احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





روز زن و نیاز بازگشت به خویش

گزارشگر:نظری پریانی - ۱۷ حوت ۱۳۹۳

دیروز، روز جهانی زن، صد ساله شد. بعد به وجود آمدن فضای پس از طالبان، مردم افغانستان با روز زن آشنا شدند و همه‌ساله این روز، در کشور به گونۀ گرم و بی‌پیشینه آن بزرگداشت می‌شود. در صدمین سالروز روز جهانی زن، درک می‌کنیم که افغانستان به عنوان کشوری که زنانش رنج‌های بی‌شمار کشیده است، شاید صد سال دیگر هم زمان نیاز دارد تا زنان به وضعیت مطلوب دست یابند. وضعیت زنان در افغانستان را، نمی‌شود با چند شعار و هیاهوی محض حل کرد. امروزه زن در جهان اول دوم و سوم در رنج است و در هر جامعه به گونه‌یی‌ وضعیت در برابر آنان قرار دارد؛ جوامع مدرن خشونت‌های مدرن را در برابر زنان دارد و جوامع سنتی خشونت‌های سنتی را.
اما وقتی هشت مارچ می‌شود همه از زن می‌گویند و همین که نهم مارچ شد، زن و هشتم مارچ فراموش می‌شود. اینکه هشت مارچ برای زنان افغانستان چه پیامی دارد و چه‌قدر این مفهوم می‌تواند برای زنان این سرزمین قابل توجیه و مورد استفاده باشد، روشن نیست.
اگر بحث پروژه‌یی و سیاسی بودن هشت مارچ را کنار بگذاریم متوجه می‍‌‌‌شویم که زن افغانستان با مفهوم هشت مارچ بسیار بیگانه است.
تا جایی که امروز بر می‌آید، هشتم مارچ را روزی برای محکومیت مردان ساخته‌اند؛ چون هشت مارچ باتوجه به تاریخ و زمینه رویدادش، در برابر مردان معنا می‌یابد.
دیروز، در محافلی‌که به مناسبت گرامی‌داشت از روز جهانی زن در کابل و برخی ولایت‌های کشور برگزار شده بود، بر «عصیان» و «سرکشی» زنان در برابر مردان، تأکید صورت گرفت؛ آن‌چه که فلسفۀ وجودی هشتم مارچ را تشکیل می‌دهد.
درست است که مردان حقوق زنان را به اندازۀ کافی پای‌مال کرده و نادیده گرفته‌اند و آنان را بی‌رحمانه مورد خشونت قرار داده‌اند؛ اما تحریک زنان در برابر مردان، شاید خشونت تازه‌یی را بیافریند که جمع‌کردن آن کار ساده و آسانی نباشد.
از این‌رو، خشونت و نادیده‌گرفتن زنان توسط مردان را نمی‌توان با «عصیان و سرکشی» پاسخ داد؛ آن‌هم، سرکشی در برابر مرد افغانستان!
برای پایان بخشیدن محکومیت زنان، بهتر است به ارزش‌های دینی و تاریخ پر بار فرهنگی‌مان مراجعه کنیم. چسپیدن به مناسبت‌های بیگانه، نه تنها که درد زن افغانستان را درمان نمی‌تواند، بل خشونت در برابر آنان را چند برابر می‌سازد.
باور ما این است که نباید به حدی روز زن را علم کنیم که فرصتی را برای دیگرگون شدن همه تعاملات فردی و خانواده‌گی هموار سازیم. ما نمی توانیم یک روز شعار بدهیم و زنان را عاصی بسازیم و برویم و نامش بگذاریم دفاع از زن. اگر ما بخواهیم که زن برای به دست گرفتن حقش در برابر مردم قرار یگرد، در واقع به جداسازی زنان عمل می کنیم و این ، به ضرر زنان در جامعه تمام می‌شود؛ زیرا به گونۀ موقت اذهان را مصروف می‌سازد؛ ولی مشکل همچنان به قوت خود باقیست. پیش نهادما این است که به جای این پالیسی‌ها، تاکید بر زیربناها شود تا در درازمدت ذهن افراد، در مواجهه با تعیین نسبت زنان و مردان تغییر کند. ما بایستی برای ارج گذاشتن به حقوق زن، افراد را آگاهی دهیم و از حقوق اسلامی و مدنی شان بگوییم و آگاهی یافتن آفراد و رشد ذهنیت ها خود زمینه را برای جای پا گیری عدالت و ارزش گذاری به زن و مرد، مساعد می کند.
در سیزده سال گذشته دیدیم که هرچه حقوق زن و روز زن گفتیم، چیزی از خشونت در برابر زنان کم نشد؛ بنابرین بایستی به جای اقدامات ناشیانه و سیاسی و تلیغاتی یک بار مصرف زمینه را برای تغییر دیدگاه های اجتماعی فراهم کنیم؛ زیرا تا زمانیکه خرد در بند جهل گرفتار باشد، نمیتوان به آزادی کامل بشری و به ویژه به آزادی و رهایی زن از استبداد و ستم‌های حاکم در جامعه امید بست. گذشته فرهنگی تاریخی و دینی ما سرشار از خوبی‌ها در حق زنان است ما باید آن اصل‌ها را برای رهایی زنان از مصایب روی دست گیریم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.