احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





از پیکارهای انتخاباتی تا پیکارهای تن به تن

گزارشگر:احمد عمران/ 12 جوزا 1393 - ۱۱ جوزا ۱۳۹۳

گرم‌تر شدنِ هوا مثل این‌که بر فضای پیکارهای انتخاباتی میان دو تیمِ رقیب هم بی‌تأثیر نبوده است. هر روز که هوا بیشتر گرم می‌شود، تنش‌های لفظی میانِ دو تیم انتخاباتی نیز فزونی می‌گیرند. هر دو رقیبِ انتخاباتی با جدیت تلاش دارند که از ابزارهای در دست داشته علیه یکدیگر استفاده کنند. ادبیاتِ دو تیم نیز در دور دوم انتخابات، تفاوت‌های جدی‌یی را به نمایش می‌گذارد. mnandegar-3در دور اول، دست‌کم دو تیم فعلی که در میدانِ رقابت‌ها حضور دارند، اتهام‌های کمتری را به نشانیِ یکدیگر رد و بدل می‌کردند؛ ولی در این دور، شدتِ لحن در میانِ این دو تیم نیز بیشتر شده است. حالا این‌که کدام‌یک از این تیم‌ها را آغازگر این وضعیت بدانیم، کار دشواری است؛ چون هر دو طرف استدلال می‌کنند که تیمِ رقیب این فضا را خلق کرده است. حامیان نیز کمتر به دنبال علل و عوامل‌اند و بیشتر به داغ شدنِ این فضا کمک می‌کنند.
بدون شک هر دو تیم، حامیان و هواخواهانی دارند و این افراد در همان مواضعی قرار می‌گیرند که تمایلاتِ سیاسی‌شان حکم می‌کند. قاعدۀ بازی اما چیزِ دیگری است؛ قاعدۀ بازی حکم می‌کند که دو طرفِ انتخاباتی به‌جای استفاده از ادبیات تنش، به ادبیاتِ اقناع و منطق گرایشِ بیشتر نشان دهند. اما اگر با واقع‌بینی بخواهیم در این مورد قضاوت کنیم، تیمِ «تحول و تداوم» بیشتر از فضای خلقِ اتهام استفاده می‌کند. رهبر و سخنگویانِ این تیم، عمدتاً به‌جای ارایۀ برنامه‌های خود، تلاش‌های جدی‌یی را برای خدشه‌دار کردنِ تیم رقیب از راه‌های غیراصولی آغاز کرده‌اند.
روز شنبه در مراسمی که در شرق افغانستان برای حمایت از تیم «تحول و تداوم» برگزار شده بود، یکی از سخن‌گویانِ ارشد این تیم، عملاً از ادبیاتِ افترا و اهانت نسبت به تیمِ رقیب استفاده کرد. سخنانی از این دست که «اگر می‌خواهید آیندۀ روشن از شما باشد، به تیمِ تحول و تداوم رای دهید و اگر می‌خواهید به گذشته و جنگ برگردید، به تیم رقیب رای دهید». این سخنان عملاً سخنانی با بارِ منفی و پُر از سوءظن است. چرا تیم تحول و تداوم فکر می‌کند که پیروزی‌اش معطوف به آینده است و تیم رقیب به گذشته نگاه می‌کند؟
استفاده از چنین ادبیاتی، هدف‌های پنهانِ خود را بروز می‌دهد. تیم تحول و تداوم از حضورِ برخی چهره‌ها در تیمِ رقیب که در دهۀ هفتاد نیز در حاکمیت حضور داشتند، به عنوان حربۀ روانی به سودِ خود استفاده می‌کند. ولی تیمِ تحول و تداوم فراموش کرده است که وقتی انسان یک انگشتِ خود را به سمت مقابل می‌گیرد، چهار انگشتِ او به سمتِ خودش است. اگر با این استدلال بخواهیم وارد شویم، در تیم تحول و تداوم نیز از آن چهره‌ها کم نیستند.
از سوی دیگر، تیم تحول و تداوم دین را هم ابزار کوبیدنِ رقیب انتخاباتیِ خود قرار داده است. از پخش تصویرهای آن‌چنانیِ رهبرِ این تیم در حال دعا و پشت به کعبه گرفته تا استخارۀ شیخ‌الشیوخ و حمایتِ به‌اصطلاح شورای علما از این تیم. اولاً نباید دین را ابزار سیاست کرد و از آن در جهت منافعِ خود سود برد. شرایط نامزدی در انتخابات را قانون اساسی و قانونِ انتخابات مشخص کرده و صلاحیت‌های صوریِ افراد را نیز کمیسیون‌های انتخاباتی تثبیت می‌کنند، اما این‌که مردم چه کسی را برای ریاست‌جمهوریِ کشور مناسب تشخص خواهند داد، این موضوع به تصمیمِ مردم مربوط می‌شود و نه مراجع و اشخاص دینی. افرادی که واجد شرایط باشند، دیگر به فتوای دینی نیاز ندارند، زیرا در شرایط نامزدی به اندازۀ لازم این مسایل لحاظ شده است.
در هر دو تیم انتخاباتی، علما و روحانیون حضور دارند و این افراد به عنوان شهروند، تنها حق دارند که در مورد وضعیتِ خود در انتخابات تصمیم بگیرند و نه این‌که تکلیفِ دیگران را هم روشن بسازند. شاید بسیاری از علما و روحانیونی که در تیم‌های انتخاباتی حضور دارند، مبنای تصمیمِ خود را بر استخاره گذاشته باشند؛ چون در هیچ‌یک از متون دینی نیامده که فقط یک شخص حقِ استخاره را دارد و لاغیر. و از آن‌جایی که استخاره هم یک امر شخصی است، شاید بسیاری از این افراد آن را آشکار نکرده باشند. حالا این پرسش به میان می‌آید که چه‌گونه افراد مدعیِ استخاره می‌توانند ثابت کنند که نتیجۀ استخارۀشان همان تصمیمی‌ست که گرفته‌اند. چون تا به حال در این خصوص هیچ روشنی انداخته نشده است. اگر ایشان با کدام منبعِ آسمانی در تماس‌اند، باید واضح بسازند که چنین است.(این مسأله را اگر بیشتر از این بشکافیم، با اشکالاتِ دیگری مواجه می‌شود که جای بحثِ آن این‌جا نیست.)
ادبیاتِ تدافعیِ تیم اصلاحات و همگرایی نیز که عمدتاً در پاسخ به تیم مقابل شکل می‌گیرد، زیاد جاذبه ندارد. این تیم با هدر دادن وقت، گاهی تلاش می‌کند که در برابر رقیب موضعی مثلِ خودش داشته باشد. استفاده از این ادبیات، تأثیراتِ بدی بر فضای انتخاباتی گذاشته است و از سوی دیگر می‌تواند باعث تنش‌هایی در سطوح پایین‌تر شود. شورای علما و روحانیون و هر مرجع دیگرِ دینی و شخصیت‌های اسلامی، خوب است به فرایض دیگرِ خود در قبال جامعه و مردم توجه نشان دهند؛ از جمله این‌که مردم را ترغیب کنند که در انتخاباتِ ۲۴ جوزا شرکتِ گسترده ورزند. این مراجع به‌جای داغ کردن تنور تنش‌های لفظی که به سود افغانستان، مصالح ملی و آیندۀ کشور نیست، بهتر است مردم را به اخوت و برادری دعوت کنند و تصمیم در مورد انتخابات را به خودِ آن‌ها واگذارند.
اگر قرار باشد که به‌جای مردم دیگران تصمیم بگیرند، پس مردم‌سالاری به چه درد می‌خورد؟… از جانب دیگر، این‌گونه برخوردها با مسالۀ انتخابات، مرا به یاد دورۀ طالبان می‌اندازد. طالبان با دموکراسی و مردم‌سالاری مخالف بودند و هستند. آنان می‌گفتند که در اسلام (البته با قرائتِ منحصر به فرد خودشان) به دلیلِ این‌که قیومیت مردم را علمای دینی به عهده دارند، پس بهترین‌حاکمان بر آن‌ها نیز علما هستند. آنان هم‌چنین باور داشتند که مردم خیر و فلاحِ خود را نمی‌دانند، پس چه‌گونه در مورد سرنوشت سیاسی خود و کشورشان تصمیم بگیرند.
خیر و فلاحی را که طالبان برای مردم افغانستان می‌خواستند، از نزدیک دیدیم و اگر کسی می‌خواهد به آن وضعیت برگردد، هنوز کسانی هستند که برای برگشتِ رژیمِ طالبان مبارزه می‌کنند و خوب است که به آن‌ها ملحق شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.