احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۶ جوزا ۱۳۹۴
یک شنبه ۱۷ جوزا ۱۳۹۴
احمـد عمران
سازمان همکاریهای شانگهای، از گسترشِ افراطگرایی در منطقه ابراز نگرانی کرده و گفته است که مبارزه با این پدیده باید در اولویتِ این کشورها قرار داشته باشد. در همین حال، صلاحالدین ربانی وزیر خارجۀ افغانستان که در نشست تازۀ شانگهای در مسکو سخنرانی میکرد، گفت که در بیشتر از یک دهۀ گذشته، افغانستان در خط مقدمِ نبرد با تروریسم و افراطگرایی قرار داشته و قربانی داده است. به گفتۀ آقای ربانی، با آنکه ریشههای افراطگرایی در بیرون از مرزهای افغانستان قرار دارد، ولی نبرد آن در خاک افغانستان انجام میشود. آقای ربانی از کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای خواست که برای جلوگیری از تهدید گروههای افراطی بسیج شوند. به گفتۀ آقای ربانی؛ گروه طالبان، شبکۀ حقانی، تحریک طالبان پاکستان، تحریک اسلامی ترکستان شرقی، تحریک اسلامی ازبکستان، شبکۀ القاعده و داعش، گروههای تروریستیییاند که در حال حاضر برای اهدافِ منطقهیی و بینالمللی در افغانستان میجنگند. آقای ربانی میگوید که گروههای افراطی، اهداف منطقهیی و بینالمللی دارند اما افغانستان تا به حال مانع گسترش این گروهها به دیگر کشورهای منطقه شده است.
با حضور گروه داعش در افغانستان، بسیاری از کارشناسان به این باور شدهاند که این گروه اهدافی وسیعتر از این کشور را دنبال میکند و در پی رسیدن به کشورهای آسیای میانه است؛ چیزی که در سخنانِ آقای ربانی نیز بازتاب یافته است. در روزهای اخیر روسیه، چین و هند به عنوان سه قدرتِ برترِ منطقهیی اعلام کردهاند که مبارزه با تروریسم در افغانستان باعث ثبات و تحکیم امنیت در منطقه خواهد شد. البته روسیه در این میان موضعِ منتقدانه نسبت به امریکا و متحدانش دارد و به این نظر است که این کشور در جنگِ افغانستان موفق نبوده است. روسیه میگوید که امریکا از آغازِ این مبارزه در تلاش نابودی گروههای تروریستی نبوده است. به باور کرملین، آنچه که امروز کشورهای منطقه با آن دست به گریباناند، بهوسیلۀ امریکاییها و متحدانِ آن کشت شده است.
روسیه از آغاز شکلگیری ایتلاف جهانیِ مبارزه با تروریسم، نگاه منتقدانه به این مسأله داشت و هرگز هم به این باور نرسید که امریکا بهزودی منطقه را ترک خواهد کرد. روسها به دلیل بدبینیِ تاریخییی که نسبت به سیاستهای امریکا دارند، این کشور را مسببِ نابسامانیهای سیاسی و نظامی در منطقه میدانند و بیشتر از اینکه نگرانِ دیگر کشورهای منطقه باشند، نگران وضعیت و سرنوشتِ خود استند.
روسیه دو نگرانی عمده از تحولات منطقه دارد: نخست، گسترش افراطگرایی در آسیای میانه و کشورهایی که از حمایت سیاسی و نظامیِ روسیه برخوردارند؛ و دوم، قاچاق مواد مخدر به روسیه و کشورهای آسیای میانه از راه افغانستان. روسیه این دو پدیده را بهشدت در تضاد با منافع خود و متحدانش میداند و به این نظر است که امریکاییها بهصورت عمدی از این دو پدیده حمایت میکنند.
لحنِ روسها در برابر همتایانِ امریکایی و غربیشان به دلیل مسایل اوکراین، چندان دوستانه نیست و اما مسایل افغانستان نیز سبب شده که این کشور چندان به امریکا و متحدانِ آن اعتماد نداشته باشد. از جانب دیگر، وضعیت افغانستان در این میان واقعاً نگرانکننده است. دولتمردان کشور هنوز نتوانستهاند سیاستی را در پیش گیرند که بتواند بهصورت چندجانبه در تأمین صلح و ثباتِ کشور موثر تلقی شود. عدم توازن در سیاست خارجی، سبب شده که افغانستان به عنوان مرکز تلاقی دیدگاهها و نظراتِ مختلف باقی بماند. بسیاریها باور دارند که جنگ فعلیِ افغانستان عمدتاً یک جنگ استخباراتی و اطلاعاتی است که به وسیلۀ کشورهای مختلف رهبری میشود. گاهی که دولتمردان افغانستان به سمت پاکستان متمایل میشوند، هندیها احساس ناآرامی میکنند و گاهی هم که گرایش به سمت هند بیشتر میشود، پاکستانیها به هراس میافتند.
دولتمردانِ کشور همواره تأکید دارند که در مناسباتِ خود تأثیرپذیر از هیچ کشوری نیستند و به عنوان کشوری مستقل حق دارند سیاستها و روابط خود با دیگران را تعیین کنند؛ چنین ادعایی اگر بسیار آرمانگرایانه نباشد دستکم با واقعیتهای افغانستان چندان سازگار نمینماید.
افغانستان به هر حال کشوری متکی به کمکهای خارجی است و متأسفانه در بسیاری از موارد، کمکدهندهگان مسیر اصلیِ سیاستها را مشخص میکنند. در بیشتر از یک دهۀ گذشته، افغانستان چوبِ سیاستهایی را خورده که در بسیاری از موارد از سوی دیگران دیکته شده است. به همین دلیل، مدیریت مناسبات خارجیِ افغانستان کارِ سادهیی نیست. از سوی دیگر، فراموش نباید کرد که افغانستان در چهارراه منافع کشورهای منطقه واقع شده و جبر جغرافیایی نیز در نابسامانیهای فعلی نقشِ خود را دارد.
انتظار میرفت که دولتمردانِ جدید با پندگیری از گذشتهگان، سیاستهای واقعگرایانهتری در بازیهای منطقهیی در پیش گیرند، اما تا هنوز چندان تغییری در این خصوص به چشم نمیخورد. افغانستان با بازی منفعلانۀ سیاسی فکر میکند که میتواند به خواستهای خود دست پیدا کند، در حالی که این سیاست بیشتر از همه چیز به ضررِ آن تمام شده است. ما باید بدانیم که در معرضِ سیاستهای مختلفِ منطقهیی قرار داریم و باید از این شرایطِ بد استفادههای خوب کرد. وقتی نمیشود همسایهها را انتخاب کرد و وقتی نمیشود جغرافیای خود را دگرگون کرد، باید متناسب با همین وضعیت، به طرح و تولید سیاستهای موثر دست یازید.
تجربۀ کشورهای دیگر نشان میدهد که همه ناگزیریهایی داشتهاند اما توانستهاند که ناگزیریهای خود را به نقاط قوت تبدیل کنند. در افغانستان خلاف این اصل اقدام میشود، و آن اینکه: نقاط قوت به نقاط ضعف تبدیل میشوند. سازمان همکاریهای منطقهیی شانگهای، ظرفیتهای خوبی برای مبارزه با تروریسم دارد و باید از این ظرفیتها استفاده صورت گیرد. روسیه در معادلات منطقهیی، نقش مهمی را بازی میکند و میتواند در وارد کردن فشار بر پاکستان، سهمِ خود را ایفا کند. دولت افغانستان باید طرحی را تدوین و ارایه کند که بر اساس آن، کشورهای منطقه بهصورت جمعی وارد نبرد با تروریسم و افراطگرایی شوند. سیاستِ در «خط مقدم»ِ جنگ قرار داشتن، تنها میتواند مظلومنمایی سیاسی به شمار رود و هیچ سودی به حالِ کشور نخواهد داشت!
Comments are closed.