احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۲ ثور ۱۳۹۴
یک شنبه ۱۳ ثور ۱۳۹۴
سینمای وسترن، روایت بخشی از گذشتۀ امریکاست که زیاد هم دور نیست. مقطعی که ایالتهای شرقی کرانۀ اقیانوس اطلس میروند تا ایالتهای جنوب غربی امریکا را تا کرانۀ اقیانوس آرام فتـح کنند. این دوران از التهابات اجتماعی و سیاسی سرشار است، با انبوه حوادث تکا ندهنده و ماجراهای پرهیجان. گنجی بیکران از حکایات غریب و داستانهای پرکشش. زمینۀ تاریخی این داستانهای پرتبوتاب از ده پانزده سال فراتر نمیرود و تنها برشی باریک از گذشتۀ امریکا را در بر میگیرد. دورهیی پرآشوب در حوالی سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۸۰ که پس از پایان جنگهای داخلی فرا رسید
جان وین تنها بازیگر امریکایی بود که در زمان حیاتش، سیمای اسطورهیی پیدا کرد. او با هیکل تنومند، حرکات نرم و صدای کلفت و دورگهاش از ابعاد انسانی بزرگتر بود.
«ماریو میچل موریسون» معروف به «جان وین» روز ۲۶ می ۱۹۰۷ در ایالت ایووا در شمال شرقی امریکا به دنیـا آمد و روز ۱۱ جون ۱۹۷۹ در سن ۷۲ سالهگی بر اثر سرطان در لاسآنجلس درگذشت.
وی پیش از مرگ در سال ۱۹۷۲ در ۱۷۰ فلم نقشآفرینی کرد و در سال ۱۹۶۹ با فلم «سنگریزۀ واقعی» موفق به دریافت جایزۀ اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
«جان وین» تجسم ایدهآلهای سنتی یا بهاصطلاح ارزشهای اصیل امریکایی بود که شاید امروزه برای بسیاری از مردم جهان ناخوشآیند باشد. امریکای جانوین جولانگاه آزادمردان است و قلمرو نظم و قانون. نظمی که چه بسا ظالمانه است و قانونی که میتواند طرفدار زورمندان باشد. این امریکا اعتماد فراوان و ارادۀ قوی دارد و تا حدی هم قلدر و زورگوست. از هرچیز و هرکسی برتر است و چون از دیگران قویتر است، پس به خود حق میدهد که حرف و نظرِ خود را با زور هم پیش ببرد.
جان وین از زمانی که در سینما به شهرت رسید، همیشه نمایندۀ اندیشههای کهنه و محافظهکارانه بود. در جریان جنگ داخلی اسپانیا که بیشتر شهروندان آزادیخواه امریکا و جهان از بنیادهای جمهوری حمایت میکردند، جان وین سرسختانه از ناسیونالیستهای سلطنتطلب که قاتلان دموکراسی جوان اسپانیا بودند، پشتیبانی میکرد و برای آنها کمک مالی میفرستاد.
در جنگ جهانی دوم، جان وین با ورود امریکا به جنگ و گشودن جبهۀ شرقِ اروپا مخالف بود، زیرا عقیده داشت که جنگ فرصتی است تا آلمان نازی حساب «اتحاد شوروی» را یکسره کند تا جهان از «شر کمونیسم» راحت شود.
به همین ترتیب، جان وین از عملیات ارتش امریکا در کوریا و ویتنام نیز دفاع کرد، زیرا جنگطلبی و برتریجویی ایالات متحده را دفاع موجه به اصطلاح «جهان آزاد» در برابر تهاجم کمونیسم میدانست و در دورانی که روشنفکران امریکا لشکرکشی بیرحمانه به خاک ویتنام را محکوم میکردند، جان وین در سال ۱۹۶۸ فلم «کلاه سبزها» را ساخت که به حملات بیرحمانۀ ارتش امریکا، سیمایی عادلانه و اخلاقی میداد.
بیشتر سینمادوستان، تصویر جان وین را بیشتر از خود او دوست دارند. او را نه پشت تریبونهای تبلیغاتی، بلکه روی پردۀ سینما میپسندند. او روی اکران زندهتر و شادابتر و انسانتر است و در تاریکی سینما او را روشنتر میبینیم.
جان وین تنها بازیگر امریکایی بود که در زمان حیاتش سیمای اسطورهیی پیدا کرد. او با هیکل تنومند، حرکات نرم و صدای کلفت و دورگهاش از ابعاد انسانی بزرگتر بود. وقتی تفنگ به دست میگرفت و بر پشت اسب به سوی افقهای دور میتاخت، تماشاگر میدانست که از او کارهایی برمیآید که فراتر از توش و توانِ ماست. در عین حال، او در بیشتر نقشها انسانی بود معمولی با تمام ضعفها و محدویتهای بشری، برای همین هم میتوانستیم با او همدردی داشته باشیم و گاه در جلد او فرو برویم.
۱٫سینمای وسترن، روایت بخشی از گذشتۀ امریکاست که زیاد هم دور نیست. مقطعی که ایالتهای شرقی کرانۀ اقیانوس اطلس میروند تا ایالتهای جنوب غربی امریکا را تا کرانۀ اقیانوس آرام فتـح کنند. این دوران از التهابات اجتماعی و سیاسی سرشار است، با انبوه حوادث تکاندهنده و ماجراهای پرهیجان. گنجی بیکران از حکایات غریب و داستانهای پرکشش. زمینۀ تاریخی این داستانهای پرتبوتاب از ده پانزده سال فراتر نمیرود و تنها برشی باریک از گذشتۀ امریکا را در بر میگیرد. دورهیی پرآشوب در حوالی سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۸۰ که پس از پایان جنگهای داخلی فرا رسید.
هیچ بازیگری در سینمای امریکا مانند جان وین به ژانر یا شاخۀ سینمای وسترن هویت نداده است. همۀ بزرگان هالیوود از «گری کوپر» و«کرک داگلاس» تا «برت لنکستر» و «جیمز استوارت» و در سالهای نزدیکتر «پل نیومن»، «رابرت ردفورد»، «استیو مک کویین»، «کلینت ایستوود» و «کوین کاستنر» به قهرمانان غرب وحشی جان داده اند، اما هیچ یک از آنها به برازندهگی و استواری جان وین در دل درههای غریب و دشتهای پهناور و آسمانهای درخشان آن دیار ناآشنا جا نیفتادند.
جان وین با قد افراشته، چهرۀ سوخته و نگاه عمیق با چشماندازهای بکر و غریب غرب، وحشی یگانه بود. او در قالب گاوچران یا کلانتر، در سیمای ششلول بند یا سواره نظام، مرد تیپیک دنیای وسترن بود که گویی همان دم از دل چشمههای رخشان و صخرههای سخت برجوشیده بود.
او خود یکپارچه وسترنر یا مرد اصیلِ غرب بود. یل آشنای دشتهای بیکران غرب، که نیاز نداشت نقش کابوی را بازی کند. درست برعکس: این کابوی بود که نیاز داشت از او تقلید کند تا به یک کابوی واقعی بدل شود.
جان وین در نزدیک ۲۰۰ فلم ایفای نقش کرده، اما سیمای واقعی او در سینمای وسترن است که به کمال جان میگیرد در پهندشتهای فراخ و درههای پرسنگلاخ است که این «یکه سوار» سرشار از سرزندهگی و شادابی، با تمام قامت در افق قد میکشد. غولی زیبا که از بطن طبیعت وحشی زاده میشود، آماده، تا بر افقها و افلاک چیره شود.
یکی از نمایههای اصلی سینمای وسترن ترسیم تضاد فرهنگ مدنی (شهرنشینی مدرن) با مناسبات و ساختارهای سنتی (خانهبهدوشی بدوی) است. جان وین در جان دادن به این بعد از جهان وسترن بینظیر است. در قیافۀ مردانه، در منش و رفتار او چیزی مرموز، بدوی و دستنیافتنی هست که او را از الگوهای عرفی و مدنی دور و به سرشت وحشی وسترن نزدیک میکرد.
در رفتار او پویهیی غریزی هست که او را از تکرار و ابتذال دور میکند. سیمای او در سایهروشن عواطف و انگیزههای گوناگون تغییر رنگ میدهد. خشم و خشونت مردانۀ او در یک آن به عطوفت و مهربانی بدل میشود؛ گویی در پیکر زمخت این «غول بیابانی»، کودکی معصوم و بیآزار کز کرده است.
جان وین در سال ۱۹۲۶ در زمان سینمای صامت، بازیگری را شروع کرد و سالها بعد در سال ۱۹۳۹ بود که با وسترن برجستۀ جان فورد به نام «دلیجان» به شهرت رسید.
در فلمهای حماسی جان فورد بود که سیمای جان وین تا حد اسطورهیی زوال ناپذیر قوام گرفت. در فلمهایی مانند «قلعه»، «آپاچی» ، «ریو گرانده»، «جستوجوگران»، «دختری با روبان زرد»، «آخرین فرمان»، «مردی که لیبرتی والانس را کشت» و «سواره نظام». این فلمها امروزه به گنجینۀ کلاسیک سینما پیوستهاند.
سینماگر بزرگِ دیگری که در تکوین سیمای اسطورهیی جان وین سهم داشت، «هاوارد هاکز» است که پس از ساختن وسترنی زیبا به نام «رود سرخ» به سال ۱۹۴۸، در سالهای بعد با سهگانهیی ظریف و استادانه موفق شد بلوغ بازیگری جان وین را به نمایش بگذارد. این سه گوهر سینمای وسترن عبارتاند از: «ریو براوو»، «ریو لوبو» و «الدورادو».
جان وین دو فلم نیز کارگردانی کرد؛ وسترنی به نام آلامو در سال ۱۹۵۹ و فلم جنگی «کلاه سبزها» در سال ۱۹۶۸. اما در ستایش از او لازم نیست از این دو فلم سخنی گفته شود و به سادهگی باید گفت که او بازیگری توانا بود که سینمای وسترن به او مدیون است.
آخرین نقشآفرینی «جان وین»، ستارۀ نامدار سینمای امریکا، ۳۱ سال بعد از مرگ او در فلم وسترن علمی تخیلی «توفان سواران غرب طلایی» محصول سال ۱۹۸۴ در قالب دی وی دی عرضه شد که پیش از این هرگز به روی پردۀ سینما نیامده بود.
«جان وین» طی چند دهه فعالیت سینمایی در بیش از ۱۷۰ فلم سینمایی نقشآفرینی داشت که اولین آنها در ۱۹ سالهگی با نام «سرخپوستی از هاروارد» بود.
اگرچه ۳۶ سال از درگذشت این بازیگر بزرگِ هالیوود میگذرد، اما محبوبیتِ وی به واسطۀ بازی در فلمهای وسترن و کابوی همچنان حفظ شده است و انجمن فلم امریکا در سال ۱۹۹۹، او را به عنوان یکی از ۱۳ بازیگر بزرگ تمام ادوارِ هالیوود انتخاب کرد.
منـبع: آفتاب
Comments are closed.