گزارشگر:حلیمه حسینی / 31 سنبله 1393 - ۳۰ سنبله ۱۳۹۳
سرانجام بنبستِ انتخاباتی شکست و توافقی میان دو رقیب امضا شد که شهروندانِ ما از شنیدنِ آن خُرسند شدند؛ حتا بدون دانستنِ جزییات، صرفاً همینکه توافقی صورت گرفته و معلوم شده که هیچکدام از دو رقیب خواهانِ بازگشت به گذشته نیستند، برای همهگان نویدبخش بود. اما در یک نگاه عمیقتر، به نظر میرسد اوضاع حساستر از آن است که هر توافقی بتواند دامنِ مشکلاتِ کهنۀ ما را برچیند و افغانستان را از بحرانهای پیاپی عبور دهد. به هر رو، توافقی که زیر فشارهای داخلی و خارجی و بر اساسِ دهها ترس و لرزی امضا شد که هر کدام حکایت از آسیبپذیریِ ما در بسیاری از عرصهها داشت (ترس از قطعِ کمکهای خارجی، ترس از مبدل شدن افغانستان به میدان جنگی تمامعیار، ترس از قدرت گرفتن بیشتر طالبان، ترس از خالی شدنِ خزانۀ دولت و…)، توانست به چند ماهِ تلخ و نفسگیرِ انتخاباتی پایان دهد. اما اکنون پرسش اینجاست که چهگونه میتوان اعتماد کرد و مطمین بود که دولت وحدتِ ملی به شکلی معقول و درست شکل خواهد گرفت و بحران افغانستان را حل خواهد کرد؟
روز گذشته بعد از ماهها جنجال و کشمکش، بر روی کاغذ توافقی صورت گرفت که قدرت بهصورتِ مساویانه میان نامزدان تقسیم میشود و دولت وحدتِ ملی شکل میگیرد. اما مسلماً از حرف تا عمل و از نوشتن تا اجرا کردنِ یک طرح، تفاوت و فاصلۀ زیادی است و حتا سختیِ کار از اینپس بیشتر از گذشته رونما خواهد شـد.
انتخاباتی که باید یک نتیجۀ قاطع و اثرگذار میداشت و میبایست بر اساسِ خواست و ارادۀ اکثریتِ مردم، حکومتی مقتدر و کارآمد از دلِ صندوقهای رای بیرون میآمد، سبوتاژ شد و نتوانست هیچکدام از آرزوهای مردمِ افغانستان را برای انتقال مدنی و مسالمتآمیزِ قدرت برآورده سازد. مردم با قبول همۀ خطرها و تهدیدات، در میدان انتخابات حاضر شدند و رای دادند و حتا انگشتانِ خود را قربان ساختند؛ اما آنچه باقی ماند، جدالهای فرسایشی و وضعیتِ ناامیدکنندهیی بود که یک بارِ دیگر داستانِ افغانستان را در میان کشورهای جهان مشهور ساخت و قدرتهای جهانی و سازمان ملل را وادار به میانجیگری و مداخله در اوضاع کرد.
اما گروهی از نخبهگان سیاسیِ ما مدتها پیش از وقوعِ یکچنین تراژدیِ تلخی برای انتخابات، طرح آجندای ملی را روی دست گرفته بودند و تأکید میکردند که برای افغانستان و عبور از بحرانها، تنها یک نسخه و راهحل وجود دارد و آنهم تلاش برای تشکیل دولت وحدت ملی و برقراری و صلح و ثباتِ پایدار از این رهگذر است. آن روزها کمترکسی متوجه نیاز و ضرورتِ اجرایی شدنِ این طرح یعنی طرح آجندای ملی میشد؛ ولی امروز همه در نهایت میبینیم که توافق نهایی نامزدان چیزی جز عصارۀ اساسیِ طرحِ آجندای ملی نبوده است. بر این اساس، باید هر دو تیم، با نیازسنجی و موقعیتشناسی و همچنین تسلط بر تحلیل و بررسی وضعیتِ کنونی و شناخت کامل از چالشها و نقاط حساس تفرقهزا، روی طرحهایی از اینسنخ که همواره تشکیل دولت وحدتِ ملی را هدف قرار دادهاند، بیشتر دقت و تمرکز کنند و با دعوت از نخبهگانِ مردمِ افغانستان ـ همانهایی که نخستینپیشنهادکنندهگانِ طرح تشکیل دولت وحدت ملی بودند ـ و استقبال از محصولات فکری و پژوهشیشان، فرمولها و دستورالعملهای تازهیی را برای هرچه پُربارتر شدنِ توافقاتِ اخیرشان استخراج کنند و آن را در مسیر اجرای طرح تشکیل دولت وحدت ملی بهکار بنـدند.
مسلماً وقتی به توافق رسیدنِ دو رقیب بر سر تقسیم قدرت و تشکیل دولت و حدت ملی بر روی کاغذ، تا این حد جنجال و کشمکش داشته باشد، اجرایی ساختنِ آن نیز نمیتواند از دشواری و جنجال بریء باشد. هرچند هر دو تیم با درک حساسیتِ اوضاع و به خرج دادنِ انعطاف در خواستها و برنامههایشان، زمینه شکل گرفتن و امضای یک چنین توافقِ تاریخی را ایجاد کردند؛ اما قدمهای مهمتر و حساستر را وقتی باید بردارند که گامهای عملی را شروع کرده و میخواهند به حکومتداری و ادارۀ امور بپردازند.
بدون شک اگر نتوانیم نسخۀ دولت وحدت ملی را ـ که بر اساسِ ناگزیریهای جامعۀ سیاسی ما انتخاب شده ـ بهگونۀ سنجیده و عالمانه و نخبهمحورانه پیاده سازیم، دولت وحدت ملیِ نامنهـاد هرگز نخواهد توانست روزنی به سوی عبور از بحران برای ما بگشاید. بنابراین، برای تشکیل دولت وحدتِ ملی مناسبِ حال افغانستان و تسهیل این امر، استفاده از نظریات و اندیشهورزیهای حلقۀ فکریِ آجندای ملی که طرح دولتِ وحدت ملی را چند سال قبل پیشکش کرده بودندـ کیمیا بهحساب میآید.
Comments are closed.