زنده‌گی در قرون وسطای جدید

گزارشگر:شنبه 15 حمل 1394 - ۱۴ حمل ۱۳۹۴

بخش دوم

نویسنده: امبرتو اکو
برگردان: عاطفه اولیایی

mnandegar-3امروزه تاریخ‌نویسان در فروپاشی پکس امریکایی[۶] متفق‌القولند. کوشش برای مشخص نمودن «نوبربرها» بی‌ثمر است؛ زیرا واژۀ بربر همواره باری منفی و گمراه‌کننده داشته است. آیا چینی‌ها، جهان سوم، معترضین جوان و یا پورتوریکویی‌هایی که نیویورک را شهری اسپانیایی‌زبان کرده‌اند را می‌توان نوبربر دانست؟ پاسخ به این سوال دشوار است. بربرهای دوران سقوط امپراتوری روم چه اقوامی بودند؟ هان‌ها، گات‌ها و یا افریقایی و آسیایی‌هایی که کانون امپراتوری یعنی بازرگانی و مذهب را اشغال کرده بودند؟ تنها قومی که ناپدید می‌شد، رومی‌ها بودند، همان‌طور که امروزه لیبرال‌ها از بین می‌روند یعنی همان کارآفرینان انگیسی‌زبانی که روبنسن کروزوئۀ معرف فرهنگ عامۀشان و مارکس وبر حماسه‌سرای‌شان است.
مدیرعاملانِ شسته‌رفتۀ ساکن حومۀ شهرها، تجسم همان فضایل روم باستان‌اند؛ اما در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ پسران موبلندشان، پانچوی مکزیکی می‌پوشیدند، سیتار می‌زدند، متون بودایی و اعلامیه‌های لنینستی می‌خواندند و غالباً (همچون در اواخر امپراتوری) نگرش‌های متفاوت هسه، زودیاک، کیمیاگری، اندیشۀ مائو، ماری جوانا و تکنیک‌های جنگ چریکی شهری را آموختند. به نظر می‌رسد نسل ۸۰ دوباره به نسل پدر بزرگ حود متمایل شد. ولی این پدیده مربوط به قشر بالای طبقۀ متوسط است، نه کودکانی که در خیابان‌ها بریک[۷] می‌رقصند.
چند سال پیش، جیوزپه ساکو[۸]، جغرافی‌دان ایتالیایی، نظریۀ قرون وسطایی شدنِ شهرها را مطرح ساخت. اقلیت‌هایی که قبول نمی‌کنند جذب جامعه شوند، دسته‌های بزهکار تشکیل داده و هر کدام محله‌یی را قرق می‌کنند. ساکو که در سیه‌نا تدریس می‌کند، می‌نویسد: به شبه کمون[۹] های قرون وسطایی نزدیکیم. روحیۀ طایفه‌یی[۱۰] را در میان ثروتمندان نیز می‌توان دید. اینان در پی اسطورۀ طبیعت از شهر فاصله گرفته و در باغ‌های‌شان در حومۀ شهر با مراکز خرید خاص آن مناطق، مسکن گزیدند و بدین نحو خرده‌جوامع[۱۱] حومه‌ها پدید آمدند.
ساکو همچنین به مبحث ویتنامی کردنِ مناطق و شکل‌گیری تنش‌های مداوم به دلیل در هم شکستن توافق‌ها می‌پردازد. از جمله، مراکز قدرت در پی پراکنده‌سازی دانشگاه‌ها (نوعی خنثا کردن دانشجویان) به منظور جلوگیری از تجمع توده‌هایند. در این شرایط جنگ داخلی مداوم، که نشانی از برخوردهای اقلیت‌هاست، شهر بری از مرکزیت شده و همچون شهرهای امریکای لاتین، در چنگ جنگ‌های پارتیزانی اسیر می‌شوند. «مسلح بودن دربان آپارتمان‌های مسکونی، خود نماد عدم انسجام جامعۀ مدنی است. در این شهرها ساختمان‌های عمومی به مانند دژند و برخی مناطق مسکونی را به منظور در امان بودن از حملات مسلحانه در محاصرۀ خاک انباشت‌هایی هنری درآورده‌اند.»[۱۲] کاهش جمعیت درقرون وسطا، بعضاً به دلیل گرسنه‌گی در کشور، رها شدن شهرها، مشکل ارتباطات، نظام پستی، عدم کنترل مرکزی و نهایتاً انحطاط روم بوده است، اما امروز به نظر می‌رسد (در ارتباط با و پس از بحرانی شدن قدرت مرکزی) پدیده‌یی در جهت مخالف در شرف تکوین است: فراوانی جمعیت همراه با فراوانی وسایل نقل و انتقال و ارتباطات، غیرمسکونی ساختن شهرها نه به دلیل ویرانی و رهاشده‌گی بلکه به دلیل فوران فعالیت شهری. آلوده‌گی هوا جای‌گزین عشقه‌هایی شده است که بناهای عظیم را می‌پوشاند و انباشت زباله ساختمان‌های عظیم بازسازی شده را از شکل انداخته و در خود خفه کرده است. شهرها مملو از مهاجرین‌اند در حالی که بومیان پس از خاتمۀ کار روزانه به حومه‌های سنگربندی‌شدۀ خود می‌گریزند. به‌تدریح تقریباً تمام اهالی منهتن غیرسفیدپوست خواهد بود و تورین تقریباً خالی از ایتالیایی‌های جنوبی می‌شود. البته هم‌زمان در تپه‌ها و دشت‌های اطراف، با رعایت کامل اصول همسایه‌گی، عدم اعتماد متقابل و جلسات رسمی، قصرها سبز می‌شود. حریق و بربرهای ستیزه‌جوی گذشته، دیگر امروزه خطری برای شهرهای بزرگ نیستند، اما کمبود آب، قطع برق و راه‌بندان‌ها شهر را طعمۀ خود کرده‌اند.
انحطاط فناوری و فقر از مشخصات قرون وسطای اولیه بود. شاهد فاجعۀ کمیابی آهن، داستان‌هایی از دهقانانی است که برای بازیابی تنها داسش که به چاه افتاده بود، می‌بایست در انتظار معجزه بنشیند(و در غیر این‌صورت کارش تمام بود). کاهش رعب‌آور جمعیت تا بعد از سال ۱۰۰۰ را کشت لوبیا، عدس و سایر مواد مغذی درمان کرد، وگرنه اروپا از فقر تغذیه از بین می رفت (رابطۀ بین لوبیا و نوزایی فرهنگی مسلم است). امروزه شرایطی وارونه ما را سر خانۀ اول بازگردانده است: پیشرفتی عظیم در فناوری باعث راه‌بندان‌ها، کژکاری‌ها [۱۳] و صنایع کشاورزی منجر به تولید خوراک‌های سمی و سرطان‌زا شده است.
بدین‌سان، جامعۀ مصرفی حتا در بهترین شرایط، نه کالاهایی بی‌نقص و کامل، بلکه کالاهای کوچکِ مکانیکی و به‌دردنخور تولید می‌کنند (چاقوی با کیفیتِ بالا را باید از افریقا خرید چرا که چاقوهای امریکایی دو بار مصرف‌اند). جامعۀ فناورانه نیز به سوی کالاهای دستِ دوم و بی‌مصرف متمایل می‌شود و از سوی دیگر جنگل‌زدایی، عدم کشت، آلوده‌سازی آب، هوا، گیاهان و از بین رفتن انواع حیوانات و غیره در جریان است.
امروزه امکان دیدن شهرهای نزدیک محل سکونت‌مان کمتر از بازدید سند دیگو دُکمپستلا است. راه‌های زیارتی نقشۀ اروپای قرون وسطا را شیار زده بودند (و راهنماهای جهان‌گردی فهرست خانقاه‌ها را به همان‌گونه که امروزه متل‌ها و هیلتن را ثبت می‌کنند، ارایه می دادند)،‌ به همان منوال امروزه خطوط هوایی آسمان را می‌شکافند، با این وجود سفر از رم به نیویورک بسیار آسان‌تر از سفر از رم به سپولتوست.
البته می‌توان به این نظر اعتراض کرد که سیاحت جامعۀ نیمه کوچ‌گر و ایلیاتی قرون وسطا چندان امن نبوده‌اند؛ تصمیم به سیاحت به معنای نوشتن وصیت‌نامه بود(ر.ک به مسافرت Anne Vercos در بشارت جبرییل به مریم [۱۴] ـ از کلودل ـ) و مسافرت به معنای برخورد با راهزنان، دسته‌های ولگردان و حیوانات وحشی بود. اما سیاحت‌های مدرن را نیز با این‌همه بازرسی‌ها برای پیش‌گیری از هواپیماربایی نمی‌توان چنان شاهکاری از امنیت دانست، در واقع احساس کهن ناامنی نه تنها بازگشته است، بلکه توقع می‌رود رو به افزایش بگذارد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.