احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۲ ثور ۱۳۹۴
احمد عمران/ یک شنبه ۱۳ ثور ۱۳۹۴
بازهم بحث صلح، سرخط خبرهای کشور را به خود اختصاص داده است. گفته میشود که هیأتی از شورای عالی صلح و جامعۀ مدنیِ افغانستان برای شرکت در یک نشست وارد دوحه پایتخت قطر شدهاند. طالبان با پخش اعلامیهیی، گفتوگوهای صلح در این کشور را رد کرده اما گفتهاند که هیأتی به ریاست شیرمحمد عباس استانکزی برای شرکت در این نشست به دوحه سفر کرده است. حالا اینکه واقعاً در دوحه نمایندهگان شورای صلح با هیأت طالبان دیدار خواهند کرد، زیاد محتمل به نظر نمیرسد، ولی به طور قطع حضور این افراد در یک نشست بینالمللی آنهم با آجندای صلح، میتواند به طرح دیدگاهها در مورد موقفِ طرفهای درگیر بینجامد.
بحث صلح در دوحه زمانی بالا گرفته که جنگ در افغانستان بهصورتِ کمسابقهیی افزایش یافته و شمال کشور به میدان جنگِ نیروهای دولتی و گروههای مخالفِ مسلح تبدیل شده است. تغییر جغرافیای جنگ زیر هر نام و عنوانی که صورت پذیرفته، میتواند تبعاتِ خطرناکی را در پی داشته باشد. گروههای مسلحِ مخالف با راهاندازی جنگهای منظم در شمال کشور، افزون بر اینکه بر فضای رعب و وحشت در کشور افزودهاند، حضور خود را نیز در آغاز سال نو خورشیدی به گونهیی نشان دادهاند که میتوانند همچنان به جنگ و مقاومت در برابر نیروهای داخلی ادامه دهند.
وقتی طالبان و یا هر گروه تروریستیِ دیگر (گفته میشود نمایندهگان حزب اسلامی شاخۀ حکمتیار نیز در نشست دوحه حضور دارند) میتوانند در یک نشستِ بینالمللی شرکت کند و با جرأت سخن بگویند، نشانۀ موضعِ قدرت و اعتماد به نفسِ آنهاست. اعلامیهیی که از سوی دفتر طالبان انتشار یافته، هرچند به شکل مستقیم به این مسأله اشاره ندارد، اما لحن و نوع ادبیاتِ آن بسیار بلندپروازانه به نظر میرسد. در جنگ شمال، گروههای مسلح بهصورتِ بیسابقهیی برای خود امتیازگیری کردند. این موضوع را چه بپذیریم و چه نپذیریم، جنگ شمال و کنفرانس دوحه به نوعی به نفع گروههای خشونتطلب و جنگافروز تمام شده است. دولت افغانستان باید برای شمال کشور از همان روزهایی که نخستین هشدارها صادر شده بود، اقدامهایی انجام میداد تا وضعیت به این حد پیچیده نمیشد. اما متأسفانه دولتمردان کشور چنان مشغول چانهزنیهای سیاسی بر سر اعضای کابینه و مشکلات میانتیمیِ خود بودند که نه صدای هشدارها را شنیدند و نه هم از وضعیتِ در حال وخیم شدن شمال، اطلاعاتِ دقیقی بهدست آوردند. نتیجه این شد که شمال کشور به سمتِ آشوب رفت و به دنبال آن نیز بحث گفتوگوهای صلح در قطر آغاز شد.
شاید در دوحه هیچ دیداری آنگونه که انتظار میرود، میان طالبان و هیأت شورای صلح انجام نشود، ولی طالبان به اندازۀ کافی میتوانند در فضای کنفرانس مانور بدهند. اعضای شورای صلح هم وقتی از کنفرانس دوحه سخن گفتهاند، با احتیاط از آن به عنوان آغاز گفتوگوهای مقدماتی نام بردهاند. به نظر میرسد که اعضای شورای صلح نیز نسبت به آغاز گفتوگوهای صلح چندان مطمین نیستند. از جانب دیگر، اعضای شورای صلح افغانستان عادت کردهاند که شرکت در هر کنفرانسی را به نفعِ خود مصادره کنند و چنین نشان دهند که با مسالۀ صلح رابطۀ نزدیک دارد. اعضای شورای صلح نسبت به آیندۀ خود و شورای صلح مطمین نیستند و به همین دلیل میکوشند در نشستهایی که شرکت میکنند ـ به ویژه وقتی در این نشستها نمایندهگان گروههای مخالف حضور داشته باشند ـ آن را کنفرانسی مهم در راستای صلح اعلام کنند.
حضور نمایندهگان شورای عالی صلح در دوحه نه تنها نتایج مثبتی را به دنبال نخواهد داشت، بل میتواند به این روند آسیب نیز وارد کند. به چند دلیل مشخص: دلیل نخست: دولت افغانستان هنوز طرح منظم و منسجمی در رابطه با صلح تدوین نکرده و مشخص نیست که در این خصوص میخواهد چه کار کند، اولویتهای آن کدام است و نزدیکترین مسیر رسیدن به صلح کدام میتواند باشد. دلیل دوم: آقای غنی در روزهای نخست زمامداری خود، گامهای شتابآلودی در این رابطه برداشت که بیشترِ آنها مصرفِ داخلی داشت. او میخواست در آغاز زمامداری خود نشان دهد که در این رابطه دارای فکر و برنامه است و میتواند کاری را که رییس جمهور قبلی در آن ناکام شد، به روندی موفق تبدیل کند. اما او فراموش کرده است که برای صلح نخست برنامه و آجندای کار نیاز است و نه اقدامهای شتابزده و سفرهای عجولانه به این کشور و آن کشورِ منطقه که معلوم نیست چه نقشی در آوردن صلح میتوانند داشته باشند. دلیل سوم: خوشبینیهای غیرواقعی رهبری کشور به تغییر سیاست و نقش پاکستان و برخی کشورهای منطقه نسبت به وضعیت افغانستان.
رهبری افغانستان با چند سفرِ مقامهای ارشد امنیتی پاکستان به افغانستان چنان به وجد آمده بود که بدون تحلیل وضعیت، از حسن نیتِ این کشور نسبت به تأمین صلح در کشور اطمینان حاصل کرد. او در این راستا نظریاتی ارایه داد که به هیچ صورت پایههای استدلالی و منطقیِ قوی نداشت. به این دلایلی که برشمرده شد، میتوان گفت که شرکت در کنفرانس دوحه برای شورای عالی صلح کشور، سفری بیدستاورد خواهد بود که بیشتر ضعف مواضعِ دولت را در خصوص تأمین صلح و امنیت آشکار خواهد ساخت. از طرف دیگر، شرکت هیأتی چنین پرعرض و طول در چنین کنفرانسی بدون تردید نمیتواند به نتایج دقیق منجر شود. همانگونه که کنفرانسهای جاپان و فرانسه در سالهای گذشته بدون هیچ دستاوردی برگزار شد. زیرا چنین کنفرانسهایی از سوی برخی سازمانهای بیطرفِ جهانی برگزار میشود و عمدتاً در آنها در مورد مسایل حادِ منطقهیی بحث و ابراز نظر صورت میگیرد.
Comments are closed.