احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۸ جوزا ۱۳۹۴
فهیم دشتی/ شنبه ۹ جوزا ۱۳۹۴
بازی خونین و پیچیدهای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی بهزودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفتهرفته، شدت و سرعت مییابد و بالاخره به انجام میرسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبتشده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقشآفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانیست که نه به عنوان یک پیشگویی، بلکه به مثابۀ یک پیشبینی (با تأکید بر تفاوت پیشگویی و پیشبینی) مطرح میشود.
قابل ذکر است که در بخشهایی از این نوشته، پرسشهایی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که عمدتاً با اشاراتی به بخشهای دیگر تلاش خواهد شد پاسخها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی بهدست میآید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.
بخش بیست و یکم
مشکلات عمدهای که هنوز بر سرِ راه عادیسازی روابط افغانستان و پاکستان وجود دارند، متعدد استند و ماهیتهای متفاوتی دارند؛ اما بزرگترینهای این مشکلات:
– خط مرزی دیورند:
خط مرزی دیورند، از آغاز پیدایش پاکستان، به عنوان یک مشکل میان دو کشور همواره مطرح بوده است. از دید پاکستانیها، این مسالۀ حلشده تلقی میشود و این خط، مرز رسمی و قانونیِ دو کشور محسوب میگردد. پاکستانیها باور دارند که افغانستان نمیتواند در یک معاملۀ دوجانبه، با دنبال کردن ادعایش در مورد تعلق داشتنِ بخشهایی از خاک پاکستان به افغانستان، به مقصد برسد؛ چنانکه از نظر روابط بینالمللی نیز افغانستان در این زمینه موفقیتی بهدست نخواهد آورد.
با این حال، این نگرانی هنوز در پاکستان وجود دارد که در صورت تأمین ثبات و ایجاد یک حکومت قدرتمند در افغانستان، ممکن است افغانها یک بار دیگر این ادعا را پیش کشیده و باعث ایجاد مشکلاتی برای پاکستان شوند. به این دلیل هم است که پاکستانیها قبل از اعمال استراتژی جدیدشان در قبال افغانستان، میخواهند خاطرشان از این مسأله راحت شود.
در سالهای گذشته، بارها مقامات پاکستانی این مسأله را با مقامات افغانستان مطرح کردهاند؛ ولی هنوز پاسخی بهدست نیاوردهاند.
پس از تشکیل دولت وحدت ملی و دیدارهای متعدد رهبرانِ این دولت با مقامات دولت ملکیِ پاکستان و نظامیانِ آن کشور، شایعاتی در مورد اینکه دو طرف برای رسیدن به یک راهحلِ مورد قبول برای هر دو جانب، به توافقهایی رسیدهاند، پخش شدـ هرچند هیچ طرفی نخواست در این مورد رسماً اظهار نظر کند.
به هر حال، تنها راه رسیدن به تفاهم در این زمینه، آغاز گفتوگوهای دوجانبه و در صورت نیاز، با میانجیگری شرکای بینالمللی افغانستان و پاکستان برای حل کاملِ این مشکل است و نتیجهیی که میتوان برای حل این مشکل تصور کرد، تنها از طریق اینگونه گفتوگوها بهدست آمده میتواند، نه از طریق شعار دادن در مورد پشتونستان از یکطرف و یا انکار کامل این مشکل از جانب دیگر.
این تفاهم باید پیشزمینههایی داشته باشد که بدون آن، رسیدن به تفاهم ناممکن به نظر میرسد. یکی از نمونههای اینگونه پیشزمینهها، توافق یک رهبر پشتون در افغانستان با این مسأله است. در صورتی که قرار باشد یک رهبر غیرپشتون به حل مسالۀ دیورند با پاکستان اقدام کند؛ ولو اینکه توافق برای رسیدن به این هدف با بهترین امتیازات برای افغانستان بهدست آید، اقوام پشتون افغانستان با آن مخالفت خواهند کرد و این، هم برای دولت افغانستان مشکلساز میشود و هم حل کامل معضل دیورند را با ابهام همراه میسازد.
به این دلیل، یکی از عوامل عمدهای که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته – با تمام مشکلات و رسواییهای آن – داکتر اشرف غنی به ریاست جمهوری رسید و نقش امریکا در این مورد بسیار واضح بود، زمینهسازی برای حل مشکل دیورند در حضور یک رهبر پشتون میتواند باشد. با این حال، میتوان به شایعاتی که در بالا ذکر شد، بیشتر باور پیدا کرد.
– آبهای مشترک:
پاکستان با مشکل شدید کمبود آب مواجه است و این کمبود از یکسو مشکلات محیط زیستی را میتواند برای پاکستان به بار بیاورد، هم در زمینۀ تولید انرژی برق برای پاکستان مشکلساز میشود و از سوی دیگر، باعث آسیبدیدهگی زراعت در پاکستان خواهد شد. تولید فرآوردههای خوراکی و صادرات آن، بخش مهمی از اقتصاد پاکستان را میسازد و کمبود منابع آبی میتواند به اقتصاد پاکستان صدمههای بزرگی وارد کند.
هند بر سر راه آبهای مشترکی که با پاکستان دارد، بندهای بزرگی زده و به این ترتیب، جریان آن آبها به پاکستان را بسیار کاهش داده است. حالا پاکستان نگران است که اگر در افغانستان نیز چنین طرحهایی پیاده شود، آب در پاکستان به یک منبع دستنیافتنی مبدل شود.
پاکستانیها هم در نشستهای رسمی و هم در دیدارهای غیررسمی و حتا از طریق رسانهها و نهادهای جامعۀ مدنی در آن کشور، پیوسته این مسالۀ را تأکید میکنند.
در این مورد نیز نیاز است که پاکستان و افغانستان بر مبنای قوانین بینالمللیِ تقسیم آب به توافقاتِ دقیق برسند.
در غیر این صورت، افغانستان که برای ایجاد سیستمهای آبیاری بهتر و تولید انرژی برق از رودخانههای مختلف، به استفاده از این آبها نیاز دارد، نخواهد توانست به این اهدافش دست یابد. واضح است که افغانستان، خود توان طراحی و ساخت بندهای بزرگِ آبگردان و تولید برق را ندارد و در این زمینه نیاز به کمکها یا شاید هم قرضههای جهانی دارد و کمککنندهگان و قرضهدهندهگان جهانی، پولی برای اینگونه طرحها اختصاص نخواهند داد؛ مگر اینکه مشکل جدی میان افغانستان و همسایهگانش بر سر تقسیم و مدیریت منابع آبهای مشترک، وجود نداشته باشد.
– حضور و نفوذ هندوستان:
پاکستان از گسترش نفوذ و حضور هند در افغانستان، جداً نگران است.
پاکستانیها باور دارند که هند به حمایت از گروههای مسلحِ مخالف و جداییطلبِ پاکستان در شرق و جنوبِ افغانستان میپردازد.
یکی دیگر از نگرانیهای پاکستان، حمایت هند از افراد و گروههایی در افغانستان است که خود را داعیهدار مسالۀ دیورند و پشتونستان میدانند. هندیها در سالهای اخیر به تعدادی از رسانهها، نهادهای جامعۀ مدنی و احزاب سیاسی افغانستان که شعار پشتونستان و دیورند را سر میدهند، کمکهای فراوانی انجام دادهاند. در واقع مسالۀ دیورند و پشتونستان برای هندیها اهمیتِ استراتژیک ندارد و آنان صرفاً میخواهند با حمایت از افراد و گروههایی که اینگونه شعارها را سر میدهند، به نگرانیهای پاکستان، بیشتر دامن بزنند و پاکستان را همچنان در مسالۀ افغانستان مشغول نگه دارند.(تلاش هند برای مصروف نگه داشتن پاکستان در مسالۀ افغانستان قبلاً در بخش رابطۀ هند و پاکستان، توضیح داده شد.)
Comments are closed.