گزارشگر:غلاممحمد محمدی/ 21 سرطان 1393 - ۲۰ سرطان ۱۳۹۳
بسیاری از دانشمندان، آگاهان سیاسی، تحلیلگران و متخصصانِ عرصۀ انتخابات، باورِ عمیق دارند که بدون برگزاری مجددِ انتخابات در چندین ولایتی که تقلبهای گسترده (از نوع چاقسازی گوسفندها) در آن صورت گرفته، تفتیش یا شمارشِ مجددِ آرا هیچ مفهومی ندارد؛ زیرا پیدا کردنِ آرای پاک در میان انبوهِ تقلبها و تخلفات، مانند جستوجویِ یک قطره آبِ پاکِ ریختهشده در یک حوضِ بزرگ آبِ ناپاک است!
چنانکه داکتر فاروقی، از اعضای تیم تحول و تداوم، طی بحثی در شبکۀ طلوع نیوز مورخ ۱۷/۴/۱۳۹۳ خورشیدی در جمع تحلیلگران فرموند: «کمیسون انتخابات بیش از یک میلیون رای را در ۱۹۳۰ صندوق تفتیش کرده است که در اینمیان ۱۲۰۰ رای از داکتر عبدالله و ۸۰۰ رای از داکتر اشرفغنی زیر سوال رفته، اما هنوز باطل نشدهاند. بقیه نیز همینطور تفتیش میشوند و مشکل حل میگردد».
با این حساب، دیده میشود که مثلثِ تقلب (ارگ، کمیسیونهای نامستقل و تیم تداوم تقلب) پیشاپیش خیالشان را از جدا کردنِ آرای تقلبی از آرای پاک، آسوده کردهاند.
در دفتر مرکزی کمیسیون نامستقلِ سمع شکایات و دارالانشای آن در کابل ، ۱۰۸ تن کارمند کار میکنند، از این جمله ۸۲ تن از برادران پشتون هستند. حالا در ۳۳ ولایتِ دیگر نیز همین وضع را در نظر بگیرید و پیشبینی کنید که با توجه به قومگرایی جاری در افغانستان، نتیجۀ دادخواهیها علیه تقلب به کجا میرسد!
از لحاظ فکری و اشتراک منافع، میان آقای سعادت رییس کمیسیون سمعِ شکایات و آقای امرخیل رییس پیشینِ دبیرخانۀ کمیسیونِ انتخابات هیچ تفاوتی وجود ندارد. به تعبیر دیگر، «آنها یک مغز در داخل دو کله» استند. یعنی هر دو تن (امرخیل و سعادت) علیه داکتر عبدالله سنگر گرفته، مستقیم میجنگند.
هر دو نهاد نامستقلِ انتخاباتی، بیش از ۸۰ درصدِ اشخاصی را که استخدام کردهاند، وابسته به مثلثِ تقلب هستند. شواهد و مدارکِ این ادعا به شرح زیر است:
۱ـ وقتی شخص امرخیل ـ یک مقامِ باصلاحیتِ کمیسیون ـ با دو موتر مملو از صندوقهای پُرشده توسط پولیس کابل گرفتار میشود، جناب وزیر امور داخله آقای داوودزی دستور رهاییِ وی و تخلیۀ موترها را میدهد و به هیچشخص و نهاد دیگر، اجازۀ بررسی و تهیۀ گزارش از این قضیه را نمیدهد.
۲ـ وقتی گفتوگوهای تلیفونیِ امرخیل در ولایات لغمان، غزنی و ننگرهار با مسوولین کمپاین داکتر اشرفغنی، و مکالماتش با مسوولین کمیسیون نامستقل در فراه، فاریاب و والیان میدان وردک و پکتیکا و همچنین جریان پُر کردن صندوقهای رای (چاق کردن گوسفندها) در سروبی، چهارآسیاب، غورماچ، پکتیا، میدان وردک و خوست عملاً افشا میشود و امرخیل مجبور به استعفا میگردد؛ مثلثِ شوم با دیدهدرایی همه را ساختگی خوانده و حتا به امرخیل القاب عالی میدهد.
۳ـ وقتی آقای سعادت اکثریتِ کارمندانِ خود را به طرفداریِ تیم تحول و تداوم استخدام و تعبیه نموده باشد، بدون شک آقای امرخیل اکثریتِ قاطعِ کارمندان کمیسیون نامستقل را درمرکز و ولایات، آگاهانه و مهندسیشده درخدمت همین تیم قرار داده است که شواهد و مدارکِ آن در بالا ذکر شد.
با این حساب، بسیار شرمآور است که آقای داکتر اشرفغنی، سخنگویان و کمپاینرانِ تیمش تأکید دارند که آرای ما پاک است و تیمِ حریف باید به قانون حرمت بگزارد!
تأسفبارتر اینکه تعدادی کمسواد یا مغرض تأکید دارند که مشکل تقلب باید از مجرای قانونی آن در کمیسیونها حلوفصل گردد. این دیدگاهِ ناشیانه بدان معناست که اقاربِ مقتول باید عرایض و شکایاتشان را به قاتل ارایه کنند و از خودش علیه خودش دادخواهی نمایند!
چرا اصطلاحِ «مثلث شوم» را بهکار میبریم؟
۱ـ تمام اعضای دو کمیسیون انتخابات و سمع شکایات بهجز آقای «آریافر»، گماشتۀ ارگ هستند و در حمایت از داکتر اشرفغنی قرار دارند.
۲ـ تمام اعضای بلندپایۀ دو کمیسیون که هرکدام ماهانه ۸ هزار دالر معاش میگیرند، به امضای آقای کرزی مقرر شدهاند و نوکر و گوشبهفرمانِ ارگ هستند.
۳ـ آقای معنوی رییس پیشینِ کمیسیون انتخابات میگوید، من به آقای کرزی بهتأکید پیشنهاد کردم که امرخیل مورد اعتماد نیست و برای کشور جنجال برپاخواهد کرد، در مورد یوسف نورستانی نیز همینطور؛ اما آنها توجه نکردند(یعنی دستشان در یک کاسه بود).
۴ـ طوری که از صدا و تصویرِ ثبتشده از جریانِ تقلب و پُر کردن صندوقها معلوم بود، همۀ کارها در بدلِ اعطای امتیازهای مادی و پستهای دولتی از سوی داکتر اشرفغنی صورت میگرفت.
۵ـ هر سه ضلعِ مثلث از پیروان و هوادارانِ اندیشهییِ دولت ناتمامِ آقای داکتر اشرفغنی و دارای عقیدۀ انحرافی هستند.
۶ـ آقای کرزی به گونۀ برنامهریزیشده، ناظران خارجی و نمایندههای سازمان ملل را از کمیسیونها بیرون کرد تا پروسۀ تقلب به گفتۀ خودش «افغانی» باشد که چنین شد.
۷ـ کسانی که در این تقلبِ مهندسیشده نقش داشتند، میدانستند که جدا کردنِ دو میلیون رای جعلی از آرای پاک ناممکن است و کمیسیون سمع شکایات در رأس آن آقای «سعادت» این کار را انجام نمیدهد.
به نکات زیر که پوهاند غلام جیلانی عارض آن را طی یک مصاحبه تذکر داده نیز توجه فرمایید:
ـ به رؤیتِ آخرین آمارها، افغانستان جمعیتی حدود ۲۶٫۵ میلیون نفر دارد.
ـ ولایت پکیتا دارای۵۱۶۳۰۰ نفر جمعیت است. وقتی شاخصههای عدم واجدین شرایط را در نظر بگیریم، فقط ۲۳۲۳۵۵ تن حق رایدهی خواهند داشت. اگر از این بیشتر برگههای رای موجود باشد، زیر سوال است. اگر تعداد واقعی رایدهندهها را که در منطقه حاضر نیستند نیز در نظر بگیریم، رایدهندهها از دوصد هزار تجاوز نمیکنند.
ـ ولایت خوست ۵۳۷۸۰۰ نفر جمعیت دارد. بعد از تفکیک شاخصههای عدم واجدین شرایط، تعداد رای دهندهها ۲۹۵۹۷۰ نفر خواهد بود. اگر بالاتر از این باشد، بدون قیدوشرط زیر سوال است. از این تعداد اگر کسانی که نسبت به عدم علاقهمندی، نبود شرایط امنیتی مناسب، مصروفیت در امور منزل و… نتوانستهاند در پروسه شرکت کنند را کسر کنیم، تعداد رایدهندهها در ولایت خوست بیشتر از ۲۵۰۰۰۰ نفر نخواهد بود.
ـ ولایت کنرها: در مجموع ۴۲۱۷۰۰ نفر جمعیت دارد. اگر دیگر شاخصهها را منفی کنیم، واجدین شرایط کنرها ۲۳۱۹۶۵ نفر میباشد. اگر برگههای رای از این تعداد بیشتر باشد، بدون قیدوشرط زیر سوال است. اگر شاخصههای عدم اشتراک زنان، عدم شرایط امنیتی و عدم حضور مردان را در خود منطقه مد نظر بگیریم، در اینصورت تعداد رای دهندهگان واقعی از ۱۵۰ هزار نفر تجاوز نمیکند.
Comments are closed.