احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 19 دلو 1393 - ۱۸ دلو ۱۳۹۳
توزیع شناسنامههای برقی، به دلایل نامعلوم متوقف شده است. هرچند وزیر جدیدِ داخلۀ افغانستان در نخستین روز کاریاش وعده سپرد که برنامۀ توزیع شناسنامههای برقی را بهزودی آغاز خواهد کرد، ولی برخی منابعِ آگاه از توقفِ آن به دستور ارگ ریاستجمهوری خبر میدهند.
توزیع شناسنامههای برقی میتواند به برخی مشکلات در کشور نقطۀ پایان بگذارد، بهویژه در مورد داشتن رقم نسبتاً دقیقی از جمعیت و برگزاری انتخابات شفاف. شناسنامههای فعلی که در یک برگه برای شهروندان توزیع میشود، چیزِ مسخره و فاقد اعتباریست که میتوان بهسادهگی آن را جعل کرد و یا در بدل مقداری پول، بهآسانی آن را بهدست آورد.
تجربۀ هر یک از ما نشان میدهد که گرفتن یک شناسنامه چهقدر میتواند کار آسانی باشد. در دنیای دیجیتالی امروز، توزیع چنین شناسنامههایی، فقط دلخوشکُنکیست که میتوان با آن مردم را فریب داد. کار نشر و چاپ، چنان وسیع و گسترده است که دیگر هیچ اعتباری به چنین کاغذها باقی نمیگذارد.
دولت افغانستان متعهد به توزیع شناسنامههای برقی است و این موضوع بخشی از توافقات سیاسی میان رهبرانِ آن است که نظام انتخاباتی کشور را میخواهند مورد بازنگری قرار دهند. بسیاری از آگاهان تأکید دارند که بدون توزیع شناسنامههای برقی، برگزاری انتخاباتِ آینده فاقد اعتبار خواهد بود.
تجربۀ انتخاباتِ گذشته نشان داد که در نبود آمار درست و واقعی از جمعیت کشور، میتوان دست به چه کارهایی در روند انتخابات زد. نبود شناسنامههای بااعتبار، کار تقلب را در روند انتخابات سهل میسازد و برای فرصتطلبان، زمینۀ جعلکاری را بهوجود میآورد. در همین حال، بسیاری از پروژههای زیربنایی کشور، منوط به توزیع شناسنامههای برقی است. اما حالا مثل اینکه یک بار دیگر جنجال شناسنامه از سر گرفته شده و مشخص نیست که چه زمانی پایان مییابد.
توزیع شناسنامههای برقی از آغاز با جنجالهایی توام بوده است. از زمانی که بحث هویت در شناسنامهها در مجلس نمایندهگان جنجالآفرین شد تا به امروز این جنجالها ادامه دارد. موضوع هویت، مهمترین معضل شناسنامههای برقی بود. بر اساس طرحی که دولت پیشین ارایه کرده بود، در شناسنامههای برقی هویتِ همۀ شهروندان، «افغان» ذکر شده است. این موضوع در مجلس نمایندهگان فضای پُرتنشی را به وجود آورد. مخالفان و موافقانِ دوآتشه یکدیگر را متهم به قومگرایی و هویتزدایی کردند. بدون آنکه نگاهی علمی و واقعبینانه به مسایل انداخته شود، هر کسی تلاش میکرد که تعداد بیشتری را به سمتِ خود بکشاند.
کاربرد واژۀ «افغان» برای تمام ملیتها و اقوام ساکن کشور، خالی از ابهام نیست. افغانستان کشوری دارای ملیتها و اقوامِ مختلف است که بنا به دلایل مختلف، در کشوری واحد به نام افغانستان زندهگی میکنند. این کشور نیز در اصل نام افغانستان را در گذشتههای تاریخی نداشته است. این نام در قرنهای پسین بر آن گذاشته شده است.
تاریخ و گذشته را نمیشود تغییر داد. مردمانی که در این سرزمین زندهگی میکنند، روزهای بد و خوبِ بسیاری را در کنار هم داشتهاند. آنان یاد گرفتهاند که واقعیتهای تاریخی را بپذیرند و به یکدیگر احترام بگذارند. اما اعتراف باید کرد که در سطوح بالا، این روحیه وجود نداشته است. در آنجا زدوبندهای سیاسی حرفِ اول را زده است. تلاشهایی صورت گرفته که هویتها در برابر هم قرار گیرند. یک قوم، برتر و دیگری فروتر جلوه داده شود. در حقِ یک قوم، ظلم و جفا صورت گیرد و دیگری بر کرسی عزت بنشیند.
این واقعیتِ تاریخِ کشوری به نام افغانستان است. شاید واقعیتِ کشورهای دیگر نیز بهتر و یا بدتر از این نبوده باشد، ولی دیگران در برههیی از تاریخ نشستهاند و مشکلات خود را به گونۀ عقلانی حلوفصل کردهاند. ما نیز روزی باید بنشینیم و به مشکلات تاریخی خود بدون آنکه دیگر از ما قربانی بگیرد رسیدهگی کنیم، ریشههای مشکلات را دریابیم و واقعیتها را با سعۀ صدر پذیرا شویم. چارهیی جز این نیست. ما هم روزی باید بنشینیم و خرد را ارج بگذاریم و کسی را از خود بدانیم که باخردتر از دیگران باشد.
نمیخواهم بحث را به مسایل دینی و اعتقادی بکشانم که نه مجالِ آن است و نه صلاحیتِ چنین بحثی را در خود میبینم، ولی اینقدر میگویم که اسلام به عنوان دین اکثریت قریب به اتفاقِ مردم افغانستان دستور میدهد که «بهترین شما نزد پروردگارتان پرهیزگارترین شماست». آیا ما به دنبال پرهیزگارترینهای خود رفتهایم؟ آیا ما الگو و رهبرِ خود را از میان اقوام دیگر به دلیل برتریهایی که داشته، برگزیدهایم؟
شاید اکثریت مردم افغانستان چنین کرده باشند، ولی عدهیی به دلیل منافع سیاسی و مالی، تخم تفرقه و نفاق پاشیدهاند. سخن معروفی به انگلیسها نسبت داده میشود که «تفرقه بینداز و حکومت کن». عدهیی بدون تردید در میان ما تفرقه میاندازند تا زمینۀ حکومت کردن را بیابند. کاش روزی فرا برسد که دیگر دیوارهای قومی و زبانی را به رسمیت نشناسیم و همشهری سیک و هندویِ ما به همان میزان حس نزدیکی با این آبوخاک داشته باشد که دیگر اقوام ساکنِ این سرزمین آرزوی آن را دارند.
هویتهای نژادی و قومی را نمیتوان پاک کرد. این هویتها با انسانها بهوجود آمدهاند و همینطور هم ادامه خواهند داشت. نوزادی که در خانۀ تاجیک به دنیا میآید، تاجیک است و طفلی که در خانۀ پشتون به دنیا میآید، پشتون است. این هویت انسانهاست، هرچند که جامعهشناسان حالا دریافتهاند که هویتهای قومی نیز اکتسابی است.
شناسنامههای برقی زمانی میتوانست که به هویت جمعیِ مردم افغانستان معنا دهد که همه خود را در آیینۀ آن مییافتند. پسزمینۀ کارتهای هویت، کاروانی از اشتران است. مشخص نیست که اشتر چه نسبتی با هویتهای تاریخی و فرهنگیِ مردم افغانستان دارد. شاید در شبهجزیرۀ اعراب، شتر جایگاه ویژه داشته باشد، ولی باور باید کرد که در فرهنگ افغانستان شتر چنین جایگاهی را ندارد. شناسنامه، هویت سرزمینیِ دارندهگان آن نیز هست. در کشوری که شتر جایگاه تاریخی و فرهنگیِ خاصی نداشته باشد، کاروان شترها در شناسنامههای آنها چه معنایی را میرساند؟
Comments are closed.