احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 22 ثور 1393 - ۲۱ ثور ۱۳۹۳
اعلام حمایت رسمی تیم اعتدال، برابری و سازندهگی به رهبری زلمی رسول از تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله، تا حد زیادی وضعیت و نتیجۀ انتخابات را در دور دوم مشخص کرده است. هرچند آقای رسول پس از اعلام نتایجِ مقدماتی انتخابات، با گرفتن ۱۱٫۵ درصد آرا در کنار داکتر عبدالله قرار گرفت، ولی روز گذشته پیوستن رسمیِ خود را به تیم اصلاحات و همگرایی اعلام کرد. آقای رسول در سخنرانی خود به این مناسبت، دلیل پیوستن به تیم اصلاحات و همگرایی را به گونۀ مشخص روشن کرد. آقای رسول گفت که پس از بررسیهای انجامشده و گفتوگوهای مستمر با اعضای تیم خود، به این نتیجه رسیده است که تیم اصلاحات و همگرایی به دلیل فراگیر بودن و همهشمولی آن، بهتر گزینه برای آیندۀ سیاسی افغانستان میتواند باشد. او تأکید کرد این تیم، به یک قوم و مذهبِ خاص تعلق ندارد و نمایندهگان سراسر افغانستان از تمام اقشار و ملیتها در آن حضور دارند.
پس از پیوستن گلآغا شیرزی به تیم اصلاحات و همگرایی، این دومین تیم انتخاباتیست که بعد از اعلام نتایج اولیه، به تیم اصلاحات و همگرایی میپیوندد. حالا با توجه به پیوستن این دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری به تیم اصلاحات و همگرایی، میتوان گفت که وزن تیم داکتر عبدالله نسبت به گذشته بهشدت افزایش یافته و به یک تیمِ واقعاً سراسری، مردمی و افغانستانشمول تبدیل شده است. در صورت رفتن انتخابات به دور دوم، از حالا میتوان نتیجۀ آن را مشخص کرد. اگر انتخابات به گونۀ شفاف و عادلانه برگزار شود، جای هیچ شبههیی باقی نمیماند که حکومتِ آینده را تیم اصلاحات و همگرایی در اختیار خواهد داشت.
معادلۀ قدرت در کشور به شکل فزایندهیی در حال تغییر است و خلاف آنچه که تمامیتخواهان در ارگ ریاستجمهوری بر سرِ آن فکر میکنند، مردم افغانستان اینبار انتخابات را از انحصار قومیت و مذهب بیرون کردهاند. تمامیتخواهان در ارگ که مهمترین عامل نفاقافکنی در کشور میتوانند باشند، با برآوردهای اشتباه و ایجاد توهم در میان مردم، تلاش داشتند که بازهم از برگهای قومی و مذهبی به سود خود استفاده کنند.
آقای کرزی پیش از برگزاری انتخابات و پس از آن، تلاشهای فراوانی را در جهت مدیریتِ انتخابات و ایجاد فضای مغشوش نسبت به آن انجام داد؛ تلاشهایی که با وجود استفاده از قدرت و فشار نتوانست به ثمر برسد و به شکست و منزوی شدنِ تیم ارگ منجر شد.
آقای کرزی اینبار در تمام صحنهها بازی را باخته است. او که از نشانیِ قومی میخواست در انتخابات تفرقه بیندازد، نشان داد که دیگر محلی از اعراب در سیاستهای کشور نمیتواند داشته باشد. مردم افغانستان اینبار کارتهای بازیِ آقای کرزی را از قبل خوانده بودند و مشتش برای ملت باز شده بود. او که این اینک در ارگ ریاستجمهوری در مانده و به بنبست رسیده، به کشوری نگاه میکند که خلاف انتظار او، به ملتی واحد و یکپارچه تبدیل شده و با آگاهی و شناخت به پای صندوقهای رای میرود.
همین حالا نیز آنچه را که مردم تحمل میکنند، ناشی از بازیهای تیمِ ارگ در رابطه با انتخابات است. جنجالی شدن انتخابات، هیچ عامل دیگری بهجز ارگ ریاستجمهوری نمیتواند داشته باشد. نتیجۀ انتخابات، اگر در روند برگزاری و شمارش آرا دستکاری صورت نمیگرفت، بدون کمترین تردیدی مشخص بود. مردم افغانستان تصمیمِ خود را در همان دور اولِ انتخابات گرفته بودند، ولی با دریغ که تمامیتخواهان چیزی را به نام تصمیمِ مردم به رسمیت نمیشناسند.
هانا آرانت اندیشمند سیاسیِ سدۀ بیستم که بخش بزرگی از حیات فکریِ خود را در تحقیق و پژوهش بر سر حاکمیتهای توتالیتری وقف کرده است، در کتاب معروف خود «توتالیتاریسم» مینویسد که رهبران توتالیتر به محض اینکه در آستانۀ از دست دادن قدرتِ سیاسی قرار میگیرند، به افرادی بدون حامی و پشتیبان تبدیل میشوند. ویژهگی افراد توتالیتر این است که تمام قدرت جادوییِ نفوذ و سیطرۀشان، خیالی و به دور از واقعیت است. آنها به اشکال مختلف همواره در پی فریب اذهان عمومی هستند و از این طریق میتوانند خودفریبیِ خود را توجیه کنند.
آقای کرزی نیز که ویژهگیهای رهبران توتالیتر را به ارث برده، در طول سالهای زمامداری خود به شکلهای مختلف از لباس پوشیدن تا سخنرانیهای عوامگرایانه و سطحی، تلاش کرد که خود را یک رهبر واقعی نشان دهد. استالین و هتیلر نیز چنین ویژهگیهایی داشتند. میگویند استالین هرگز به دیدار همتایانِ خود نمیرفت مگر اینکه پیش از او وارد سالون شده باشند. زیرا او نمیخواست انتظار کسی را بکشد و در مقابلش بهپا برخیزد.
شاید برخیها خُرده بگیرند که چه شباهتی میانِ استالین و هتیلر با آقای کرزی میتوان یافت. فکر میکنم پاسخِ این پرسش بسیار ساده باشد، تنها وجه تشابهِ این افراد به یکدیگر، تمایل به انحصار قدرت است.
همۀ تمامیتخواهان به یک میزان تشنۀ قدرت استند. این افراد برای رسیدن به چنین هدفی، وسایل منحصر به خود را ایجاد میکنند و مهمترین وسیله، تمسک به قوم و قبیله است. هتیلر نژادپرستی را ترویج میکرد و استالین دم از جهانِ بدون طبقه میزد. رجحان دادن به قوم و تبار، از ویژهگیهای مهمِ افراد تمامیتخواه است.
آقای کرزی نیز از همین پایگاه وارد سیاست شد و برخلاف شعارهایی که خود و اطرافیانش سر میدهند، قدرت را با همین حربه در اختیار گرفت. اما انتخاباتِ ۹۳ نشان داد که با این حربه دیگر نمیتوان در میدان سیاست باقی ماند.
تیم اصلاحات و همگرایی، نوید تجربۀ افغانستانی متحد و منسجم است؛ افغانستانی که مردمِ آن ملت شدهاند و به منافع ملی فکر میکنند. قرار گرفتن زلمی رسول و گلآغا شیرزی در کنار تیم اصلاحات و همگرایی، بهترین نشانۀ وحدتِ ملی در افغانستان میتواند باشد.
دوستی برایم میگفت باورش نمیآید که افغانستان اینگونه با برگزاری یک انتخابات، چهرۀ دیگری از خود به نمایش گذاشته است؛ چهرهیی فراقومی که محاسبههایش بر عقلانیت استوار است.
Comments are closed.