احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۳۱ سنبله ۱۳۹۱
متن سخنرانی استاد سیاف در مراسم سالروز شهادت رهبر جهاد و مقاومت:
… جمهورِ علما به این نظر هستند که توبه قاتل قبول نمیشود؛ اما کسانی که به انتحاری آماده شدهاند، بشنوند گپِ مرا: در حصه انتحاری کسی به اینخاطر اختلاف نمیکند که انتحاری فرصت توبه کردن را پیدا نمیکند. قاتل تا وقتی که از پیشش سوال میشود یا اعدام میشود، فرصت توبه کردن را دارد؛ اما انتحاری فرصت توبه کردن را ندارد و به همین خاطر در مورد آن، شک نیست. از همین لحاظ است که یک تعداد علما به این نظر هستند که باید جنازه انتحاری خوانده نشود.
اما متاسفانه در بعضی از ولایات میشنوم بعضی نفرها که در سمتِ ریاست شورای صلح هم قرار دارند، بالای سر انتحاری میروند و میگویند «شهادتت قبول!». من نمیفهمم که اینها برای دین کار میکنند، به دوست کار میکنند، به دشمن کار میکنند و جهت کار اینها چیست… .
… یک صحابی میگوید وقتی هجرت کردیم، از قومِ ما کسی که همراه ما یکجا مهاجر شده بود، مریض شد. تکلیف مریضیاش زیاد شد، انگشتهای خود را برید و از انگشتهایش خون ریخت. بالاخره مرد میگوید [پس از مرگش] شب دیگر او را به خواب دیدم. به نزد پیامبر (ص) آمده، خواب خود را قصه کردم که من او را در خواب دیدم که گفت: خدا بهخاطر هجرت مرا بخشید. گفتم دستهایت را چرا بسته کردهای؟ جواب داد که خدا برایم گفت دیگر بخشیدمت، اما آن جاهای دستت را که خودت خراب کردهای، برایت جور نمیکنم.
انتحاریها این را بشنوند! کسانی که انتحاری روان میکنند، باید این را بشنوند! این حدیث را در «مشکات» ببینید… .
… سوءاستفاده از قرارداد، از اطمینان و از تعهد را غدر میگویند. هر کسی که از قرارداد، از تعهد، از اطمینان، از موافقتنامه و از اطمینانِ جانب مقابل سوءاستفاده کند، او را غادر میگویند. جزای غادر چیست؟ دوستها، جزای غادر این است که: زنا هم گناه کبیره است، دروغ هم گناه کبیره است، قتل هم گناه کبیره است و در مورد هر کدامش وعید آمده است، اما خدا ما و شما را از غدر نگاه کند؛ بر غادر در روز قیامت در سورینش از پشت بیرق زده میشود که در آن نبشته میباشد [لفظ حدیث حذف شده]: «این غدر فلانیست.» این حدیث متفق علیه است. سه صحابی این را روایت کرده؛ ابن مسعود، ابن عمر و حضرت انس (رض). حدیث صحیح است و «متفق علیه» است… . در حدیث دیگر ابوسعید روایت کرده و در آن رسول کریم به صراحت همین مطلب را بیان کرده که این بیرق در در سورینش زده میشود.
و در حدیث دیگر، ابوهریره (رض) روایت کرده که پیامبر ص روایت میکند که الله جل عظمته در یک حدیث قدسی میفرماید [لفظ حدیث حذف شده]: سه نفر است که من خصمشان هستم در روز قیامت. در روز قیامت آن سه نفر کیستند؟ اولش غادر است… در حصه استاد شهید نیز غدر صورت گرفته است. به او [استاد ربانی] اطمینان داده شده بود که بیا و آن آدم [شخص قاتل] پاک و صاف است. از همین اطمینان سوءاستفاده شده است. بزرگترین جنایتی که در قتل استاد شهید دستاندرکار شده، غدر است…
جنایت چهارمی که در حق استاد صورت گرفته است، ایناست که تجاوز در برابر صلح، و تجاوز در برابر دعوتگرِ صلح صورت گرفته؛ و مصلح و میانجی، در هر جایی حتا در بین کفار، از حصانت برخوردار است. اینجا جنایت صورت گرفته است.
… پیامبر (ص) میگوید که سپری کردنِ یک صبح و یا یک بیگاه در راه جهاد، از تمام دنیا و مافیها برتری دارد. اما [طالبان] میآیند مجاهد را بهنام شر و فساد یاد میکنند… اینها مجاهدین را شروفساد میگویند… جنایت اینها در مسلمانکُشی خلاصه نمیشود، این گپ میرود به طرف اسلامکُشی….
دوستها! یکی، گروپ را به مرمی زدن است؛ یکی، سیم را قطع کردن است؛ یکی، برج را زدن است. اینها [طالبان] برجهای عالم اسلام را هدف میگیرند. از وقتی که این تحریک به میان آمده، هر جایی را که نشانه گرفتهاند، برج را نشانه گرفتهاند. برجها را چپه کردند که لکها گروپ به او پیوسته است. پس این مسلمانکشی نیست؛ این اسلامکشی است. اینکه دعوا میکنند که ما در اینجا بر ضد خارجیها میجنگیم، دروغ میگویند. خدا این دروغگوها را به غضب خود گرفتار کند. بسیار دهقانی میگویمـ به این خاطر دروغ میگویند که وقتی انجنیر مسعود را شهید کردند، کدام کندک از خارجیها به حمایت از او در اینجا بود؟ کدام تولی، کدام غند از خارجیها در آنجا بود؟ وقتی استاد عبدالعلی مزاری را گرفتند، چند تولی از خارجیها بر حمایتش در آنجا بود؟… [اما در جبهه مقابل:] یکوقت کسی آمده بود، گفتم: بگیر مخابره را بشنو. از مخابره جانب مقابل، به سیزده زبان گپ شنیده میشد. همین کسانی که در مقابل مقاومت میجنگیدند، به سیزده زبان گپ میزدند.
دوستها! این جنگ بر ضد خارجیها نیست؛ بر ضد اسلام شروع شده، بر ضد مسلمانها شروع شده. اگر بر ضد اسلام و مسلمانها نمیبود، خوب واضح بشنوید؛ در دوران جهاد در برابر روسها چرا یک مدرسه [در پاکستان] بسته نشد؟ شما کلتان به پاکستان رفته و آمدهاید. من همانجا بودم، یک مدرسه هم بسته نشد… اما در برابر دولت تحت ریاست استاد شهید [ربانی]، جنگ شروع شد و تمام مدارس بسته شد. مردم به زور روان میشدند که بروید آنجا جهاد است. جهاد در برابر کی؟ جهاد در برابر یگانه رییسجمهور دنیا که سروصورت شرعی داشت، لنگی در سرش بود، ریش در رویش بود، آدم مبارک بود. جهاد در برابر یگانه کسی که در جمله روسای کشورهای اسلامی، علم شرعی داشت و در برابر کسی که عمرش در دعوت تیر شده بود. در آنجا کی بود؟ آیا خارجی در آنجا بود؟! یک فرد خارجی هم در آنجا وجود نداشت. اما جنگ را شروع کردند…
از بعد از آمدن جامعه جهانی، برایتان یک قصه میکنم. یک مولوی صاحب در کراچی، برای شاگرهای خود میگوید: «درس هر وقت خوانده میشود، بروید آنجا [افغانستان] جهاد است!» شاگردها گفته بودند که «در برابر کی؟» [پاسخ داده بود] در برابر امریکاییها، انگلیسها، جرمنها. یک شاگرد گفته بود: «استاد! اگر جنگ در برابر اینها باشد، پایگاهشان اینجا در کویته است. میرویم میزنیمش.» او برش میگوید: «ای بیعقل! افغانستان یک کشور ویران است، همین پاکستان که یک کشور آباد است، چرا ویرانش میکنید؟ برو در آنجا جنگ کن!»… همین کَسها اینها را روان میکنند.
دو حدیث پیامبر (ص) را از همینجا برایشان تحفه میکنم تا دستشان را از خون مظلومان بشویند؛ این حدیث را بشنوند و تسلیم شوند. در یک حدیث پیامبر ص میفرماید: آتشی که بر قتل تخصیص داده شده، به هفتاد حصه تقسیم میشود؛ ۶۹ حصه آتش، نصیب عامل قتل است، نصیب کسیست که پلان میسنجد، پروگرام میسنجد و یک فیصد نصیب کسیست که قاتل است. در اخیر، خداوند به پیامبر (ص) میگوید که همین یک حصه هم برای قاتل بس است. عاملین قتل باید این گپ را بشنوند، پروگرامکنندهگان بشنوند.
بیان در وقت ضروت واجب است، اگر این واجب را ما ادا نکنیم، پیش خدا گردنِ ما بسته میشود…
… من دلم برای این ملت میسوزد. یک تعداد زیادِ این مردم برای بعضی از کارهای اینها [انتحارکنندهگان] خوشی میکنند، تمجید میکنند… قسم به خدا در پیشانیشان نبشته میباشد: […] «از رحمت خدا مایوس است.» [در حدیثی گفته شده] کسی که در کشتنِ یک آدم مسلمان کمک کند، ولو به نیم کلمه، روز قیامت از رحمت خدا مایوس میباشد…
دوستها! از همینجا به شما میگویم …وقتی در جایی گروهی از مسلمانان باهم درگیر میشوند، وظیفه امت مسلمه این است که بین آنها صلح کند. واجب است، واجب بر هر مسلمان است، و پشت سرِ این واجب، یک واجب دیگر هم است؛ اگر کدام طرف از صلح سر باز زد، باید آن طرف را بکوبید تا که به حکمِ خدا تسلیم شود. تا امت همین حکم را عملی نکند؛ اول به صلح اقدام نکند و باز هر کسی که از صلح سر باز زد، او را نکوبد و سرش فشار نیاورد، واجب خدا را ادا نکرده است…
گپ اخیرِ من این است که در این شکی نیست که ما مظلوم هستیم، ملت هم مظلوم است؛ مگر در مظلوم بودن و بیچاره بودن، سرِ خود این ظلم را هم روا نداریم… .
Comments are closed.