیای ادبیات نصیب او شده. درحالی که شما مثلاً قیاس کنید شهرت نام او را با غلامحسین ساعدی که صرفنظر از رد یا قبول دیدگاههایش، او نیز چهرهیی دارای وجهۀ سیاسی و البته صراحت لهجه است، نویسندۀ به مراتب بهتری هم هست، داستانهای سیاسی بسیار تأثیرگذاری هم نوشته و در راه مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی به زندان رفته و شکنجه هم شده؛ در حالی که آل احمد با وجود تمام صراحت لهجهاش و شجاعتی که از آن یاد میشود، لااقل نگارنده نشنیده که هیچگاه روانۀ زندان شده باشد، و نهایتاً همینقدر شنیده یا خواندهایم که ساواک او را تحت نظر داشته، اما با این حال شهرت جلال کجا و شهرت ساعدی کجا!
پس میبینیم این شهرت نه ربطی به مبارزه با رژیم پهلوی دارد و نه مبنایی ادبی؛ بلکه تنها ناشی از کشفِ یک نوع همسوییست در آثار این نویسنده با سیاستهای فرهنگی سه دهۀ گذشته در ایران. حال شما فرض کنید اگر به هر دلیل آل احمد و آثارش با جریان فرهنگی ـ سیاسی پس از انقلاب همخوانی نداشتند، آیا بازهم او و آثارش از شهرت و اعتبار فعلی برخوردار بودند؟
روشنفکران ایرانی اغلب از زیر شنل هدایت بیرون آمدند
پارهیی از منتقدان امروزین صادق هدایت که از قضا اغلب آنها نیز از جمله طرفداران آل احمد به حساب میآیند، تیغ تیز انتقادات خود را بهسمت هدایت گرفته و تمام تلاش خود را بهکار میبرند که به مخاطب جوان امروز ثابت کنند که او نهتنها نویسندۀ مهمی نبوده، بلکه شهرتش نیز شهرتیست مشکوک! و البته مدیون تبلیغ رادیو بیبیسی! و در واقع این منتقدان، همان عوامل غیر طبیعی و برونمتنی را که موجب شهرت و اعتبار امروز آل احمد شده، در سطح و شکلی دیگر به صادق هدایت نسبت میدهند. برخی از آنها بر این باورند که اگر حمایت جریان روشنفکری از هدایت وجود نداشت، امروز هدایت نویسندۀ چندان معروفی نبود! هرچند نمیتوان منکر حمایت جریان روشنفکری ایران از هدایت شد، چرا که هدایت به عنوان نویسندهیی مهم بر همۀ روشنفکران و نویسندهگان پس از خود تأثیر گذاشته و حتا به خطا نرفتهایم اگر بگوییم که بخش عمدهیی از روشنفکران پس از او همه از زیر شنل هدایت یا به قولی از تاریکخانۀ او بیرون آمدهاند.
پس طبیعیست که متأثر از تأثیری که از او پذیرفتهاند، به حمایت از او نیز بپردازند؛ اما مگر این روشنفکران در خارج از حوزۀ ادبیات قرار میگیرند؟ علاوه بر این، نه در رژیم پهلوی و نه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روشنفکران هیچگاه رسانههای فراگیر ارتباط جمعی را در اختیار نداشتهاند و دایرۀ برد و تأثیر نشریات غیر دولتی حتا به فرض حمایت پارهیی از آنها از هدایت، چنان محدود بوده که اگر بگوییم اعتبار هدایت ناشی از حمایت آنهاست، تنها خود را فریب دادهایم و سوای این، اعتبار هدایت در آنسوی مرزها را چهگونه میتوان توجیه کرد؛ ستایش بزرگانی چون آندره برتون، فیلیپ سوپو، هنری میلر، آلبرتو موراویا، آندره مالرو و بسیاری کسان دیگر را که نمیتوان حاصل حمایت جریان روشنفکری ایران دانست.
شهرت کدام یک واقعی است؟
ماجرای تبلیغ هدایت توسط رادیو بی بی سی، به عنوان دلیل شهرت او نیز مغلطهیی آشکار است. در سالهای پایانی عمر هدایت، یکی دو نفر از دوستان نزدیک هدایت (مثل مسعود فرزاد) با رادیو بی بی سی همکاری میکردند. آنها در یک برنامه بدون اطلاع هدایت، عنوان کردند که ایرانیان بزرگترین نویسندۀ معاصر خود (منظور هدایت) را نمیشناسند. این برنامه در ایامی که زمزمۀ شهرت هدایت درگرفته بود، باعث شد که او در قیاس با گذشته از شهرت بیشتری برخوردار شود؛ شهرتی که از قضا همهقسمِ آن مورد بیاعتنایی و حتا نفرتِ او بود. اما به فرض پذیرش تأثیرگذاری این مطلب در کسب شهرتی آنهم نه چندان زیاد در سالهای پایانی عمر هدایت، این موضوع هیچ ربطی به مانایی اعتبار و محبوبیت وی ندارد. بسیار نویسندهگان بودهاند که در زمان حیات خود از شهرتی بسیار فراگیر برخوردار بودند، اما بعد از یکی دو دهه، دیگر هیچ نام و نشانی از آن باقی نمانده.
بی شک راز ماندگاری شهرت و اعتبار هدایت را باید در آثارش جستوجو کرد؛ آثاری که حتا ضعیفترین آنها نیز بارقهیی از نبوغ در خود دارند، و مهمتر از همه، میزان تأثیرگذاری این آثار که چنان در جان مخاطب نفوذ میکنند که نگاهش به دنیا را دگرگون میسازند.
با این اوصاف، شک نداشته باشید اگر به جای این بایکوت خبری که نسبت به هدایت فراوان دیده شده و میشود، یکدهم حمایتی که از آل احمد صورت گرفته نصیب او میشد، امروز با شهرتی افسانهیی برای او روبهرو بودیم، کما اینکه بدون این نیز این شهرت افسانهیی احساس می شود و هنوز نیز کتابهای او پرفروشترین آثار در حوزۀ ادبیات داستانی ایران هستند و با وجود چاپهای مجاز و حتا غیر مجازی که از آثار او شده، بازهم در بازار کتاب تقاضا نسبت به آثار او دیده میشود.
Comments are closed.