احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 5 حمل 1394 - ۰۴ حمل ۱۳۹۴
رهبران دولت وحدت ملی در یک سفرِ پنجروزه در امریکا بهسر میبرند؛ سفری که بدون شک برای آنها استثنایی و قابل توجه است. پیش از این، هرگز رهبران دولتها چنین سفرِ طولانییی به امریکا نداشتهاند. این موضوع میتواند بیانگر درکِ حساسیتِ دو طرف از اوضاع منطقهیی باشد که افغانستان به عنوان مرکز داغِ آن شناخته میشود.
اشرفغنی رییس جمهوری و داکتر عبدالله رییس اجراییِ دولت وحدت ملی پیش از این گفته بودند که تقاضای مشخصی از امریکا نخواهند داشت. این میتواند به معنای درک رهبرانِ جدید از وضعیت مالی و اقتصادیِ امریکا باشد که به گفتۀ بسیاری از کارشناسان چندان رضایتبخش نمینماید.
با این حال، سفر امریکا میتواند از اهمیت ویژهیی برای رهبران جدیدِ افغانستان برخوردار باشد. آنها بهصورت مضاعف تلاش میکنند که مناسباتِ دو کشور را که در دورۀ ریاستجمهوری حامد کرزی وارد یک رشته تنشها و سوءتفاهمها شده بود، از نزدیک بررسی کنند. گفته میشود که این سفر، فصل جدیدی از مناسبات میان دو کشور را به دنبال خواهد داشت. بحث حضور نیروهای امریکا که قبلاً رهبران دولتِ جدید مطرح کرده بودند، میتواند بخشی از اجندای سفر امریکا را تشکیل دهد.
در این شکی نیست که با گذشت چهارده سال از حضور کمسابقۀ نیروهای بینالمللی در افغانستان، این کشور هنوز با چالشهای جدی امنیتی روبهرو است. این موضوع را رهبران کاخ سفید نیز درک کردهاند. برخی مقامهای این کشور هشدار دادهاند که خروج نظامی از افغانستان به معنای سپردن این کشور به نیروهای مخالف و بهویژه داعش خواهد بود.
بحث داعش را رهبران دولت تا چندی پیش چندان جدی تلقی نمیکردند، اما در روزهای اخیر این نگرانی در سخنانِ آنان سایه افکند که داعش دیگر به یک موضوع قابل توجه در جامعه تبدیل شده است. در همین حال، سازمان ملل متحد نیز حضور گروههای منسوب به داعش را در خاکِ افغانستان نگرانکننده خوانده است. بر اساس برخی گزارشها، دهها شبهنظامی وابسته به این گروه در بخشهای مرزی شمالِ افغانستان و بهویژه در مرزهای نزدیک با کشور ترکمنستان، بهشدت به فعالیتهای نظامی آغاز کردهاند. با توجه به سطح تهدیدها میتوان نتیجه گرفت که امریکا هنوز به عنوان اصلیترین حامی اقتصادی و نظامی کشور میتواند مطرح باشد.
رهبران دولت وحدت ملی، مأموریت دشواری را در برابر خود دارند. در آستانۀ سفر آنها به امریکا، فاجعۀ تکاندهندۀ قتل و سوزاندنِ فرخنده نشان داد که افغانستان همچنان در مرز میان گذشته و آینده قرار دارد. برخیها با وقوع فاجعۀ شاه دوشمشیره حتا این بحث را مطرح کردند که رهبران دولت باید این سفر را به تأخیر میانداختند و به مسایل حاد و بحرانی جامعهیی که در متنِ آن انسانیت قربانی میشود، میپرداختند. اما با این حال، سفر به امریکا میتواند در راستای تأمین ارزشهای مردمسالارانه در افغانستان، سوالهایی را هم متوجه جامعۀ جهانی و هم رهبران کشور کند.
از جانب دیگر، دولت در روزهای اخیر، تلاشهای بیوقفهیی را برای آغاز گفتوگوهای صلح با گروه طالبان آغاز کرده است که بدون شک یکطرفِ این مسأله میتواند امریکا باشد.
در داخل افغانستان نگرانیهای جدی در خصوص گفتوگوهای صلح شکل گرفته است. برخیها پس از رویداد دردناک شاه دوشمشیره، این پرسش را مطرح میکنند که فاجعۀ تندروی در افغانستان چنان به معضل کلانی دامن زده که میتواند حتا سایۀ آن بر گفتوگوهای صلح نیز تأثیرگذار باشد. چه نوع رویکردی باید به گروههایی داشت که میتوانند مبلغ و حامیِ تندروی در جامعه باشند؟
زمانی کارل پوپر اندیشمند سیاسیِ شناختهشدۀ انگلیسی گفته بود که در برابر خشونت نمیتوان به خشونتپرهیزی پرداخت. پوپر معتقد بود که خشونت را باید با خشونتِ قانونی پاسخ داد. حالا سوال این است که آیا احتمال آن وجود ندارد که برخی گروهها در زیر پوششِ پیوستن به روند صلح، عملاً نوع دیگری از خشونت را وارد جامعه کنند؛ خشونتی که میتواند به مراتب تکاندهندهتر و عاصیتر از هر نوع جنگِ رویاروی باشد؟
این مسایل هرچند ممکن است که در اجندای گفتوگوهای امریکا بهصورت رسمی گنجانده نشده باشند، اما میتوانند بهصورت تلویحی در محراق توجه قرار گیرند.
رابطۀ افغانستان با امریکا نیاز به بازنگری جدی دارد. در گذشته با وجود انتقادها و رنجشهایی که در روابط دوکشور رونما شده بود، اما بخشی از معضل در روابط دوجانبه مربوط امریکاییها میشد. آنها نیز در تعامل با افغانستان نتوانستند به خیلی از وعدههایشان عمل کنند و زمینهساز واقعیِ تحولات بنیادی در کشور شوند. در این تردیدی نیست که دولت گذشته، گاه از سر عدم فهمِ درست از روابط میان دو کشور، برخی تنشها را دامن زد، ولی روحیه جانبِ مقابل نیز به ایجاد چنین وضعیتی دامن میزد.
امریکاییها باید بدانند که در افغانستان چه میکنند و این کشور را چهگونه میتوان به بهترین شکل ممکن کمک کرد که نه به دامن بنیادگرایی و تروریسم بیفتد و نه در بیپرواییهای برخی فرصتطلبان داخلِ دستگاه دولت، به یک کشور بدنام و شکستخورده تقلیل پیدا کند.
کانگرس امریکا از افزایش کمکهای اقتصادی به افغانستان بهدلیل مشکلات داخلیِ آن سر باز زده و این میتواند تأثیرهای مخربی در وضعیت اقتصادی کشوری بگذارد که طی بیشتر از سیزده سال با حمایتهای مالی و نظامیِ امریکا سرپا نگه داشته شده است. در این جای شک نیست که افغانستان در شرایط حساسی در بیشتر از یک دهه از حیات سیاسیِ خود قرار گرفته و داشتن روابط استراتژیک با کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار، از اهمیت ویژهیی برایش برخودار است؛ اما این روابط باید بر اساس نیازها و تحلیل وضعیت انجام پذیرد. گفتن حرفهای احساساتی در کاخ سفید و یا پنتاگون مقر وزارت دفاع امریکا، نمیتواند هیچ دردی را دوا کند. افغانستان با امریکا خواهان روابط دوجانبۀ تأثیرگذار و مطابق به منافعِ دو کشور است. در اینمیان هیچیک نباید بر تفوق و برتریجویی تأکیـد ورزد.
Comments are closed.