احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۲۸ سنبله ۱۳۹۱
یکبار دیگر آصفعلی زرداری، رییسجمهوری پاکستان، از امریکا خواسته است که حملات جنگندههای بدون سرنشین به این کشور را متوقف کند. آقای زرداری اینبار در گفتوگو با مارک گراسمن، نماینده ویژه ایالات متحده امریکا در امور افغانستان و پاکستان، این موضوع را مطرح کرده است. دلیل پاکستان برای توقف حملات جنگندههای بدون سرنشین، ظاهراً تلفات غیرنظامیان خوانده شده؛ ولی در واقعیت پاکستان با این درخواست، اهداف دیگری را دنبال میکند.
امریکا از جنگندههای بدون سرنشین تنها در جنگ افغانستان و پاکستان استفاده نمیکند. این جنگندهها در کشورهای دیگری که پای ناتو به آنجاها کشیده شد نیز، به نحو فزاینده مورد استفاده قرار گرفتهاند که به باور کارشناسان، نتایج مثبتی را هم به دنبال داشته است. حداقل در یک سال اخیر، دو تن از فرماندهان مهم شورشیان که در مناطق قبایلی پاکستان مخفی بودند، بهوسیلۀ این جنگندهها از بین رفتهاند؛ نخست، ابویحیی اللیبی و دوم، بدرالدین حقانی.
واقعیت این است که جنگندههای بدون سرنشین تا به حال در صحنه نظامی موفق عمل کرده و توانستهاند به شورشیان و گروههای هراسافکن ضربههای محکمی را وارد کنند. کارشناسان نظامی میگویند موجودیت هراسافکنان در آن سوی مرز، دلیل اصلی تداوم حملات جنگندههای بدون سرنشین است و اگر پاکستان واقعاً خواهان توقف این حملات است، باید جلو گروههای شورشی را که برای این کشور و همسایههای آن مایه دردِسر اند، بگیرد.
اما پاکستان با این درخواستها عملاً میخواهد به اهداف دیگری دست پیدا کند. پاکستان به اندازه کافی توانایی مقابله با شورشیان را دارد؛ ولی زمانی که پای منافع این کشور مطرح میشود، این کشور بهجای مبارزه با تروریسم، به حمایتگر آن تبدیل میشود. پاکستان میداند که با حضور شورشیان در خاک خود، میتواند همچنان کشور مورد توجه غرب و امریکا باشد. بدون حضور این گروهها که البته گاهی برای خودش نیز دردسرهایی را به وجود میآورند، پاکستان دیگر نه به درد امریکا میخورد و نه به درد کشورهای اروپایی که مجبور اند همهساله در ازای دوستی با آن، باج بپردازند.
اینگونه هم نیست که پاکستان همواره سپر بلای گروههای شورشی باشد. این کشور به اصطلاح نان را به نرخ روز میخورد. وقتی متوجه شود که مناسباتش با غرب در حال فروپاشی است، فوراً داخل یک سری اقدامات میشود و حتا پناهگاههای شورشیان را در اختیار نیروهای ناتو قرار میدهد. بسیاری از کاشناسان روابط بینالملل در غرب، باور دارند که بدرالدین حقانی، فرزند جلالالدین حقانی، رهبر شبکه تروریستی حقانی که حالا این شبکه در فهرست سیاه ایالات متحد امریکا وارد شده، عملاً در همکاری استخبارات پاکستان کشته شده است.
به دنبال کشته شدن بدرالدین حقانی، شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه پیش از آن ظهورالاسلام، رییس استخبارات پاکستان، به امریکا رفته و با مقامهای آن کشور در مورد یکسری همکاریها به توافقاتی دست پیدا کرده است. این موارد در رسانههای برخی از کشورها به صورت گسترده بازتاب یافت و حتا گفته شد که پاکستان دوباره تلاش میکند که مناسبات خود با امریکا و غرب را به حالت عادی درآورد.
از جانب دیگر، پاکستان در یک بازی دوگانه با افغانستان قرار دارد. این کشور نگران ثبات و امنیت افغانستان است و اینجاست که گاهی دیدگاههای این کشور با ناتو در تضاد قرار میگیرد. پاکستان در عین حال که میخواهد حمایت غرب را با خود داشته باشد، ولی از تامین امنیت و ثبات در افغانستان نیز نگرانی خود را نمیتواند پنهان کند. شاید ظاهراً رهبران این کشور دم از دوستی و همکاری در امنیت افغانستان بزنند؛ ولی عملاً موجودیت پناهگاههای شورشیان و حملات به بخشی از مناطق شرقی و جنوبی کشور، نشان میدهد که پاکستان در تلاش به قدرت رساندن دوباره طالبان در افغانستان است. گاهی ارگ ریاستجمهوری دچار این بدفهمی میشود که با یک رشته توافقات پشت پرده با پاکستانیها، میتواند گروههای شورشی و از جمله طالبان را به میز مذاکره بکشاند؛ در حالی که نیت پاکستانیها برای نشستن طالبان به میز مذاکره با دولتمردان کشور نیست، بلکه خواهان اعاده دوباره قدرت سیاسی این گروه است.
حمله به پایگاه نیروهای ناتو در هلمند و یا برخی حملات سازمانیافتۀ دیگر از سوی طالبان چهگونه انجام میشود؟ آیا این گروه بدون حمایت استخبارات بیگانه آنقدر توانایی نظامی و قدرت تهاجمی دارد که به یک پایگاه بزرگ ناتو در جنوب کشور حمله کند؟ اگر موضوع حمله به پایگاه ناتو در هلمند بهصورت دقیق کالبد شکافی شود، بدون شک رد پای استخبارات پاکستان در آن دیده خواهد شد. شاید فرماندهان ناتو به نتایجی رسیده باشند که در حال حاضر نمیخواهند در این خصوص جزییات ارایه کنند؛ ولی به زودی پرده از روی این واقعیتها برداشته میشود و نقش پاکستان در طراحی اینگونه حملات برملا خواهد شد.
پاکستانیها بهتر از هر کس دیگری، واقعیت حملات جنگندههای بدون سرنشین را میدانند؛ ولی به دلایل سیاسی و اهدافی که در منطقه و افغانستان برای خود تعریف کردهاند، خواهان توقف این حملاتاند. پاکستانیها میخواهند که فعالیتهای شورشیان ضد دولت افغانستان به هیچ صورت مختل نشود و این گروهها بتوانند همچنان به عنوان مهرههای آن کشور، در بازی سیاسی افغانستان حضور داشته باشند؛ چیزی که متاسفانه هنوزهم برای ارگ ریاستجمهوری کشور، پوشیده مانده است.
Comments are closed.