احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 25 حمل 1394 - ۲۴ حمل ۱۳۹۴
این روزها ولایتِ بدخشان از جملۀ ناامنترین ولایتهای کشور به شمار میرود. گزارشهایی که اخیراً از بدخشان نشر میشود، حکایت میکند که این ولایت وارد مرحلۀ جدیدِ ناامنی شده و میتواند بیشتر از اینهم ناامن شود.
گفته میشود که طالبان افغانی، پاکستانی و تروریستانِ ازبکستانی و چیچنی در بدخشان جمع شدهاند و در برابرِ نیروهای ارتش میجنگند. ربودنِ نزدیک به سی تن از افسرانِ ارتش در ولایت بدخشان توسط اینها، نشانگرِ آن است که اگر به وضعیتِ این ولایت توجهِ جدی نشود، بدخشان رفتهرفته به ناامنترین ولایتِ کشور تبدیل خواهد شد.
وقتی وضعیتِ بدخشان را با هلمند مقایسه کنیم، درمییابیم اتفاقی که در این ولایتِ نسبتاً ناامن افتاده، تا کنون در هلمند که کاملاً ناامن خوانده میشود، تجربه نشده است. از سوی دیگر، طالبان در بدخشان جایگاه اجتماعی ندارند و آنجا جنگهایی هم که قبلاً صورت گرفته، بیشتر ریشه در بازیها و رقابتهای محلیِ سیاسی و اقتصادی داشته است. اما رویداد اخیر، همۀ این ورقها را برگرداند و چهرۀ دیگری از بدخشان ارایه داد.
ربودنِ سربازان ارتش بعد از ساعتها نبرد با تروریستان افغانی، پاکستانی ، چیچنی و ازبکستانی و شهید شدن آنها، نشان از آن دارد که ناامن کردنِ بدخشان تا سرحدِ ساقط ساختنِ این ولایت، شاملِ برنامههای سیاسی استخباراتییی است که در ولایتهای شمال جریان دارد و این، عمق فاجعه را وحشتناک مینمایاند.
حالا که سه روز از رویداد بدخشان گذشته است، دلیلِ اسیر شدنِ افراد ارتش را بهتر میتوان دریافت. واضح است که نرسیدنِ کمکهای لازم بعد از تمام شدنِ مهمات جنگی و نیز نرسیدن آب و غذا طی چند روز، تاب و توانشان را ربوده و در نهایت، آنان را اسیرِ دشمن ساخته است.
بنابرین هیچ تلاشی نه از جانبِ مسوولان نظامی در مرکز و نیز هیچ همکارییی از جانب نیروهای خارجی بهخاطرِ نجاتِ این سربازان صورت نگرفته است. چنین استنباط میشود که دستانی در درونِ صفوفِ نیروهای ارتش در این ولایت، در ربودنِ سربازان ارتش در کار بوده است. روایتهای غیررسمی در برابر این رویداد، حکایت از آن دارد که در ربودن و شهید کردنِ سربازان ارتش، یک توطیۀ کلان در کار بوده است.
ولایت بدخشان به لحاظ موقعیتِ ویژۀ جغرافیاییاش، برای پاکستانیها و طالبان از اهمیتِ خاصی برخوردار است. این ولایت نقطۀ عزیمتِ تروریستان برای ناامن کردنِ آسیای میانه به شمار میآید. بدخشان، به عنوان یکی از مراکز مهمِ کشت و قاچاق مواد مخدر نیز اهمیتِ خاصی برای باندهای تبهکار و مافیایی دارد و ناامن شدن آن، میتواند روی کلِ وضعیت در شمال و شمالشرق کشور تأثیر بگذارد. در کنار همۀ این عوامل و زمینهها، نکتۀ اصلی این است که بدخشان در راستای اعمال سیاستِ انتقال جنگ به شمال، بیشتر ناامن شده است. اما معلوم نیست که چه زمانی مسوولین امور به این نکته توجه میکنند.
حالا اولویتِ دولت وحدت ملی این است که رویداد بدخشان را مورد توجه قرار دهد تا دریابد که چه کسانی سربازان ارتش را حمایت نکردند، مانع ارسالِ کمک و نیرو به آنها شدند و در نهایت، این سربازانِ دلیرِ وطن را دستبسته به دشمن تحویل دادند.
مسلماً نتیجۀ این بررسی میتواند کشف و شناساییِ ستون پنجمی باشد که در درونِ نظام و ارتش به نفع دشمن کار میکند.
فراموش نکنیـم که این بارِ اول نیست که سربازان ارتش، مورد یکچنین شبیخونها قرار میگیرند و اگر پشتِ صحنۀ این رویداد پیگیری نشود، بارِ آخر نیز نخواهد بود. تمامِ ارگانهای نظامی و امنیتیِ کشور نیاز به یک پاککاریِ بنیادی از وجود خیانتکاران، جاسوسان و عناصرِ متمایل به دشمن دارد و تا این مهم اجرا نشود، افغانستان رویِ آرامش را نخواهد دید.
Comments are closed.