احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پــــایـــان بـــــــــــــــــازی

- ۰۵ جوزا ۱۳۹۴

فهیم دشتی/ چهار شنبه ۶ جوزا ۱۳۹۴

 

mnandegar-3بازی خونین و پیچیده‌ای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی به‌زودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفته‌رفته، شدت و سرعت می‌یابد و بالاخره به انجام می‌رسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبت‌شده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقش‌آفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانی‌ست که نه به عنوان یک پیش‌گویی، بلکه به مثابۀ یک پیش‌بینی (با تأکید بر تفاوت پیش‌گویی و پیش‌بینی) مطرح می‌شود.
قابل ذکر است که در بخش‌هایی از این نوشته، پرسش‌هایی در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود که عمدتاً با اشاراتی به بخش‌های دیگر تلاش خواهد شد پاسخ‌ها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی به‌دست می‌آید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.

بخش بیستم

قبلاً اشاره شد که به دلایل مختلف، کمک‌های غربی‌ها به پاکستان کاهش یافته، عرب‌ها نیز دیگر در موقعیتی نخواهند بود که به پاکستان کمک‌های فراوانِ مالی اختصاص دهند و چین نیز به عنوان یک قدرتِ بزرگ که دوراندیشیِ دقیقی دارد، منابع مالی رایگان را در اختیار پاکستان نخواهد گذاشت. چین در برابر هر گونه کمک اقتصادی یا سرمایه‌گذاری در پاکستان، شرایطش را بر این کشور تحمیل خواهد کرد. بخشی از این شرایط به مسایل مبارزه با افراط‌گرایی پیوند دارد و بخشی دیگر هم با رقابت چین و هند رابطه خواهد داشت؛ یعنی پس از این، چین از پاکستان به عنوان مهره‌ای در رقابتش با هند (رقابتی که بیشتر جنبۀ اقتصادی – سیاسی دارد) استفاده خواهد کرد، و این موقعیت (مهره قرار گرفتن) برای پاکستان نیز خوشایند است؛ چون می‌تواند با استفاده از منابعی که چین در اختیارش قرار می‌دهد، موقفِ خود را در برابر هند تقویت کند.
به این ترتیب، بهترین راهی که برای پاکستان باقی می‌ماند تا بدون قید و شرط به نوعی توسعۀ اقتصادی برسد، از طریق شریک شدن در اقتصاد منطقه‌یی است و راه این شراکت، از افغانستان می‌گذرد.
یک برگ برندۀ دیگر برای شکوفایی اقتصاد پاکستان، احیای حمایت شرکای غربی‌اش است؛ کشورهایی که حالا سودشان را در ثبات افغانستان و منطقۀ ما می‌بینند و از پاکستان به دلیل حمایت از تروریسم ناراض‌اند یا در ظاهر خود را ناراض نشان می‌دهند. به این دلیل، پایان حمایت پاکستان از این گروه‌ها و حتا تلاش برای مهار آنان، راهی‌ست که می‌تواند به جلب دوبارۀ کمک‌های مالی غرب حتا در میزان کوچک‌تری – به این کشور بینجامد.
با این حال، امکان قد برافراشتن دوبارۀ پاکستان در برابر هندوستان وجود دارد؛ ولی این نکته نیز قابل ذکر است که حالا هندوستان در این میدان رقابت، بسیار از پاکستان پیشی گرفته و به نظر نمی‌رسد که از رشد اقتصادی پاکستان، نگران باشد.

– رابطه با افغانستان:
قبلاً اشاره‌هایی در مورد روابط این دو کشور صورت گرفت؛ ولی در این‌جا با گوشه‌های دیگری از این روابط، تماس گرفته می‌شود.
به دلایلی که قبلاً ذکر شد، پاکستان تلاش داشت تا یک دولتِ دست‌نشانده در افغانستان به‌وجود بیاورد، یا حد اقل افغانستان را در حدی از بی‌ثباتی و بحران نگه دارد که از یک‌سو افغانستان نتواند در مسالۀ مرزی میان دو کشور، دنبال ادعاهایش را بگیرد و از سوی دیگر، عناصر وفادار به پاکستان، زمینۀ استفاده از افغانستان برای مقابلۀ احتمالی پاکستان با هند را فراهم کنند.
این تلاش‌ها با عبارت “عمق استراتژیک” در استراتژی منطقه‌یی پاکستان شناخته می‌شد؛ عبارتی که حالا به نظر می‌رسد از استراتژی منطقه‌یی به‌ویژه استراتژی پاکستان در قبال افغانستان حذف شده است.
در اواخر دورۀ ریاست جمهوری پرویز مشرف (۲۰۰۷) بود که نشانه‌هایی از تلاش برای تغییر استراتژی پاکستان در قبال مسالۀ افغانستان و چگونه‌گی برخورد با گروه‌های تروریستی نمایان شد.
این بار هم مثل همیشه، ارتشی‌های پاکستان بودند که در این مورد باید تصمیم می‌گرفتند؛ ولی در درون ارتش، حلقاتی که طرح جدید را مطرح می‌کردند، در برابر حلقاتی که هنوز به بی‌ثباتی افغانستان و حمایت از گروه‌های افراطی و تروریست مایل بودند، موقعیت ضعیفی داشتند.
این طرح جدید از درک حقیقت‌هایی چون آسیب‌دیده‌گی شدید اعتبار جهانی پاکستان، ضعف‌های اقتصادی، عقب ماندن در رقابت با هندوستان و مبدل شدن گروه‌های تروریستی به تهدیدهای جدی علیه پاکستان و در واقع بیرون شدن برخی از این گروه‌ها از کنترول پاکستان، ناشی می‌شد.
یکی دیگر از عوامل بسیار عمده در این تغییر استراتژیک، موقعیت جدید افغانستان در نوعی مقابلۀ بالمثل با پاکستان بود. هرچند دولت افغانستان پیوسته از این مسالۀ انکار کرده است؛ ولی در حقیقت، برخی از گروه‌های تروریستی مخالف پاکستان، در بخش‌هایی از افغانستان (سرحدات شرقی افغانستان با پاکستان و همسایه‌گی‌های بلوچستان پاکستان) پایگاه یافته‌اند و اطلاعاتی هم وجود دارد که از حمایت‌های مالی و تخنیکی دولت‌های افغانستان و هندوستان نیز برخوردارند.
در سال‌های بعد، حامیان طرح جدید هم در ارتش و هم در میان سیاسیونِ درون و بیرون حکومت پاکستان، بیشتر شدند تا جایی که ارتش پاکستان با وجود تنش‌های بزرگ داخلی سیاسی، حاضر به مداخله در امور حکومت نشد؛ چون در صورت مداخله، کار به یک کودتای دیگر می‌انجامید و انزوای پاکستان بیشتر می‌شد و فشارهای حامیان غربی بر این کشور افزایش می‌یافت و تهدیدهای گروه‌های افراطی با استفاده از فرصتِ تازه‌یی که به دست می‌آوردند نیز شدت می‌گرفت.
حالا به نظر می‌رسد حامیان استراتژی جدید پاکستان، از قدرت و موقعیتِ برتری برای دنبال کردن این استراتژی، برخوردار شده‌اند.
در حال حاضر، ارتشی‌ها و سیاسیون پاکستان تلاش دارند تا استراتژی جدیدشان را برای حامیان‌شان توضح داده، آنان را قناعت دهند که در این استراتژی خود صادق استند و بالاخره به جلب حمایتِ آنان در این زمینه بپردازند.
این‌که تغییر استراتژی پاکستان برای بهتر شدن وضعیت در افغانستان است، تصورِ درستی نیست. پاکستان در واقع برای گریز از بحرانی که مشکلات اقتصادی و تهدیدهای امنیتی برایش فراهم خواهد آورد، تلاش دارد تا حمایت از گروه‌های تروریستی را کنار بگذارد و به ثبات در افغانستان کمک کند. البته در درازمدت این برخورد پاکستان، منافعی را برای افغانستان به بار خواهد آورد.
طی این مسیر برای پاکستان خالی از دشواری نیست؛ ولی با توجه به تحولاتی که قرار است در منطقۀ ما ایجاد شود، پاکستان راهی جز دنبال کردن این مسیر ندارد و تجربه نشان داده است که پالیسی‌سازان پاکستان، در چنین زمینه‌هایی با موفقیت عمل می‌توانند.
به این ترتیب و با وجود این‌که هنوز در افغانستان به عملکردهای پاکستان هیچ اعتمادی وجود ندارد و از سویی هم پاکستان همچنان تلاش خواهد کرد تا منافعش را در این‌میان در بالاترین حد تأمین کند، روابط جدید میان پاکستان و افغانستان به‌ساده‌گی و به‌زودی شکل نخواهد گرفت؛ ولی بی‌هیچ تردیدی، چنین روابطی که مبتنی بر همکاری و احترام دوجانبه میان دو کشور باشد، شکل گرفتنی است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.