احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





اصـلاحات در کمـیسیون هـای انتــخاباتی، اما چـه زمانـی؟

گزارشگر:احمد عمران/ 19 عقرب 1393 - ۱۸ عقرب ۱۳۹۳

اصلاحات در کمیسیون های انتخاباتی چه زمانی عملی خواهد شد؟ این پرسش این روزها به شدت در میان اهل سیاست داغ شده و همه انتظار دارند که رهبران دولت وحدت ملی همان گونه که پیش از تشکیل حکومت جدید وعده سپرده بودند، اصلاحات در کمیسیون های انتخاباتی را به عنوان یک نیاز جدی و اساسی آغاز کنند. این موضوع زمانی فوریت می یابد که بحث انتخابات پارلمانی مطرح می شود. افغانستان در آستانه انتخابات دیگری قرار دارد.mnandegar-3 انتخابات پارلمانی که اهمیت و جدیت آن کم از انتخابات ریاست جمهوری نیست. اگر در انتخابات ریاست جمهوری، زعم کشور مشخص می شود در انتخابات پارلمانی نماینده گان مردم در شورای ملی برای یک دوره پنج ساله به وسیله رای مردم برگزیده می شوند. انتخابات برای افغانستان به عنوان کشوری که الفبای دموکراسی را تمرین می کند مهم و حیاتی است. در قانون اساسی افغانستان صراحت یافته که حاکمیت حق مردم است که به وسیله نماینده گان آن ها در شورای ملی تمثیل می شود. در حقیقت ویژه گی اصلی نظام های مردم سالار برخلاف نظام های استبدادی و فرد محور در انتخابی بودن آن هاست. انتخابات فصل تمایز حاکمیت هاست. در کشورهای که انتخابات به گونه شفاف و به دور از دستکاری های سازمان یافته صورت می گیرد، سطح پاسخگویی دولت به مردم بیشتر دیده می شود و به همان میزان کارآیی نظام در برآورده کردن مطالبات شهروندان افزایش می یابد. نظام های که براساس انتخابات شکل می گیرند تبلور اراده و رای مردم اند و به همین دلیل کمتر در سراشیب سقوط و خشونت قرار می گیرند. در چنین نظام های کنار رفتن افراد زیاد حایز اهمیت نیست زیرا که اصول کلی نظام هم چنان پابرجاست و ساختار ها به گونه فعال در صحنه حضور دارند. افغانستان تازه چنین فضایی را تجربه می کند. تجربه دموکراسی نوپا برای افغانستان خالی از چالش و دغدغه نبوده است. در بیشتر از یک دهه گذشته که نهاد های دموکراتیک در کشور شکل گرفته، عوارضی نیز با خود به همراه داشته است. سؤاستفاده از سازوکارهای دموکراتیک و مردم سالارانه به نفع یک فرد و یا گروه هم چنان پررنگ باقی مانده است. در انتخابات سال روان ریاست جمهوری شاهد بودیم که سؤاستفاده از مکانیزم های دموکراتیک افغانستان را تا لبه پرتگاه پیش برد. مشکل اصلی در این رابطه بدون کمترین تردیدی نقش ساختارهای انتخاباتی در مدیریت برگزاری انتخابات سالم و رضایت بخش بود. انتخابات زمانی به بحران رفت که اعضای ارشد کمیسیون های انتخاباتی جانبدرانه عمل کردند و بدون درنظرداشت موقعیت و اهمیت کار خود در خدمت برنامه های غیرملی قرار گرفتند. به باور بسیاری از آگاهان سیاسی اگر در افغانستان انتخابات در فضای سالم برگزار شود و بازتاب دهنده آرای مردم باشد، بسیاری از مشکلات جامعه راه حل های منطقی و عقلانی پیدا می کند. بازی با انتخابات به معنای بازی با سرنوشت کشور است. بازی با سرنوشت مردمی که از کمترین امکانات رفاهی بهره مند اند و مضاف برآن بار سنگین یک جنگ تحمیلی را نیز به دوش می کشند. به همین دلیل بحث تغییر در ساختارهای انتخاباتی کشور به شدت یک بحث مهم و فوری باید تلقی شود. اما این تغییرات چگونه باید انجام یابند. نخست؛ تغییر در سیستم و قانون انتخابات افغانستان: سیستم انتخابات افغانستان که برمبنای رای فردی غیر قابل انتقال است در موجودیت نوع ساختاری که برای آن در نظر گرفته شده، کارآیی ندارد و به ابزار سؤاستفاده های شخصی و گروهی تبدیل شده است. افراد به ساده گی می توانند از سیستم فعلی انتخابات به نفع خود بهره برداری کنند. در همین حال قانون انتخابات کشور نیز از نقطه ضعف های فراوانی رنج می برد. معیارهای شرکت در انتخابات، شمارش آرا و مدیریت آن از مهم ترین ضعف های قانون انتخابات کشور می توانند باشند. دوم؛ گزینش افراد جدید در پست های کلیدی کمیسیون های انتخاباتی: از دیگر مشکلات اساسی انتخابات افغانستان مدیران ارشد و نوع گزینش آن هاست. هرچند حکومت پیشین تلاش کرد که نشان دهد در گزینش اعضای کلیدی کمیسیون های انتخاباتی اصول دموکراتیک را رعایت کرده اما اسناد و مدارک انکار ناپذیری دال بر انتصابی بودن شمار زیادی از اعضای کمیسیون های انتخاباتی دارد. آقای کرزی در زمان ریاست جمهوری خود علاوه بر جفا های فراوانی که در حق مردم افغانستان کرد، یکی هم دخالت مستقیم و جانبدارانه در کار گزینش اعضای کمیسیون های انتخاباتی بود. آقای کرزی به ظاهر مکانیزمی را معرفی کرد که براساس آن چنین به نظر برسد که اعضای کمیسیون های انتخاباتی به شیوه دموکراتیک و به وسیله یک کمیسیون مستقل برگزیده شده اند ولی در عین حال او چنان راهکاری را انتخاب کرده بود که افراد مورد اعتمادش در فهرست ابتدایی قرار گیرند و تصمیم گیرنده نهایی در مورد مشخص کردن افراد نیز در اختیار خودش باشد. چنین مکانیزمی بدون شک بدتر از هر نوع انتصابی می تواند باشد. ایکاش آقای کرزی این قدر جرات می داشت که به صورت مستقیم و بی پرده اعضای کمیسیون ها را انتخاب می کرد تا این همه جار و جنجال بالا نمی گرفت و سرنوشت انتخابات هم از آغاز مشخص می بود. او چنین نکرد و با بردن انتخابات به سمت بحران معضل کلانی را در کشور به وجود آورد. ضرب المثلی است که می گوید مرده را نباید چوب زد ولی به گفته داکتر رضا براهنی که در مورد یکی از شاعران می گوید، مرده یی مثل کرزی را با چوب زد و خوب هم چوب زد و بعد پوست او را از کاه پرکرد و بر سر دروازه تاریخ آویخت تا دیگرانی که پس از او می آیند از سرنوشتش عبرت گیرند. در همین حال نسبت به اعضای فعلی کمیسیون های انتخاباتی نیز نباید سهل انگارانه و یا با تسامح برخورد کرد. این افراد به باور اکثر جامعه خطا کاران واقعی اند و باید عملا محاکمه شوند. آوازه های وجود دارد مبنی بر این که در دولت وحدت ملی نظر واحد در مورد کارکرد اعضای فعلی کمیسیون های انتخاباتی وجود ندارد. آقای غنی به عنوان رییس جمهوری خواهان برخی تغییرات در کمیسیون های انتخاباتی است اما در مورد اعضای فعلی کمیسیون ها نظر خوشبینانه دارد. خلاف آن آقای عبدالله تلاش دارد که تغییرات و اصلاحات در سطح کلان در کمیسیون های انتخاباتی انجام شود. این دو دیدگاه می تواند روند اصلاحات درکمیسیون های انتخاباتی را به کندی و حتا توقف منجرسازد و این نگرانی بزرگی است که از حالا در سیمای شهروندان کشور دیده می شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.