احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:جمشید یما/ چهار شنبه 19 قوس 1393 - ۱۸ قوس ۱۳۹۳
دکتر رنگین دادفر سپنتا مشاور امنیت ملی دولت پیشین، در مقالهیی از سپردن لطیفالله محسود یکی از رهبران طالبان پاکستانی به اسلامآباد بهشدت انتقاد کرده است.
او سیاست دولتِ جدید در برابر پاکستان را «تسلیمطلبانه و ذلت دیپلوماتیک» خوانده است.
آقای سپنتا گفته که سپردنِ این مقام طالبان به پاکستان، «نقض صریح حاکمیت ملی افغانستان است.» او در پایان مقالهاش میگوید: من میدانم که برخیها در گذشته از مدافعان پُرشور طالبان بودهاند و امروز نیز میخواهند از راه دیگری وارد معرکه شوند؛ اما باید این را نیز بهخوبی درک کرد که افغانستان هرگز تن به مستعمرهشدن و یا تقلیل به باغچه پشتِ خانه کسی که در آن راکت بکارد، نخواهد شد.» ظاهراً اشارۀ آقای سپنتا به رییسجمهور غنی است.
دکتر سپنتا در ده سال پسین در کنار اینکه در پستهای مختلفِ دولتی کار کرده، سیاستهای غلطِ دولت در برابر پاکستان و… را همواره به باد انتقاد گرفته است. اما او بهرغم اینکه میداند کرزی سیاستمداری ناکام و پُراشتباه بوده و فرصتهای طلایی افغانستان را بر باد داده است؛ هرگز از همدستی و همسویی با او و سیاستهای ناکامِ او دست برنمیدارد.
من در اینجا نمیخواهم روی اشتباهات سیاسیِ آقای سپنتا در سالهای پسین انگشت بگذارم. اما میخواهم دفاع نابهجای او از سیاستهای ناکام و ویرانگرِ کرزی را به نقد بکشم.
در آغاز یک نکته را میخواهم روشن بسازم و آن اینکه هرگز موافق سپردنِ محسود به پاکستان نیستم و باور دارم که یکی از راههاییکه میتواند موضع خصمانۀ پاکستان در برابر افغانستان را تا اندازهیی تغییر دهد، حمایت از گروههاییست که منافع ملی و استراتژیک اسلامآباد را تهدید میکنند. واکنش باالمثل در برابر کشوریکه به هیچ ارزش اخلاقی و انسانی باور ندارد و تنها ابزار و وسیلۀ دستداشتهاش، تروریسم، دهشتافگنی و خشونت است، تنها گزینه میتواند باشد.
مخالفت من با تسلیمکردن مسوول مالی طالبانِ پاکستانی به اسلامآباد بهخاطر منافع مردم افغانستان است.
. ما نباید قربانی منافع استراتژیکِ هند در منطقه شویم. در بیشتر از یک دهۀ اخیر بهدلیل درک نکردن حساسیتِ روابط دهلی و اسلامآباد، ما قربانی میدهیم. این دو کشور افغانستان را به میدان جنگ نیابتیِ خود تبدیل کردهاند. درست است که هند متحد استراتژیک و دوست تاریخی ماست؛ اما این دوستی و اتحاد تاریخی، نباید به قیمت دست نیافتنِ ما به توسعه، پیشرفت و سرانجام به قیمت مرگ هزارانهزار انسانِ این سرزمین تمام شود.
برای دستیافتن به صلح، ما نیازمند هستیم که نگرانیهای موّجه پاکستان را درک کنیم و به آن پاسخ بدهیم. درست است که ما کشوری مستقل هستیم و حق داریم با برخی کشورها دوست و با برخی دیگر دشمن باشیم، اما این دوستی و دشمنی باید عاقلانه و منطقی باشد. فعالیتهای وزارت سرحدات در آن سوی سرحد، حساسیت آفرین است. هماکنون میلیونها دالر پول مردم افغانستان به دلیل مسایل قومی و… در آن سوی سرحد به جیب پاکستانیها میرود. آقای سپنتا باید بداند – و مطمین هستم که میداند- چنین سیاستهای قبیلهگرایانه را حامد کرزی آغاز کرد و تا اکنون ادامه دارد.
سپنتا، در مقالۀ «تسلیمی محسود به پاکستان؛ تداوم ابهام استراتژیک و نقض حاکمیت ملی افغانستان» تلویحاً به دفاع از سیاستهای حامد کرزی و انتقاد تند از سیاست اشرفغنی در برابر پاکستان میپردازد.
با آقای سپنتا در اینباره موافق هستم که مواضع اخیر رییسجمهور غنی در برابر طالبان قابل نکوهش است. دکتر غنی، طالبان را «مخالفان سیاسی» خوانده که این یک اشتباهِ بزرگِ دیپلوماتیک و سیاسی محسوب میشود. او برای باجدهی به طالبان آماده است. چنانیکه بر اساس برخی گزارشها، به خاطر همین مسأله، کابینۀ جدید به معرفی گرفته نمیشود. او میخواهد در بدل موفقیت پروسۀ صلح، شماری از نهادهای دولتی را به طالبان واگذار کند؛ چیزیکه مردم افغانستان هرگز به آن اجازه نخواهند داد. اما اشرفغنی راهی را میپیماید که کرزی سیزده سال پیهم پیمود و سرانجام فهمید که اشتباه کرده است.
راه ذلت در برابر پاکستان را برای نخستینبار حامد کرزی هموار کرد. مگر ذلت شاخودُم دارد وقتی مشرف را برادر خطاب کنی و او به دهنت بکوبد که تو برادر من نیستی؟… مگر این ذلت نیست که قاتل هزاران کودک، زن و مرد این سرزمین را «برادر ناراضی» بخوانی و تا پایان دورۀ مأموریت سیزده سالهات، بر طبل صلح، آشتی و گفتوگو با قاتلان و جانیان بکوبی؟
بسیاریها باور دارند که سیاستهای طالبپرورانۀ حامد کرزی، طالبان را دوباره زنده ساخت. او حتا باری با جرأتِ تمام اعلام کرد که او هم طالب بوده است!
این حامد کرزی بود که پاکستان را «برادر دوگانه»ی افغانستان خواند؛ کشوری را که دستش به خون دو میلیون شهید و یک میلیون معلول این سرزمین آغشته است.
از یاد نبردهایم که برخی از مقامهای دولتی به فرمایش پاکستان در سطوح مختلفِ نظام گماشته میشدند و آقای کرزی در عزل و نصبهای حکومتی چشم به اشاراتِ پاکستان میدوخت.
آقای سپنتا نوشته که کرزی طالبان را با واژههای اخلاقی برادر خطاب میکرد ولی اشرفغنی آنها را با واژههای پرمفهوم سیاسی، تا سطح «مخالفان سیاسی» ارتقا بخشیده است.
اما من باور دارم که رویکرد «اخلاقی» حامد کرزی به طالبان بدتر از این است که آنها را مخالف سیاسی بخوانی. چهگونه میتوان با واژههای اخلاقی قاتل، جانی و دهشتافکن را برادر خطاب کرد؟!… قاتل و جانی را برادر خطابکردن، خود بدترین نوع اخلاق است.
تلاش برای تضعیف دولت وحدت ملی
اظهارات آقای سپنتا درست چند روز پستر از سخنرانی آتشینِ عمر داوودزی وزیر پیشین داخله صورت میگیرد. آقای داوودزی هم مثل دکتر سپنتا جزوِ حلقۀ نزدیک به رییسجمهور پیشین است. او نیز بهشدت از سیاستهای دولت جدید افغانستان در برابر پاکستان انتقاد کرد و گفت که نسخۀ آزمودهشده دربارۀ اسلامآباد باید عوض شود. او با ادبیات اپوزیسیونی بر رییسجمهور غنی تاخت.
اظهارات آقایان سپنتا و داوودزی، شایعات مبنی بر تلاشِ حامد کرزی برای تضعیف نظام تازهتشکیل را تقویت میکند. گفته میشود حامد کرزی از رییسجمهور غنی ناامید شده است. اشرفغنی به حامد کرزی وعدههایی کرده بود، از جمله اینکه شورایی را میسازد و آقای کرزی را در رأس آن قرار میدهد. این شورا چیزی شبیه به شورای تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران پیشبینی شده بود؛ اما امروز هیچیک از این وعدهها عملی نشده است.
حامد کرزی پیوسته گفته بود که او به دنبال اپوزیسیون ساختن نیست؛ ولی به نظر میرسد حلقۀ تحت رهبری او، میخواهد جریان تازهیی را شکل دهد. کرزی باوری به دموکراسی و اپوزیسیون و … ندارد. او نگاهی کاملاً بدوی و قبیلهیی به سیاست دارد و در سیزده سال گذشته این امر را ثابت کرده است.
کرزی، دیگر شانسی برای برگشتن به قدرت ندارد؛ او یک مهرۀ سوخته و آزمودهشده است. اما او میتواند دولت تازهتشکیل و شکنندِ افغانستان را ضعیفتر و شکنندهتر بسازد. چنانیکه مهرههای نزدیک به او تلاش برای تضعیف دولت جدیدِ تحت رهبری دکتر اشرفغنی و دکتر عبدالله را آغاز کردهاند.
کرزی روابط نزدیکی با کشورهای منطقه از جمله چین، هند و ایران دارد. او طی دو هفتۀ پسین، سرگرم دیدار از این سه کشور میباشد. کرزی به باور بسیاریها در این سه کشور تلاش خواهد ورزید که پلهای عقبیِ اشرفغنی را ویران کند.
اما این سوال همچنان بیپاسخ میماند که چرا دکتر رنگین دادفر سپنتا که شخصیتی دانشگاهی و اکادمیک محسوب میشود و از فهم لازمِ سیاسی و دیپلوماتیک نیز برخوردار است، همچنان پا به پای سیاستهای ناکام و بدوی کرزی، او را دنبال کرده و مشایعت میکند!
Comments are closed.