احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:داکتر مهدی - ۲۸ سنبله ۱۳۹۱
خبر درگذشت دانشمند گرانمایه، اکادمیسین محمدجان شکوری، برای من بسیار تاثرآور بود. شکوری را چندینبار ملاقات کرده بودم. در سال ۱۹۹۷، او به کتاب من زیر نام «زمینههای رشد زبان فارسی دری تا عصر سامانی» مقدمهیی عالمانه نوشت. اعتقاد آن زمان مرا که تصور میکردم زبان باختری «مادر زبان دری» است، به آهستهگی انتقاد کرد و گوشزد نمود که زبان باختری یکی از گویشهای زبان بزرگتری بوده که قبل از تداول گویش دری، در خراسان، در دربارهای کوشانی و هیتالی متداول بوده است.
هرچند برای معرفی شکوری، تنها مقدمهیی که او به کتاب «نمونه ادبیات تاجیک» اثر صدرالدین عینی نوشته، کافی است؛ اما از شکوری دهها اثر ارزنده در دست است.
شکوری در آن مقدمه، تاریخِ ورا رودان (ماوراءالنهر) را از عصر سامانی تا استیلای روسیه شوروی، بهصورت موجز به رشته تحریر درآورده و دلایل عینی را برای نگارش کتاب ـ که همانا پاسخ به انکار موجودیت تاریخی زبان فارسی در ورا رودان است ـ به زیبایی تمام بیان کرده؛ چندانکه خواننده اهل افغانستان را به توهم میاندازد که نشود شکوری از تاریخ خراسان شرقی سخن میگوید، و از سمتی که به زبان و فرهنگ فارسی در این خطه روا داشته میشود. حقیقت ایناست که طی قرون نوزدهم و بیستم، استعمار تزاری و انگلیسی و بازماندهگان آنها، در مقابل زبان و فرهنگ فارسی، در دو بخش خراسان رویه بالمثل انجام دادند. شکوری در کتاب «خراسان است اینجا»، احساسات غالب در تاجیکستان پس از استقلال را ـ که بسیار محلیگراست ـ انتقاد میکند و برای اولینبار «هویت خراسانی» را برای ساکنان خراسان تاریخی پیشنهاد میکند. او از این لحاظ حق بزرگی بر گردن کسانی دارد که داعیه «خراسانی» بودن را در برابر هویتهای قومی عنوان مینمایند.
هویتهای قومی، ساکنان خراسان را بهجان هم انداخته و افتخارات مشترک را که از آنِ همه اقوام و متعلق به تمدن اسلامی بوده، پارچه پارچه کرده است. این چیزی است که شکوری به خوبی به آن پرداخته و زیر لوای «هویت خراسانی» اقوام ساکن در سرزمین وسیعی میان سیردریا تا مرزهای سیستان و وزیرستان را صاحب هویت واحد دانسته است.
شهکار شکوری، رساله دکترای او «صدرالدین عینی» است. شکوری این کتاب را به خط فارسی (به قول تاجیکان، خط نیاکان، و به قول آسیای میانهییها، خط مسلمانی) نگاشته است. اکثر آثار شکوری به خط فارسی است. این کتاب، عینی را به عنوان پیشوای نهضتی نشان میدهد که عصر تاریک خانواده منغیتی را پشت سر میگذارد و تاجیکان آسیای میانه را وارد عصر سویتی (شوروی) میسازد. این حرکت در آثار عینی ترسیم گردیده و در زبان شعر و نثر او به وجه احسن تصویر شده است. عینی نماینده شعر و نثر همین دوره است؛ چنانکه شکوری خود نماینده انتقال از عصر سویتی به عصر استقلال سیاسی و ادبی تاجیکان آسیای میانه است. جا دارد این بُعد کار شکوری، موضوع نگارش اثری از گونه کتاب «صدرالدین عینی» او باشد.
فقدان شکوری در جامعه علمی و ادبی جهان فارسیگوی، محسوس، و جای او برای سالیان دراز خالی خواهد بود؛ مگر اینکه آن زمینه پرباری که خاک خراسان دارد و آن استعداد و بالندهگییی که زبان فارسی راست، این کمبود را جبران نماید و به زودی فرزندی برومند با قلم توانا وارد میدان سازد.
ایدون باد!
Comments are closed.