احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





در آغوش خداوند چه‌گونه شناخت‌مان از مرگ را افزایش داده و از آن نترسیم

گزارشگر:شنبه 11 دلو 1393 - ۱۰ دلو ۱۳۹۳

بخش دوم و پایانی

mnandegar-3ابراهیم اخوی
در مورد مرگ خیلی از انسان‌ها مقاومت دارند. بر اساس روایات، علت این مقاومت‌ها گاهی ناآگاهی ماست؛ چون تصور می‌کنیم مرگ تلخ و به معنای تمام شدن است، مرگ یعنی منتقل شدن به وضعیتی دشوار. محدودنگری انسان‌ها باعث می‌شود رابطۀشان با مرگ بد شود. بعضی اوقات غفلتِ آدم‌ها باعث می‌شود توجه‌شان به مرگ هم کم شود و هم تغییر کند. وقتی به انتهای مسیر زنده‌گی توجهی نداشته باشیم، تمام انرژی‌مان صرفِ ماندن در همین مسیر می‌شود. خیلی از ما از بس در وضعیت دنیایی مانده‌ایم و همت‌مان را صرف این دنیا می کنیم، اصلاً نمی‌خواهیم به مرگ فکر کنیم. در روایتی از حضرت علی (ک) داریم که «آدم‌ها خواب‌اند، وقتی می‌میرند، تازه بیدار می‌شوند.» این جمله در مورد همین آدم‌هایی‌ست که به مرگ نمی‌اندیشند و آن را پایان زنده‌گی می‌دانند. اتفاقاً کسانی که مرگ‌اندیشی ندارند، ممکن است زنده‌گی فعلی‌شان هم چندان خوش و هدف‌دار نباشد، به همین دلیل دچار خیلی از مشکلات روانی می‌شوند و با کوچک‌ترین مشکلی افسرده‌گی و اضطراب شدید را تجربه می‌کنند؛ درحالی‌که انسان معتقد می‌داند همۀ این مشکلات گذراست.
چه کنیم تا نگاه‌مان به مرگ تغییر کند؟
قدم اول در این راه، این است که شناخت‌مان را در مورد مرگ تغییر دهیم. مرگ بازگشت به آغوشِ خداست. کسی که کاملاً مورد توجه خداوند بوده، بعد از مرگ وضعیتِ بهتری خواهد داشت. با این دیدگاه، دیگر از فکر و صحبت دربارۀ مرگ طفره نمی‌رویم.
می‌گویند وقتی شنیدی کسی از دنیا رفت، آیۀ «انا لله و انا الیه راجعون» را بخوانید. اگر از مرگ می‌ترسید و از حرف زدن در مورد آن طفره می‌روید، باید برای بهبود این دیدگاه تلاش کنید. یکی از راهکارها مطالعه، مراجعه به مشاورهای مذهبی و پرسش از کسانی‌ست که در این زمینه مطالعه دارند و می‌توانند اطلاعات کاملی در اختیارمان قرار دهند. خیلی‌ها می‌گویند وقتی از کنار قبرستان رد می‌شوند، دل‌شان می‌گیرد. در حالی که اهل دل معتقدند رفتن به قبرستان چند درس به ما می‌دهد: ۱) هر چه و هر که باشیم، بعد از مدتی به اهل قبور می‌پیوندیم و مهلت زنده‌گی‌مان تمام می‌شود؛ ۲) اتفاقاً آن‌ها حیات واقعی را تجربه کرده‌اند، چون برای‌شان دیگر مرگی نیست و بازخورد رفتارها و اعمال‌شان را می‌بینند.
اما راه‌حلِ دیگر این است که ارتباط معنوی‌مان را با از دنیارفته‌گان حفظ کنیم. در برنامه‌های دینی توصیه شده است علاوه بر زیارت قبور، به یادشان باشیم، خیرات و دعا را فراموش نکنیم و از خدا برای‌ آن‌ها آمرزش بخواهیم.
ارتباط با کسی که قبلاً بوده و حالا نیست، تلنگری‌ست برای این‌که انتقال برای همه است، در طول تاریخ کسی را نمی‌بینید که وضعیت انسانی و عمر جاوید داشته باشد.
در نهایت این‌که نگاه به مرگ می‌تواند دو گونه باشد: بدون دانش و با نادانی و ترس اضافی که در ما ترس و اضطراب ایجاد می‌کند؛ و دوم، نگاه عاقبت‌اندیشانه که باعث می‌شود درست زنده‌گی کنیم. با این نگاه هم پویا خواهیم بود و هم آرام. علاوه بر این، از فکر و صحبت دربارۀ مرگ طفره نخواهیم رفت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.