- ۰۱ میزان ۱۳۹۳
در پیشنهاد آجندای ملی گفته بودیم که انتخابات پیشرو، با درنظرداشت شرایط کشور میتواند هم یک فرصت باشد و هم یک تهدید، بستگی به نوع دید ما دارد که از انتخابات چه میخواهیم، رسیدن محض به قدرت یا عبور از بحران؟
امروزه، متأسفانه انتخابات به یک تهدید مبدل گردید که اگر از روی ناگزیری، توافق سیاسی برای ایجاد دولت وحدت ملی صورت نمیگرفت، این انتخابات خود به یک تهدید بالفعل مبدل میگردید و کشور به بحرانهای دامنهداری غرق میشد.
سرانجام، حکومت وحدت ملی، نسخهیی که مدتها قبل برای شرایط جاری کشور تجویز نموده بودیم، به اساس یک توافق سیاسی و تحت یک شرایط دیگری به امضا رسید.
گذشته از اینکه انتخابات موفق میشد یا خیر، مبنای توافق سیاسی چه میباشد، مجریان دولت وحدت ملی چه کسانی اند و آیا قادر به انجام این مسوولیت خطیر می باشند یا خیر؟ و دهها سوال دیگر، آنچه اهمیت اولی دارد، نفس خود ایجاد دولت وحدت ملی در شرایط موجود کشور منحیث یگانه گزینه به منظور عبور از بحران انتخاباتی در قدم اول و بحرانهای بیشمار دیگر برای افغانستان یک نیاز ملی به شمار میرود.
ای کاش این توافق مدتها قبل زمانی که به اساس طرح پیشنهادی آجندای ملی از طریق نشستها و مستقیماً به خود کاندیدان محترم بار بار پیشنهاد دولت وحدت ملی را داده بودیم عملی میگردید تا:
– چارچوب اصولی توافق شده روی میز آماده میداشتیم.
– تنشهای انتخاباتی پایین میآمد.
– بنبست سیاسی و طولانیترین کشمکشهای انتخاباتی اصلاً به وجود نمیآمد .
– طرح افغانی میبود، ضرورت به جان کری، یونما، سفارتخانههای خارجی و کلان بازیهای ارگ نمیافتاد.
– مشروعیت و مقبولیت دولت و اعتماد و اعتبار کاندیدان در سطح بالا حفظ میگردید .
– انتظارات مردم از صندوقهای تقلبی بالا نمیگرفت و حساسیتها به وجود نمیآمد و امروز در یک مرحله کاملاً متفاوت قرار میداشتیم و دهها مزیت دیگر.
جوانان عزیز! امیدورام با درک حساسیت موجود در کشور، نفس این توافق سیاسی را در مقابل خطرات سنگینی که پروسه تقلبی انتخابات به افغانستان وارد میآورد به فال نیک بگیرید.
بادرنظرداشت تجربیات تلخ دموکراسی و انتخابات در بسیاری از کشورهای جهان، ایجاد دولت وحدت ملی را در مقابل ناکامی پروسه دموکراتیزهشدن و فروپاشی شیرازۀ کشور، یک نیاز حیاتی به شمار میآوریم. حتی اگر انتخابات موفق هم میشد بازهم نیازمند چنین یک مرحلهیی می بودیم. با مدل دموکراسی که ما در جامعۀ ناهمگون و کثیرالقوام خود داریم، هیچ کس به تنهایی نمیتوانست رهبری کشور را به عهده بگیرد، پس همکاری صادقانۀ همه نیروهای سیاسی به ویژه نخبهگان سیاسی- مدنی فقط در چارچوب دولت وحدت ملی به منظور عبور از بحران و گذار موفقانه به فردای با ثبات میتواند آیندۀ روشن را تضمین نماید.
به این توافق سیاسی، اگر از یک منظر دیگر نگریسته شود، مسیر جدیدی است به آنچه ملت ما سخت بدان نیازمندند. شاید هم مسیر کوتاهتر تا رسیدن به هدف مطلوب، یعنی تغییر قاعده منحط و نابرابر بازی سیاست به یک بازی عادلانه در افغانستان که خودش آغاز یک پیروزیست .
امروزه آنچه به شدت اهمیت دارد تطبیق مو به موی این توافقنامه سیاسی است که نباید از دید تیزبین شما به دور ماند.
اجزای این توافقنامه قطعاً باید از کاغذ، به طور جدی و روشن تعقیب و پیاده گردد که از آن موارد ذیل اهمیت تاریخی و حیاتی دارد.
۱- اصلاحات بنیادین در ساختار نظام سیاسی،
تغیر هرچه فوریتر نظام ریاستییی که باعث این همه بحران در کشور گردید به نظام نیمه ریاستی یا هم در نهایت پارلمانی تا ساختار حکومت مبتنی برقانون گردد و صلاحیتهای رییسجمهور و صدراعظم مشخص گردد. در جهت کارایی دولت وحدت ملی و جلوگیری از بحران هرچه زودتر، کمیسیونی به منظور راهاندازی لویه جرگه فوقالعاده در جهت ویرایش قانون اساسی به خصوص ساختار نظام ایجاد گردد.
۲ – تغیر قانون انتخابات و کمیسیونهای انتخاباتی.
۳ مشارکت اعظمی همه نیروهای سیاسی در چارچوب نظام به خصوص نخبهگان سیاسی- مدنی.
۴- ایجاد رهبری جمعی و تصمیمگیریهای کلان ملی به اساس اولویتبندی.
۵- تیمهای انتخاباتی باید جداً به خاطر داشته باشند که یگانه مبنای قانونی و مشروع برای ایجاد دولت وحدت ملی برای هردو کاندید محترم، رای مردم و پیشتاز بودن هر دو از جمعی یازده کاندید میباشد. هرنوع تلاش مضاعف در جهت مشروعیت بخشی چنین دولتی به اساس دادههای پروسه تخنیکی بحرانزای انتخابات، آنهم پس از اعلان توافق سیاسی، نفس مشروعیت دولت وحدت ملی را به چالش و تهدید مواجه خواهد ساخت و به صفر تقلیل خواهد داد.
Comments are closed.