مسـوول اصلیِ بحران در انتخابات کیــست؟

- ۲۷ جوزا ۱۳۹۳

محاسبات و گزارش‌های ابتداییِ شمارشِ آرا نشان می‌دهد که یک تقلب و توطیۀ بی‌پیشینه در کشور به‌راه افتاده است و در این توطیۀ بزرگ، کمیسیون‌های انتخاباتی نقشِ اجرایی دارند. شدت و گسترده‌گیِ این توطیه و تقلب به حدی‌ست که همه‌جا سخن از بحران زده می‌شود و حتا داکتر عبدالله عبدالله نامزد پیشتازِ انتخابات را نگران کرده است؛ چنان‌که در نشست خبری خود، خواستار برطرفیِ کسی شد که به‌طورِ مستند در هنگام سازمان‌دهیِ تقلب دستگیر شده بود.
تخمین زده می‌شود که حدود سه میلیون رای از سوی کمیسیونِ انتخابات در یک برنامۀ بسیارمنظم اما توطیه‌آمیز به سودِ یک نامزد تقلب شده است. این تقلب چنان عیان و آشکار است که با آمارهای دور اول انتخابات، زمین تا آسمان تفاوت دارد. در نمونه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، آرای برخی از ولسوالی‌ها سه‌مرتبه بالاتر از نفوس اصلیِ آن نشان داده شده است.
اکنون هم این تقلب به‌صورت سرسام‌آور جریان دارد و می‌رود که به‌زودی رییس‌جمهور آینده را در نتیجۀ همین تقلب اعلام بدارند.
بنابراین، پرسش این است که چه‌گونه شرایط به این‌جا کشید و چرا با یک پروسۀ دموکراتیک این‌گونه بازی شد؟
روشن است که همۀ کار دستِ کمیسیون انتخابات است. اما کمیسیون انتخابات، بازیچه‌یی‌ست در دستِ حکومت که در دو انتخاباتِ گذشته به تجربه نشان داد که منبع اصلیِ توطیه و تقلب است.
تحلیل‌ها بر آن است که رییس‌جمهور کرزی عملاً در سازمان‌دهیِ تقلب در انتخابات، از طریق کمیسیون‌ها دست دارد. حکومت نیک می‌داند که نشان دادن نفر دومِ انتخابات به عنوان نفر اول، به صورتِ طبیعی بحران‌ساز است. آقای کرزی می‌داند که مردم افغانستان زعامتِ کسی را که با تقلب به قدرت می‌رسد، قبول ندارند؛ بنابراین بحران خلق می‌کنـد و این‌گونه می‌خواهد وارد میدان شود.
تجربه نشان داده است که سیاستِ افغانستان بر بنیاد مصلحت است. حق‌طلبی‌ها و حق‌خواهی‌ها همواره قربانیِ مصلحت شده است. به احتمال قوی، بروزِ بحران مجالِ مصلحت‌آفرینی را برای آقای کرزی خلق می‌کند و این مصلحت در نهایت، به سود آقای کرزی تمام می‌شود. مصلحت نیز آن خواهد بود که آقای کرزی به حیثِ رییس‌جمهورِ مادام‌العمر باقی بماند؛ چرا که نامزدان با هم کنار نیامده‌ و کشور را تا لبۀ پرتگاه سوق داده‌اند!
این وضع به‌ساده‌گی می‌تواند توجه جامعۀ جهانی را هم جلب کند. زیرا جامعۀ جهانی به هر صورتِ ممکن سعی در مهار بحران خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که هزینه‌گزاری‌های سیزده سالِ اخیر به همین آسانی فدای بحران شود. بنابراین، طرحی را که آقای کرزی ترسیم کرده است، محقق خواهد شد.
حالا پرسش این است که چنین طرحی به چه قیمتی محقق می‌شود؟
بدیهی است که به ازای توهین به یک مردم، تحقیر یک ارزش (دموکراسی و انتخابات) و در نهایت، تحکیم توتالیتاریسم.
اما جناب کرزی در این مورد یک بار دیگر اشتباه می‌کند، چون قولِ معروفی است که زور مردم، زور خداست. اگر احیاناً به ارادۀ مردم توهین شود و به تصمیمِ مردم احترام گذاشته نشود، و در نهایت اگر بحران خلق شود، دیگر مجالی برای مصلحت و مصلحت‌اندیشی نخواهد ماند. به یقین که آن‌گاه دامنۀ بحران از مدیریتِ همه بیرون می‌شود و بی‌نظمی و ناآرامی، اول از همه شیرازۀ حکومت‌داریِ مهندس و متقلبِ اصلی را از هم فرو خواهد پاشید!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.