- ۱۱ جوزا ۱۳۹۴
احمد عمران/ سه شنبه ۱۲ جوزا ۱۳۹۴
روز گذشته، یازدهم جوزا مصادف با اولِ جونِ سال میلادی، از روز جهانیِ کودک در افغانستان بزرگداشت به عمل آمد. سخنرانان در محافلِ گوناگون نسبت به حال و آیندۀ کودکان در کشور ابراز نگرانی کردند؛ همانگونه که هر سال این کار را میکنند. مقامهای دولتی نیز برای کودکان وعدههای بلندبالا دادند، همانگونه که هر سال این وعدهها را میدهند.
روز جهانی کودک حالوهوایِ سالهای گذشته را داشت، همانگونه که زندهگی کودکان حالوهوای سالهای گذشته را دارد. بخش بزرگی از جمعیتِ کشور را کودکان تشکیل میدهند. کافیست که سری به کوچهها و خیابانها بزنیم تا حضور گرم، صمیمانه و معصومانۀ کودکان را در همه جا گواه باشیم.
کودکان شادی زندهگیاند؛ خانه با حضورِ کودک رونق و روشنی میگیرد. اما وضعیت کودکان همانگونه که در اقصا نقاط جهان با وجود تأکیدها و هشدارها وضعیتِ مطلوبی نیست، در کشورِ ما نیز بهشدت نگرانکننده و قابل تأمل است. در همین حال، کودکانِ زیادی در چهارگوشۀ جهان قربانیِ جنگ و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعیِ کشورهای خود استند. سوریه، فلسطین و یمن در این میان میتوانند به عنوان نمونه مطرح شوند. تصویرهایی که همهروزه از رسانههای جهان در مورد وضعیتِ این کشورها نشر میشود، تأسفبار و بسیار زجردهنده است. در همین حال، رقم درشتی از کودکانِ جهان از فقر و گرسنهگی رنج میبرند. آنانی هم که از آموزش به دور میمانند و یا در معرض خرید و فروش قرار میگیرند، کم نیستند. باندهای زیادی در کشورهای مختلف، به کودکربایی مشغولاند تا شعلههای شهوتِ تنپرستان را فروکش دهند.
وضعیت کودکان در جهانِ عدالتکُشِ کنونی، عرق شرم بر جبینِ انسانیت مینشاند. انسان معاصر با همۀ پیشرفتهایی که در عرصههای گوناگونِ زندهگی داشته، اما نتوانسته بر هوا و هوسهای جاهطلبانهاش چیره شود و به همین دلیل میبینیم که هنوز جنگ عقل را تعطیل میکند و خود بر جایگاه آن مینشیند. چهقدر دردآور است که همهروزه شاهد مرگ کودکانمان در جنگی باشیم که حتا نمیدانند برای چه افروخته شده است!
وضعیت کودکان افغانستان، از بسیاری کشورهایی که درگیر جنگ و نابسامانیاند، وخیمتر است. با وجود اینکه در سیزده سال گذشته، تلاشهای زیادی برای بهبود وضعیت کودکان انجام شد، ولی هنوز تغییر بنیادی در زندهگی کودکان وارد نشده است. خشونت در برابر کودکان در افغانستان تکاندهنده است. حتا کودکان در خانه و مکتب نیز مصون از خشونت نیستند. آنچه که در یک مکتب در بلخ اتفاق افتاد، نمونۀ کوچکی از هزاران واقعۀ تلخ و بهمراتب بزرگتر در گوشه و کنار افغانستان است.
کودکان، قربانیان اصلی جنگ و خشونت در کشور اند. حملات انتحاری و تهاجمیِ گروههای تمامیتخواه، کودکان زیادی را راهی گورستانها کرده است. آیا گرفتن حقِ زندهگی از کسانی که هیچ تعلقی به جنگ و خشونت ندارند، میتواند توجیه دینی و شرعی داشته باشد؟
در سالهای اخیر تلاشهای زیادی صورت گرفت که حداقل برای کودکان کشور، حق دسترسی به آموزش تأمین شود. بر اساس آمار رسمی، ده میلیون کودک در حال حاضر به مکتب میروند، اما هنوز سه میلیونِ دیگر از حق آموزش برخوردار نیستند. وضعیت آموزش و پرورش در کشور، وضعیتِ قناعتبخشی نیست. دولت در سیزده سال گذشته نتوانست تحولی کیفی در عرصۀ معارف ایجاد کند و به همین دلیل میبینیم که بازدهی مکاتب، چیزی در حد صفر است. آمار کودکانِ کار در افغانستان مشخص نیست، ولی به باور بسیاری از کارشناسان، رقم بالایی دارد. متأسفانه خلاف همۀ قوانین پذیرفتهشده، بهرهکشی از کودکانِ خُردسال در افغانستان، به رسمی معمول تبدیل شده است. کودکان افغانستان از سنین بسیار پایین، آغاز به کار میکنند و به گونهیی به منابع درآمد برای خانوادههایشان تبدیل میشوند.
از سوی دیگر، موضوع اعتیاد در میان کودکان نیز نگرانکننده است. در برخی مناطق کشور، از کودکان بههدف انتقال مواد مخدر استفاده میشود و یا به نوعی در کشت و قاچاق مواد مخدر شریک ساخته میشوند. جنگ و مواد مخدر در افغانستان پیوند تنگاتنگ دارند و به همین دلیل میبینیم که موازی با تشدید جنگ، مافیای مواد مخدر نیز نیرومندتر میشود. بخش قابل توجهی از بارِ جنگ و مواد مخدر بر شانۀ کودکان قرار دارد و با وجود هشدارهایی که همواره صادر میشود، باندهای مواد مخدر و خشونتطلبان در پی صید کودکان استند.
مشکل دیگرِ کودکان افغانستان، مشکلاتِ صحی و بهداشتی است. بر اساس برخی از گزارشها، کودکان افغانستان از همان زمانِ تولد با مشکلاتِ بهداشتی و صحی روبهرو استند. عرضۀ خدماتِ صحی برای کودکان در تمام ساحات کشور به گونۀ یکسان صورت نمیگیرد و چه بسا در برخی از مناطق اصلاً کودکان به امکاناتِ صحی دسترسی ندارند. مرگومیرِ کودکان بهدلیل مشکلاتِ صحی که بهآسانی درمانپذیرند، هنوز در افغانستان رقم بالایی دارد و نهادهای مسوول نتوانستهاند موفقیتِ چندانی در این عرصه داشته باشند.
در همین حال، خوب است به وضعیتِ چاپ و نشرِ کتاب برای کودکان در افغانستان نیز اشارهیی کوتاه داشته باشیم. هرچند در کشورهای دیگر، چاپ کتابهای ویژه برای کودکان، بخشی از وظایفِ دولت و یا نهادهای مسوول خوانده میشود، اما در افغانستان نهتنها کتابهای ویژۀ کودکان جایگاه مناسب نیافته، که حتا ما نویسندهیی برای کودکان هم نداریم. شاید دو دهه پیشتر، وضعیت نشر و چاپِ کتاب برای کودکان از امروز بهتر بود، ولی در سیزده سال گذشته کمترنهادی تلاش کرده که به این معضل توجه نشان دهد. از سوی دیگر، فراموش نکنیم که ترجمه، بخشِ دیگری از معضل کتاب برای کودکان میتواند باشد. در دیگر کشورها، آثار بسیار ارزندهیی برای کودکان نوشته میشود که اگر بخشی از این کتابها وارد زبانهای رسمی افغانستان شوند، میتوانند گامی مفید برای تعالی فکریِ کودکان شمرده شود.
به هر حال، ما یک بارِ دیگر روز جهانیِ کودک را جشن گرفتیم بدون آنکه واقعاً کاری برای آنها کرده باشیم!
Comments are closed.