احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 5 عقرب 1393 - ۰۴ عقرب ۱۳۹۳
اشرفغنی احمدزی رییسجمهوری افغانستان همانگونه که در زمان مبارزات انتخاباتیِ خود وعده داده بود، نخستینسفرِ خارجیاش را برای ادای حج عمره به عربستان سعودی رفت. حج عمره برای آقای غنی میتواند یادآورِ ضربالمثل معروفِ «هم خدا و هم خرما» باشد. وقتی به ترکیب هیأت همراهِ آقای غنی به عربستان سعودی توجه شود، صحتِ این ادعا خود را بهخوبی نشان میدهد. هیأت همراه آقای غنی به شمول خودش، یا با عربستان سعودی رابطۀ تنگاتنگ دارند و یا در گذشته ادعای مذاکره و گفتوگو با هیأتهای گروه طالبان را داشتهاند. آقای غنی با توجه به همین مسایل، خواست که نخستین سفرِ او به خارج از کشور پس از احراز کرسی جنجالیِ ریاستجمهوری تنها سفر عبادی نباشد، بل سفر عبادی سیاسی باشد.
سفر عبادی سیاسیِ آقای غنی از اینجا آغاز میشود که ضمن تبارزِ خود به عنوان فردی مسلمان و دینگرا، میکوشد که بحث صلح از مسیر ریاض را نیز تازه سازد. آقای غنی بارها در جریان مبارزات انتخاباتی، به «سستعقیدهگی» متهم شده بود و بسیاریها تلاش میکردند که از عدم شرکتِ او در سالهای مبارزه با شوروی سابق به عنوان نقطۀ ضعفش استفاده کنند. سهمِ «بی بی گل غنی» نیز در این وضع کم نبود. برخی رسانهها همسرِ آقای غنی را نیز سوژۀ بخشی از تبلیغاتِ خود علیه او قرار میدادند و سعی در برجسته کردنِ پسزمینۀ خانوادهگی او داشتند. به همین دلیل، آقای غنی آگاهانه در یک مناظرۀ تلویزیونی وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که در صورت پیروزی در انتخابات نخستینسفر خارجیتان به کدام کشور خواهد بود، فوراً پاسخ داد برای حج عمره به عربستان سعودی سفر خواهد کرد.
حالا این وعده انجام شد و آقای غنی مراسمِ حج را در کنار دوستان نزدیک به خود در مبارزاتِ انتخاباتی ادا کرد. اما سکۀ رفتن به حج، روی دیگری نیز دارد. آقای غنی در هنگام مبارزاتِ انتخاباتی به گونههایی از سوی زمامدارانِ ریاض حمایت میشد. شاید دلیل چنین حمایتی تنها خودش نبوده باشد و افراد و کشورهای دیگری در این قضیه سهیم بوده باشند؛ ولی در مجموع نگاه ریاض به آقای غنی نگاهی مثبت بوده است. از سویی هم آقای غنی از نفوذ و نقشِ کشور عربستان سعودی در تعاملاتِ منطقهیی بهخوبی آگاه است. عربستان سعودی از معدود کشورهایی بود که امارت اسلامیِ طالبان را به رسمیت میشناخت.
گفتنیست که زمامدارِ پیشینِ ارگ نیز تلاشهای پیهمی را برای جلب حمایتِ عربستان سعودی از روند مذاکراتِ صلح با طالبان انجام داد، ولی هرگز موفق نشد که نتیجۀ تلاشهای خود را در دوران سیزدهسالۀ حکومتش به چشم ببیند. شاید دولتمردانِ ریاض در وضعیتی نبودند که بتوانند چنین روابطی را تأمین کنند، اما هرگز هم به رد اقدام نکردند. در حال حاضر هم چنین پنداشته میشود که ریاض نقش موثری در تأمین صلح در افغانستان میتواند بازی کند. آقای غنی شاید به اندازۀ زمامدار پیشینِ ارگ سطحینگر نباشد که گره همۀ مشکلات را با یک سفر به عربستان سعودی باز شده ببیند، ولی این را بهخوبی میداند که هنوز روابط ریاض با برخی از افراد گروه طالبان کاملاً قطع نشده و از جانب دیگر، عربستان سعودی به عنوان مهد اسلام و قبلۀ مسلمانان، میتواند در بازی جنگ و صلحِ افغانستان تأثیرگذار باشد.
آقای غنی از این ویژهگی میخواهد به نفع برنامههای خود استفاده ببرد. اما او تنها دغدغۀ گفتوگو با طالبان را ندارد که ممکن است از کانال عربستان سعودی زمینهسازی شود، بل میخواهد در میان کشورهای عرب، متحدِ نیرومندی چون عربستان سعودی را با خود داشته باشد. آقای غنی تلاش دارد که موازنۀ سیاسیِ افغانستان میان گرایش به غرب و کشورهای مسلمان را به شکل ملموسی تلطیف کند. آقای غنی میداند که هنوز پاشنۀ آشیل حکومتِ او، رابطه با غرب است. آقای کرزی نیز در سالهای آخرِ حکومتداری خود به این مشکل پی برده بود، اما نتوانست آن را بهدرستی مدیریت کند.
آقای کرزی فکر میکرد به میزانی که از غرب دوری کند، به همان میزان میتواند طالبان و حزب اسلامی را راضی سازد. اما آقای غنی میداند که رضایت طالبان و گروههای شورشی، دیگر تنها با یک عامل رابطه ندارد. یک رشته مسایل وجود دارند که دست به دستِ هم داده و قضیۀ افغانستان را بنیاد نهادهاند. به همین دلیل آقای غنی گامهایی را که برمیدارد، پیش از آن بهدقت آنها را بررسی میکند و سود و زیانِ آن را میسنجد.
آقای غنی هرچند مثل آقای کرزی سیاستمداری پوپولیست است، اما بهسانِ آقای کرزی سطحینگر نیست. او را بهسادهگی نمیتوان فریفت و یا مجاب کرد. نخستین سفر خارجیِ او این نکته را میرساند. زیرا در آستانۀ سفر به چین، رییس جمهوری باید نشان میداد که به وعدههایش عمل میکند. اما اینکه کشور عربستان بتواند نقش موثری در برقرار صلح در افغانستان بازی کند، جای سوال دارد.
هرگز نمیتوان میزان رابطۀ کشورها را با گروههای شورشی بهدرستی سنجید. تعاملات سیاسیِ افغانستان به چنان کلافِ سردرگمی تبدیل شده که حتا برای طراحانِ برنامههای جنگ و صلح نیز تشخیص وضعیت و اینکه کیها در کدام جبهه سرگرمِ نبرد اند و برای چه میجنگند، دشوار شده است.
Comments are closed.