احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:ساوت آسیا چنل- قسمت دوم/ 30 میزان 1393 - ۲۹ میزان ۱۳۹۳
گروه طالبان در افغانستان که همواره سعی داشته خود را با شرایط جدید در این کشور تطبیق دهد پس از آنکه طی دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ دو دورۀ زمانی متفاوت را با انگیزههای ایدئولوژیک و انتقامجویی طی کرد، در حال حاضر سومین دوره خود را با انگیزه تجارت و کسب درآمد طی میکند.
تغییر شکل و تجارت (۲۰۰۹ تا زمان حال حاضر)
با تشدید فعالیتهای شبه نظامی طالبان منابعی که برای مهار این گروه فرستاده میشد نیز افزایش یافت. طالبان از پولهایی که به افغانستان فرستاده میشد با اعمال مالیات بر میلیاردها دلار هزینهیی که صرف قراردادهای توسعه و نقل و انتقال میشدند سود برده است. در این میان قاچاق و کشت خشخاش که منابع سنتی کسب درآمد طالبان بودند در مناطقی که کنترل دولت افغانستان و ناتو بر آنها کم بود سودمندی بیشتری پیدا کردند.
پس از آنکه بسیاری از رهبران طالبان کشته شده یا به زندان افتاده یا در پاکستان مخفی شدند نسل جدیدی از جوانان در این گروه روی کار آمدند که نمیتوانستند به اعتبارات قانونی که به طور آشکار افغانستان را پر کرده بودند دسترسی پیدا کنند.
این افراد با انگیزه کسب سود، اعتبار و حتا رهایی از محدودیتهای زندگی روستایی و کار در زمینهای خشک کشاورزی به طالبان پیوستند. بسیاری از مصاحبههایی که در این مقاله انجام شدند فاش ساختند که بسیاری از کسانی که به تازگی به طالبان پیوسته اند زمانی برای دولت افغانستان یا حتا نیروهای کمک به برقراری صلح و امنیت در افغانستان موصوف به ایساف کار میکردند و یا تمایل به همکاری با آنها را داشتند اما به دلیل تهدید علیه خانواده آنها یا بیکاری مجبور به پیوستن به طالبان شدهاند.
رهبران مسنتر و ایدئولوژیکتر طالبان که عمدتاً در پاکستان مستقر اند به سختی تلاش میکنند تا کنترول مالی و انضباطی خود را بر گروههای شبه نظامی فعال در نقاط مرزی که عمدتاً منزویتر هستند بیشتر کنند. شبکههای کوچکی که اغلب ماهیت مجرمانه دارند از برند سودآور و قدرتمند طالبان استفاده میکنند بدون آنکه آرمانی فراتر از انگیزههای مجرمانه داشته باشند و تنها به گروههای کوچک و بسته خود میاندیشند. این گروهها هرچه بیشتر پولهای خود را به شورای کویته میفرستند به جای آنکه صرف دیگر کارها کنند و در پارهیی از اوقات از آنها خواسته میشود تا فعالیتهای عاملان تندروی ایدئولوژیک یا بمبگذاران انتحاری را در ازای کسب فرصتهای همکاری بیشتر تسهیل کنند.
انحراف به سبب تروریسم
امروزه ما در گروه طالبان سازمانی را میبینیم که قابل مقایسه با تمرکز خانوادگی مافیای ایتالیا، منافع جنایی کارتلهای مواد مخدر امریکای لاتین و ماهیت تجاوزگرانه شبه نظامیان مجاهدین افغانستان در اوایل دهه ۱۹۹۰ است. فراخوانهای رهبران طالبان از محل پناهگاههای امنشان در پاکستان به منظور تداوم خشونت به نام مذهب و حمایت از کشور دیگر بازتاب ضعیفی در نقاط فقیر حومهنشین افغانستان دارد. همانگونه که اخیراً نجیب شریفی کارشناس افغانستانی در مجله فارین پالسی تشریح کرد باید منتظر ماند و دید که آیا فراخوانهای مشابهی که از سوی داعش مطرح میشوند به طور متفاوتی در افغانستان بازتاب مییابند یا خیر؟
مصاحبههاییکه ما در این مقاله به آنها ارجاع دادیم اغلب پیش از آن که داعش تبدیل به حضور تهدیدکنندهیی در دورنمای ژئوپلتیکی شود انجام شدند. در مجموع در افغانستان امروز گزارشهای تقریبا روزانه از کشتارهای بیرحمانه و نابودگریها توجه را از اقدامات فراقانونی و پنهانی که باعث مداومت کار شریکان این اقدامات و انگیزه همکاری با این افراد می شوند منحرف میکند.
تلاشها برای مقابله با شبه نظامیان طالبان باید این بازارهای سیاه را مورد حمله قرار دهد. در آینده ما پنج منبع درآمد اصلی طالبان را در ولایتهای هلمند و هرات بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد. تلاشهای نظامی و سیاسی سابق برای مبارزه با شبه نظامیان طالبان اغلب شرایط اقتصادی محلی را نادیده گرفته و باعث بدتر شدن این شرایط شدهاند و اکنون همین شرایط روستاییان عادی افغان را وادار می سازد که تبدیل به شبه نظامی شوند. تغییر مسیر فعالیتهای فراقانونی و تبدیل آن به اقتصاد مشروع بیشتر از مذاکره یا کشتار یا هر چیز دیگری طالبان را تضعیف کرده و در افغانستان ثبات برقرار میسازد.
Comments are closed.