احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منو چهر - ۲۵ سنبله ۱۳۹۱
یازده سال از حملۀ نظامی ایالات متحده به افغانستان گذشته است. به همین مناسبت، هفتۀ گذشته رییسجمهور حامد کرزی، با پخش خبرنامهیی، به دستاویز این حمله (نابودی تروریسم بینالمللی) اشاره کرده و گفته است که نیروهای بین المللی به رهبری ایالات متحده، یازده سال پیش به افغانستان آمدهاند؛ اما به گونۀ موثر علیه هراسافگنی در کشور کار نکردهاند.
بسیار جالب و قابل تأمل میباشد که آقای کرزی که حضور خویش را در افغانستان، به عنوان فرد نخست مملکت، وامدار اقدام نظامی ایالات متحده علیه حکومت طالبان است، چنین دیدگاه و نتیجهگیرییی دارد.
حرف بر سر آن نیست که رییس جمهور حق ندارد، نظر کلیاش را دربارۀ کارکردها و دستاوردهای ایالات متحده در افغانستان بیان نکند؛ بلکه هدف آن است که جناب آقای کرزی نقش خودش را که به مراتب مهمتر از ایالات متحده است، نادیده میگیرد و به طرز مردمفریبانهیی، تقصیر تمام شکستها را بر گردن دولت امریکا میاندازد.
جناب رییس جمهور در بخش دیگر این خبرنامه اظهار کرده است که «هرچند در ابتدا جنگ علیه هراسافگنی عنوان شد، اما این کار به گونۀ لازم و دقیق انجام نشد و ادامه نیافت؛ مراکز اصلی هراسافگنان در بیرون از مرزهای کشور قرار دارد ولی تاحال نادیده گرفته شدهاند و در نتیجه، روستاهای کشور یکبار دیگر به میدان جنگ مبدل شد که خسارات غیرقابل جبرانی را بهبار آورد. اگر شیوۀ جنگ تغییر داده نشود، هراسافگنی از کشور نیز نابود نخواهد شد.»
برای هر کسی چنین اظهاراتی خیلی جالب است؛ زیرا پرسش بسیار بنیادینی مطرح است؛ اینکه رییس جمهور از کدام شیوۀ تغییر جنگ حرف میزند؟ از چند سال بدینسو، عملاً جنگی وجود ندارد. این جنگ، جنگی یکطرفه است و تنها طالباناند که به کشتار و ویرانی ادامه میدهند. پروژۀ مذاکره با طالبان که خود نوعی از تغییر روش جنگ بود، از طریق همکاران و لابیهای طالبمآب خود آقای کرزی روی دست گرفته شد و حتا کشورهای همپیمان از جمله ایالات متحده را قانع ساختند که از این روند حمایت کنند.
آقای کرزی از کدام مبارزۀ ناکام ایالات متحده حرف میزند؟ پس مسوولیت خود ایشان چه بوده است؟
در ده سال گذشته، مجری تمام سیاستهای ایالات متحده در افغانستان شخص خودشان بود. اگر ناکامییی هم وجود داشته، با حضورداشت تیم آقای کرزی به میان آمده و در بسا از موارد، سیاستهای بسیار سادهانگارانۀ تیم او، باعث این ناکامیها شده است.
او به صراحت از لانههای تروریسم در خارج از مرزها یادآوری میکند و این را نیز بلد است که با گردن برافراشته بگوید: ایالات متحده در زمان مبارزه، این لانهها را در نظر نگرفت. اما او هیچگاه به سیاستهای جنگوگریزِ خودش که همواره باعث گسترش این لانهها شده است، انگشت نمیگذارد. یازده سال مدت کمی نبود که نشود توجه جامعۀ جهانی را به حضور پایگاههای تروریسم در خاک پاکستان جلب کرد. اما چنین برنامهیی هیچگاه در جدول کاری دولت آقای کرزی جایی نداشته است. همواره، بر بنیاد وضعیت مزاج شخص ایشان، روابط افغانستان با پاکستان تعیین شده؛ روزی، پاکستان کشور همکیش و همسایۀ مسلمانِ ما خوانده شده است و روزی هم دشمن دیرینه و حامی تروریسم.
حالا این بماند که جناب رییس جمهور، خودش وجود این لانهها را در بیرون از کشور در نظر نگرفت، حتا وجود دشمنان افغانستان را در داخل کشور هم چندان جدی نپنداشت. تروریسمی که جناب رییسجمهور از کوتاهی ایالات متحده در محوِ آن یاد میکند، عملاً در بیخ گوش خودش فعالیتهای پُررنگ داشت و دارد؛ اما جناب کرزی هنوز هم ترجیح میدهد که نامش در میان قوم و قبیله به نیکی یاد شود، تا اینکه لانههای مخالفانِ مسلح و پنهان در مناطق جنوبی از میان برداشته شود.
حتا این حرف که خسارات جنگ در روستاهای افغانستان غیرقابل جبران است نیز ناشی از همین موضع قومباوری او برمیخیزد که دستکم باعث ایجاد روش مدارا در برابر مخالفان مسلح گردیده است. با اینهمه روشن نیست که جناب رییس جمهور دیگر چه میخواهد. چه تغییری در رویکرد مبارزه با طالبان به وجود بیاید تا از نظر جناب ایشان به یک روند موفق، تبدیل و به نابودی تروریسم بیانجامد؟
اگر جناب رییس جمهور، بر بنیاد همان رویکرد آغازین روزهای سال ۲۰۰۲ میلادی، بر روند جنگ با تروریسم تاکید میکرد، بیتردید که امروز نشانی از تروریسم و طالبان در افغانستان نبود و این گروه شکستخورده، درآمد نیممیلیارد دالری نداشتند و جناب آقای کرزی به جای اینکه از شکست و ناکامیِ روند جنگ با تروریسم یاد کند، اکنون از تاریخی یاد میکرد که جنبش نابهکاری به نام طالبان را در صفحات خود جای داده است.
اما دریغ که هنوز هیولای طالب بر سر این ملت سایه افکنده است و جناب کرزی بیآنکه از اعمال سیاستهای عجیبوغریبش احساس ندامت کند، ملامتیِ بربادیِ سرنوشت این مملکت را به گردن ایالات متحده میاندازد.
Comments are closed.