گزارشگر:31 ثور 1393 - ۳۰ ثور ۱۳۹۳
فردا، روز نخستِ کارزارِ انتخابات ریاستجمهوری در دورِ دوم است؛ دور جدید، شرایط جدید و رقبای جدید و کنشگرانِ جدید!… در این دور تنها دو نامزد به مصافِ هم خواهند رفت، اما به احتمال قوی اینبار تبلیغات بیش از اینکه به نصب و پخشِ پوستر و کلیپهای رسانهیی منوط باشد، به دیدوبازدیدهای پشت پرده و دوستیها و تعاملاتِ شتابزده خلاصه خواهد شد.
به نظر میرسد که اینبار نامزدان تلاش خواهند کرد که به هر طریق ممکن، آنانی را که اندکپایگاه اجتماعی و مردمی دارند، به سمتِ خود بکشانند حتا اگر با این افراد سابقۀ خصومت هم داشته باشند. به هر صورت، شرایط طوری آمده که نامزدانِ انتخابات برای جلبوجذبِ افراد و یارگیریهای انتخاباتی، از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند.
اتفاقاً در آستانۀ آغاز تبلیغاتِ دور دومِ انتخابات ریاست جمهوری، رویدادی به میان آمد که میتواند مصداق سخنِ ما باشد. یکی دو روز قبل، اشرفغنی احمدزی در یک مهمانی، از جمعهخان همدرد والی پیشینِ جوزجان و جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اولش دعوت کرد تا به مناسبتِ انتخابات گرد هم آیند و از کینههای گذشته چشم بپوشند. این رفتار شاید به نظر یک حرکتِ انسانی جلوه کند اما در حقیقت، چیزی جز یک معاملۀ سیاسی نیست که بدون در نظرداشتِ جوانبِ کار انجام میپذیرد.
جمعهخان همدرد کسی بود که در سال ۱۳۸۵ حکمِ تیربارانِ شماری از جوانانِ ازبک را صادر کرد. دادخواهی آن جنایت، به یُمن حکومتِ فاسد همواره از نظر به دور داشته شده؛ اما اینک طی یک معاملۀ سیاسی، آقای جمعهخان همدرد دوباره در کنار جنرال دوستم قرار میگیرد.
گفته میشود که جمعهخان همدرد، در واقع با خلق آن حادثه، انتقام طالبانی را گرفته که گویا در دورۀ مقاومت از سوی جنرال دوستم کشته شده بودند و چون تمامِ آنها از قوم پشتون بودند، به اینگونه جمعهخان همدرد آن قضیه را تلافی کرده است.
اکنون گفته میشود که اشرفغنی احمدزی آگاهانه همدرد را در کنار دوستم نشانده تا برعلاوۀ آنکه در انتخاباتِ دور دوم رای جمع کند، برتری قومِ خودش را نیز ثابت نماید؛ چیزی که سالهای سال، سیاستِ افغانستان زیر سایۀ سنگینِ آن بوده است. آگاهان به این باورند که پوزشخواهی یکطرفۀ جنرال دوستم، از رویداد دشت لیلی نیز در پی همین منظور بهوسیلۀ اشرفغنی احمدزی تدارک دیده شده بوده است.
در هر صورت، هدف از یادآوری این نکات آن بود که چانهزنیهای سیاسی و معاملاتِ انتخاباتی حتا میتواند فردی چون جمعهخانِ همدرد را به روی صحنه بکشاند. با آنکه او هیچ پایگاه اجتماعی ندارد و از نیروی مردمی برخوردار نیست، اما طی یک حرکتِ حسابشده پایش به معامله باز شده و بیهیچ مؤاخذهیی، قرار است نقش مهمی را در انتخابات دورِ دوم ایفا کند.
حالا پرسش این است که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد و نامزدان محترمِ انتخابات دور دوم، افراد بدنام و مشکوک را گرد خود جمع کنند، سرنوشتِ انتخابات به کجا خواهد کشید؟
درست است که رای آوردن و تبلیغ و چانهزنیِ سیاسی در انتخابات یک امرِ مشروع است، اما به چه قیمتی؟
بنا بر تجارب گذشته، نامزدانِ انتخابات فقط به کسب آرا از طرقِ مختلف میاندیشند و در این راه نیز بسیار شتابزده عمل میکنند؛ چنانکه حتا در کمپاینهای تبلیغاتیشان با افتخار از رهایی زندانیانِ طالب به عنوان یک کارِ مثبت یاد میکنند تا به این روش حتا آرای طالبان را بهدست آورند. اما هیچگاه توجه نکردهاند که نباید با گردآوردنِ دشمنانِ مردم افغانستان در تکت انتخاباتیشان، سرنوشتِ کشور را به باد دهند.
بنابراین، تنها مردم است که میتوانند سرنوشتِ خود را تعیین کنند. به یقین که آنها هرگز حاضر نخواهند شد کسی را که با دشمنانشان مراوده دارد، بر سکوی پیروزی بنشانند!
Comments are closed.