احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ شنبه 2 حوت 1393 - ۰۱ حوت ۱۳۹۳
بخش سی و دوم
سکولاریسم از علمای دینی میخواهد که در حوزه معینی به صدورِ فتوا بپردازند و کارهایی از قبیلِ برنامهریزی، معارف، شهرسازی، چهگونهگی رشد و توسعۀ امور بهداشتی و تأمین مناسباتِ سیاسی با کشورهای جهان را بگذارند که متخصصینِ عرصههای خودشان انجام بدهند.
در حوزه نظری، جدال داغی روی این مسأله وجود دارد. طرفداران و مخالفانِ سکولارسیم میگویند و مینویسند و دیدگاههای جانبِ مقابل را به نقد میگیرند؛ ولی از رهگذر عملی، صدها میلیون مسلمان در جنوبشرق آسیا و ترکیه سکولاریسم را پذیرفته و نظام زندهگانیِ خویش را بدان آراستهاند. افزون بر آن، میلیونها مسلمان در حال حاضر در کشورهایی زندهگی میکنند که اکثریتِ باشندهگانِ آنجا نامسلماناند. با آنها داد و ستد دارند، در یکجا کار میکنند و تشکیل خانواده میدهند. مساله دیگری که بحث سکولاریسم را در میانِ مسلمانان بهویژه روشنفکران و طبقۀ تحصیلکردۀ آن از اعتبار بیشتری برخوردار کرده، آن است که نظامهای سکولار بهتر از نظامهای غیرسکولار به قانونمداری، احترام به حقوق بشر و تأمین عدالت پابندی نشان میدهند. بنابراین، سکولاریسم پشتوانههایی در میانِ مسلمانان به خود حاصل کرده، که میسزد به آن با نگاهی جدید نگریست و کارآمدی و ناکارآمدیِ آن را به بررسی گرفت.
پژوهشگران، پیوند دین و سیاست را به شش نوع تقسیم کردهاند:
۱٫ یکی شمردنِ امور دینی و امور سیاسی، و به زبان دیگر، مزجِ دین و سیاست و عدمِ تفکیکِ آنها
۲٫ اعتقاد به تفکیکِ دین و سیاست به سود برتریِ دین در تصمیمگیریها
۳٫ باور به تفکیکِ دین و سیاست به نفع برتریِ سیاست در اخذ تصامیم
۴٫ جداسازی حوزه دین از سیاست و عدمِ مداخلۀ آنها در امور یکدیگر
۵٫ انکار دین نسبت به سیاست و غیرضروری شمردنِ آن
۶٫ زیانمند پنداشتنِ دین بهوسیلۀ سیاست و مبارزه علیه آن.
این دستهبندیِ کلی نشان میدهد که پیوند دین و سیاست صفر یا صد نیست، بل میان این دو درجات و مراتبی وجود دارد که کارِ تعیین درجۀ معینی از این پیوند را برای یک دستگاه دلخواه و مطلوب برای علما و سیاستمداران دشوار کرده است، و زمانی این دشواری افزایش مییابد که سکولاریسم نیز دارای تعریفِ مشخصی نمیباشد؛ کسانی آن را با “تقدسزدایی” یکسان میدانند و عدهیی دیگر، سکولاریسم را در حدِ یک روش تنزیل میبخشند. ملکلم همیلتون به نقل از ماینر، شش معنای متفاوت را برای سکولاریسم به گونۀ زیر بیان میدارد:
۱٫ زوال: تعالیم، نهادها و مؤسساتِ دینی بیاعتبار میشوند.
۲٫ سازگاری هرچه بیشتر با این جهان: سکولاریسم کار و تلاش را برای بهبود زندهگانی تشویق میدارد و بر اهمیت زندهگانیِ دنیا تأکید میکند.
۳٫ جدایی دین و جامعه: دین و جامعه هر یک دارای قلمروِ معینِ خود بوده و دین منحصر به حیاتِ خصوصی میگردد.
۴٫ تهی شدن از باورهای باطنی: مناسکِ دینی بهصورتِ ظاهری به عنوان یک عنعنه و رسمِ فرهنگی اجرا میگردد.
۵٫ تقدسزدایی از جهان: میان حوادث و رویدادهای جهان، رابطۀ علت و معلولی برقرار میباشد و نمیتوان مداخلۀ نیروهای ماورای طبیعی را پذیرفت.
۶٫ حرکت از جامعۀ مقدس به سوی جامعۀ دنیوی: پابندی و التزام به ارزشهای گذشته، سنتها و باورهای دیروزی کنار زده میشود و اعتقاداتِ جدید به جای آن مینشیند.(حقیقت، ۱۳۸۹:۲۲۷)
موافقان و مخالفانِ سکولاریسم به قول کانت به “تکافو ادله” رسیدهاند، یعنی هر دو جانب دلایلی به گفتن دارند و هیچکدام در این معرکه تهیدست نیستند.
دلایل طرفدارانِ پیوند دین و سیاست عبارتاند از:
۱٫ جامعیت دین اسلام، مقتضیِ دخالت آن در سیاست است.
اسلام دین جامع و کاملی است که هم خیرِ دنیا را در نظر دارد و هم سعادتِ عقبا را. از جانب دیگر، میانِ دنیا و عقبا پیوند محکمی وجود دارد که نمیتوان تصور کرد اسلام این پیوند را در نظر نگرفته و از مسایل دنیوی چشم فرو بسته است.
۲٫ اجرای بسیاری از احکام اسلامی، منوط به وجود حکومتِ دینی است.
احکامی مانند امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، قضا و قوانین اقتصادی، بدون حکومتِ دینی قابل اجرا نیست. بدین معنی که هرگاه حکومت دینی مستقر نباشد، دستورهای اسلامی زمینۀ تطبیق و اجرا نمییابد، از اینرو برای تطبیق احکام اسلامی، حکومت دینی ضروری میباشد.
۳٫ سیره عملی پیامبر، بیانگرِ آمیختگی دین و سیاست است.
پیامبر اسلام در حیات خویش نشان داده است که هم به امور دینی و هم به مسایلِ سیاسی مبادرت ورزیده است، و در موارد فراوانی اجرای امور سیاسی را بالاترین عبادت خوانده است.
۴٫ اسلام درباره این مسأله که چه کسی باید حاکم باشد، دارای نظر است.
شیعیان این استدلال را پیشکش میدارند، زیرا به به عقیده آنها پیامبر جانشینانِ خویش را معین کرده است و مشخص شدن امامان، به معنی آن است که اداره و رهبریِ جامعۀ مسلمانان یک وجیبۀ مهمِ دینیست و از دین جداپذیر نمیباشد.
Comments are closed.