احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 17 ثور 1393 - ۱۶ ثور ۱۳۹۳
کمیسیون شکایات انتخاباتی در حالی به بررسیهای خود در مورد شکایاتِ رسیده به این کمیسیون ادامه میدهد که تیمهای انتخاباتی نسبت به عملکرد آن چندان راضی به نظر نمیرسند. تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله و تیم تحول و تداوم به رهبری داکتر اشرفغنی احمد زی به عنوان دو تیم پیشتاز در انتخابات که در صورت رفتن به دور دوم با هم رقابت خواهند کرد، هرچند مواضعِ مختلفی نسبت به بررسیهای کمیسیون شکایات انتخاباتی دارند، ولی در یک امر متفقالقولاند و آن اینکه کمیسیونهای انتخاباتی در مجموع نتوانستهاند قناعتشان را فراهم کنند.
کمیسیون شکایات انتخاباتی که بر شفافیت کار خود تأکید میورزد، هنوز حرفِ روشنی در مورد بررسیهای انجامشده ابراز نکرده است. رییس این کمیسیون، روز دوشنبه به رسانهها گفت که در جریان برگزاری نشستهای علنیِ رسیدهگی به پروندههای انتخاباتی، هر دو تیم در مورد اتهامهای وارده بر آنها، «بهخوبی» از خود دفاع کردند و همینطور کمیسیون، اسناد و مدارکِ انکارناپذیر علیه آنها در اختیار دارد.
در این موضعگیری، تناقضِ مرموزی نهفته است که میتواند از زیرکیِ مسوولان کمیسیون شکایات انتخاباتی خبر دهد. اگر متهمان بهخوبی از خود دفاع کردهاند، پس چهگونه ادلۀ کمیسیون علیه آنها «انکارناپذیر» است؛ و اگر اسناد و شواهد کافی و انکارناپذیر در مورد آرای یک نامزد وجود دارد، پس چهگونه مسوولانِ ستاد او توانستهاند بهخوبی از آن دفاع کنند؟… در هیچ محکمهیی گفته نمیشود که مدعی و مدعیعلیه به یک میزان استدلالهای درست و قانونی داشتهاند. اگر چنین باشد، آنگاه قاضی به نفعِ چه کسی باید رای صادر کند؟
شاید مسوولان کمیسیون شکایات انتخاباتی با چنین اظهارنظرهای دوپهلو تلاش کرده باشند که دلِ هیچیک از طرفها را نرنجانند، ولی دادگاه هرگز نمیتواند محاسبههای خود را به لحاظ عاطفی تعطیل کند. کمیسیون شکایات انتخاباتی زمانی میتواند به وظایفِ خود بهدرستی عمل کند که در بند هیچگونه سازشکاری و مصلحتاندیشی نباشد و نتیجۀ کارِ آن تنها به نفع قانون و عدالت رقم بخورد. اگر چنین تعهدی در کمیسیون شکایات وجود داشته باشد، بدون شک نتیجۀ انتخابات برای تمام جوانب پذیرفتنی خواهد بود، ولی اگر شمهیی از جانبداری در کار کمیسیون رخنه کند، نتیجۀ آن تنها انجام بیعدالتی نخواهد بود، بل دامن زدن به آتشِ بحرانی خواهد بود که در زیر خاکسترِ شکیبایی پنهان است.
از سوی دیگر، تن دادن به عدالت آن چیزی است که مردم افغانستان خواهانِ آناند. شاید گاهی فکر شود که رضایت تیمهای انتخاباتی مهمترین محک کار دقیقِ کمیسیون است، ولی این نکته را از نباید نظر دور داشت که مهمترین محک کار کمیسیون، مردم افغانستاناند. اگر مردم افغانستان یعنی جمعیت بزرگی که در ۱۶ حمل به پای صندوقهای رای رفتند، از نتیجۀ کار راضی باشند، بدون شک کمیسیون کارِ خود را بهخوبی انجام داده است؛ ولی اگر خلاف آن اتفاق افتاد، به معنای آن است که کار کمیسیون قناعتبخش نبوده است.
در همین حال، فعالیت کمیسیونهای انتخاباتی این روزها در سایۀ برخی حرکتهای سیاسی ارگ نیز قرار گرفته است. رییسجمهور کرزی که از او به عنوان مجریِ اصلیِ تلاشهای انتخاباتی یاد میشود، در پی انجامِ یک رشته گفتوگوها با نامزدهای پیشتاز و مسوولان کمیسیونهای انتخاباتی است. هرچند تاهنوز در مورد اهداف اصلیِ این گفتوگوها به گونۀ رسمی هیچیک از طرفها ابراز نظر روشنی نکردهاند، ولی از فحوای مسایل چنین برداشت میشود که آقای کرزی خواهان ایجاد ایتلاف میان تیمهای پیشتاز است. گاهی منافع علیای کشور و گاهی هم وضعیت شکنندۀ سیاسی و امنیتی، انگیزۀ چنین طرح و برنامهیی خوانده میشود.
آقای کرزی که به پنهانکاری شهره است، هرگز نمیخواهد در مورد هدفهای اصلی و سیاسیِ خود با مردم سخن بگوید. نشستهایی که در ارگ ریاستجمهوری این روزها برپا میشوند، در پوششِ نامها و بهانههای بهظاهر موجه صورت میگیرند، اما واضح است که آقای کرزی نیات و برنامههای دیگری در سر دارد. گاهی از درونِ این نشستها چنان مسایلی به بیرون درز میکنند که فقط میتوانند موجب نگرانی و حیرت شوند.
برخیها که نسبت به مسایل پشت پرده اشراف دارند، سخنهای جالبی مطرح میکنند که هم نگرانکننده و هم تعجببرانگیز اند. گفته میشود که بحث اصلی در این نشستها با چنین استدلالهایی همراه است که از میان دو نامزد پیشتاز کدامیک میتوانند در افغانستان حکومت کنند. گویا یکی نمایندۀ فارسیزبان ها و دیگری نمایندۀ پشتونهاست، یکی از طیف مجاهدین نمایندهگی میکند و دیگری از طیف تکنوکراتهای برگشته از غرب. آیا با چنین استدلالها ـ اگر واقعاً حقیقت داشته باشند ـ به مردم افغانستان اهانت روا نمیشود؟
شاید عدهیی از خواص برای حفظِ منافعِ خود خواسته باشند که اینگونه مرزبندیهای قومی و زبانی را در انتخابات و در کل در سیاستگذاریهای افغانستان برجسته کنند، ولی این هرگز به معنای واقعیتِ جامعه نمیتواند باشد. مگر انتخابات ۱۶ حمل، بهترین و باشکوهترین آزمون تاریخی را در این عرصه به نمایش نگذاشت؟ مگر همین دو نامزد پیشتاز از اکثر ولایات افغانستان رای بهدست نیاوردهاند؟ پس چرا عدهیی میخواهند مردمِ افغانستان را که یک پیکر واحد اند، از یکدیگر جدا کنند؟
جالب اینجاست که برخی رسانهها مینویسند که فلان قوم پیروزیِ فلان نامزد را برنمیتابد چون به فلان قومِ دیگر تعلق دارد. آیا روزی که مردم افغانستان در کنار هم برای آزادی و استقلال کشور مبارزه میکردند، از یکدیگر میپرسیدند که از کدام قوم و نژاد هستی؟… اگر همه در راه آزادی و استقلال خون دادهاند، پس برای آبیاری درختِ آن نیز همه حق دارند که حضور داشته باشند. اینگونه جداسازیها فقط به ایجاد شکافهایی در کشور کمک میکند که نفعِ آن را تنها سلطهطلبان خواهند برد!
Comments are closed.