کاتولیک‌ها به چه می‌اندیشند؟

گزارشگر:15 ثور 1393 - ۱۴ ثور ۱۳۹۳

بخش نخست

mnandegar-3چه‌گونه‌گی آغاز مسیحیت را در کتاب اعمال رسولان می‌خوانیم. پیامی که رسولان مسیح در تمام نقاط دنیا موعظه می‌کردند، پیامی یک‌سان بود، گرچه هر رسولی طبق روحیاتِ خود و هدایت روح‌القدس، بر جنبه‌یی از مسیحیت بیشتر تأکید می‌گذاشت. بازتاب این امر را در نحوۀ نگارش انجیل‌ها و محتوای رسالات مشاهده می‌کنیم.

اما از همان آغاز، یعنی در عهد رسولان، شروع گرایش‌هایی را در اعتقادات و عبادات مسیحیان مشاهده می‌کنیم. شاید نخستین اختلاف نظر جدی‌یی که بروز کرد، مربوط می‌شد به رابطۀ ایمان جدید مسیحی و مذهب یهود. یهودیانی که مسیحی شده بودند، در آغاز مایل نبودند مردمان سایر نژادها و ملیت‌ها به این دین بگروند. اما از آن‌جا که آغازگر بشارت به غیریهودیان شخصی بود همچون پطرس، غایله خیلی زود فرو نشست و رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم پذیرفتند که غیریهودیان نیز به این ایمانِ جدید داخل شوند، تازه آن‌هم به این علت که هم پطرس در این خصوص رؤیایی آسمانی دریافت کرده بود، و هم این‌که خدا با فرو ریختن روح‌القدس بر این گرونده‌گان جدید، ایمان آنان را مورد تأیید قرار داده بود(ر.ک. اعمال رسولان ۱۰ و ۱۱).
اختلاف عقیدۀ بعدی چند سال بعد بروز کرد، زمانی که مسیحیان یهودی‌تبار اصرار داشتند که مسیحیان غیریهودی مکلف شوند شریعت موسی را نگاه دارند. مشکل به شورای رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم ارجاع شد و در اثر تأکیدات رسولان برجسته‌یی چون پطرس و یعقوب، برادر خداوندْ عیسی، تصمیمی یک‌دست در این خصوص اتخاذ شد (اعمال ۱۵). انعکاس تنش میان شریعت‌گرایی و نجات از طریق ایمان صرف را در رسالات رومیان و غلاطیان مشاهده می‌کنیم. به ‌نظر می‌رسد که پولس طلایه‌دار تعلیم نجات به‌واسطۀ ایمان صرف بوده باشد. بازتاب این تعلیمِ او چنان بود که در میان مسیحیان یهودی‌تبار اورشلیم شایع شده بود که پولس برخلاف شریعت موسی سخن می‌گوید و آن را ملغا می‌انگارد (اعمال ۲۱:‏۲۰-‏۲۵). با این‌که نکاتی که پولس رسول در پیام خود مورد تأکید قرار می‌داد، از گرایشی ظاهراً متفاوت با تأکیدات رسولان اورشلیم برخوردار بود، اما ایشان همه‌گی با پیام و اصولی که موعظه می‌کردند، توافق داشتند(غلاطیان ۲:‏۱-‏۱۰).
اختلاف نظرهای اساسی و خطرناک زمانی بروز کرد که مسیحیت در سراسر خاورمیانه و اروپا گسترش یافت. به‌علت بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطی مدرن برای دست‌رسی مستقیم به رسولان، عده‌یی که پولس ایشان را رسولان و معلمان دروغین می‌خواند، شروع کردند به آمیختن پیام مسیحیت با اندیشه‌های فلسفی. پولس در رسالۀ خود به کولسیان و یوحنا در رسالۀ اول خود با چنین معلمانِ دروغینی به مبارزه پرداختند. این جریان فلسفه‌گرایی در کنار مسیحیت رسولان به رشد خود ادامه داد. اما از آن‌جا که از همان اواخر قرن اول تا اواخر قرن سوم میلادی، مسیحیت با جفاهای هولناک حکومت روم مواجه بود، تجزیه و انشعابی در کلیسا رخ نداد.
در طول این دوره، به‌‌رغم این‌که‌ اندیشه‌ورزان و پدران کلیسا از گرایش‌های اعتقادی اندکی متفاوت در زمینۀ اصول اعتقادی برخوردار بودند، یک مسیحیت و یک کلیسا بیشتر وجود نداشت. در این دوره، مسیحیت دارای تمرکز سازمانی نبود، به این معنی که هیچ‌یک از پدران کلیسا یا اسقفان، ادعای رهبری جهان مسیحیت را نداشت. مسیحیت در اروپا و آسیا به مناطق اسقفی تقسیم شده بود و هر اسقفی در ناحیۀ خود استقلال کامل داشت، گرچه همه به یک اعتقاد و یک روش عبادت پای‌بند بودند.
آغاز اختلاف‌نظرها و تجزیه و انشعاب کلیسا و پیدایی فرقه‌های مسیحیت را باید در قرن چهارم میلادی جست‌وجو کرد. در سال ۳۱۲ میلادی، کنستانتین، امپراتور روم به مسیحیت گروید و طولی نکشید که مسیحیت دین رسمی این امپراتوری شد. این امر سبب شد که مسیحیت نفسی راحت بکشد. به همین دلیل کلیسا فرصت یافت تا به مشکلاتی که در زمینۀ اصول اعتقادی در حال شکل‌گیری بود، بپردازد. به این ترتیب، نخستین شورای کلیسایی تحت ریاست شخص امپراتور در شهر نیقیه (واقع در ترکیۀ امروزی) به سال ۳۲۵ تشکیل یافت تا به اختلاف نظر حادی که در خصوص الوهیت مسیح پیش آمده بود، رسیده‌گی کند. در همین شورای نیقیه بود که آموزۀ تثلیث برای نخستین‌بار به‌عنوان اعتقاد درست تصویب شد.
کنستانتین، امپراتور روم، در سال ۳۳۰، پایتخت جدیدی برای خود ساخت و آن را به‌نام خود، کنستانتینوپولیس (شهر کنستانتین، به عربی قسطنطنیه، همان استانبول امروزی) نامید. امپراتوری روم از نظر تشکیلاتی، به دو بخش شرقی (قسطنطنیه) و غربی (روم) تقسیم شد. این امر سبب شد که میان اسقف دو شهر پایتخت (یعنی شهرهای روم و قسطنطنیه) بر سر رهبری جهان مسیحیت رقابت آغاز شود؛ رقابتی که سرانجام به سال ۱۰۵۴ به پیدایی کلیساهای کاتولیک (در روم) و کلیسا ارتدوکس (در قسطنطنیه و مشرق‌زمین) منجر شد.
کلیسا در جو آرام دورۀ جدید، اکنون می‌توانست به تدوین اصول اعتقادی بپردازد؛ اصولی که در عهد جدید به‌صراحت بیان نشده بود. مشکل جدیدی که پیش آمده بود، اختلاف نظر اسقفان شهرهای قسطنطنیه (نستوریوس) و اسکندریه (سیریل در مصر) بر سر ارتباط طبیعت‌های لاهوتی (الهی) و ناسوتی (بشری) مسیح و برتری یکی بر دیگری بود. تا این‌که سرانجام در سال ۴۵۱، شورایی در شهر کالسدون (واقع در ترکیۀ امروزی) تشکیل شد و تصویب شد که مسیح دارای یک شخصیت با دو طبیعت لاهوتی و ناسوتی به‌شکلی برابر و ادغام‌نشدنی است. همۀ اسقفان با این مصوبه موافق نبودند. عده‌یی پیرو نستوریوس باقی ماندند و به جدایی مکانیکی طبیعت‌های الهی و انسانی مسیح معتقد بودند. کلیسای امپراتوری ساسانی نستوری شد. کلیساهای قبطی (مصر)، سوریه و ارمنستان، پیرو سیریل باقی ماندند. در واقع این کلیساها از بدنۀ بزرگ مسیحیت شرق (قسطنطنیه) و غرب (روم) جدا شدند و این جدایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیساهای مذکور از تشکیلات مستقل خود برخوردارند.
پیدایی کلیساهای ارتدوکس و کاتولیک مسیحیت در غرب به رهبری اسقف شهر روم، و در شرق به رهبری اسقف قسطنطنیه، به توسعه ادامه داد. هر یک از این دو قطب به‌طور مستقل اما هماهنگ با هم رشد می‌کردند. هر یک به مناطق جدیدی پیام انجیل را می‌رساندند و مردمان آن‌ها را به مسیحیت هدایت می‌کردند. در همین دوره بود که سرزمین‌های بریتانیا و اسکاندیناوی و روسیه، مسیحیت را دین رسمی خود ساختند.
اما در این فاصله، یعنی از قرن پنجم تا یازدهم میلادی، به‌تدریج اختلافاتی جزیی بین این دو قطب قدرت‌مند مسیحیت بروز کرد؛ اختلافاتی مثلاً بر سر زمان برگزاری عید قیام، نگه داشتن ریش برای کشیشان یا تجرد و تأهل کشیشان. شاید مهم‌ترین اختلاف عقیدتی آنان، بر سر این بود که آیا روح‌القدس فقط از پدر صادر شود یا از پدر و پسر هر دو! تا این‌که در سال ۱۰۵۴، این دو قطب رسماً یک‌دیگر را به کفر متهم کردند و از هم جدا شدند. کلیسای شرق، به مرکزیت قسطنطنیه، خود را کلیسای ارتدوکس نامید و کلیسای غرب، به مرکزیت شهر روم، کاتولیک. ارتدوکس به معنی تعلیم درست است و کاتولیک به معنی فراگیر و جامع. این جدایی صرفاً جنبه تشکیلاتی داشت و بر سر این بود که کدام‌یک از این دو اسقف رهبر جهان مسیحیت است.
در غیر این صورت، اصول اعتقادات و آداب نیایش آن‌ها بسیار شبیه یک‌دیگر است و فقط در برخی جزییات پیش‌پاافتاده با یک‌دیگر تفاوت دارند. جدایی کلیساهای ارتدوکس و کاتولیک ادامه داشت تا این‌که به سال ۱۹۶۴ به همت پاپ وقت، این دو کلیسا تکفیر یکدیگر را پس گرفتند و یکدیگر را به رسمیت شناختند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.