احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۷ حوت ۱۳۹۳
بخش چهل و سوم
عبدالحفیظ منصور
وقتی حکومت نجمالدین اربکان با واکنشِ نظامیهای ترکیه روبهرو گردید و سرنگون شد(اقدامی که به کودتای پستمدرنِ ۱۹۹۷ موسوم است)، گروههای اسلامگرای ترکیه به این نتیجه رسیدند که ایجاد دولت اسلامی در ترکیه و پیاده کردنِ قوانین شرعی در آن کشور، با مشکلاتِ زیادی مواجه میباشد؛ مخالفتهای غرب در بیرون و ایستادهگی طبقه متوسط بهویژه زنانی که نگران وضعِ محدودیتهای دشوار بهنام قوانین شرعیاند، در درون. از اینرو راه دیگری را در پیش گرفتند. حزب فضیلت به رهبری اربکان، به سه دلیل از قدرت کنار زده شد: ۱) طرح نظام حقوقی شرعیِ موازی با نظام لائیک؛ ۲) گفتمان اجرای حدود شرعی؛ ۳) جهاد در صورت ضرورت برای استقرار نظام مطلوب. اما حزب عدالت و توسعه بدین اندیشه افتاده است که راه نقد کمالیسم، به کمال رساندنِ آن است؛ زیرا از دید این حزب، دموکراسی واقعی با اسلام سازگاریِ بیشتر دارد، لذا به هر پیمانه که دموکراسی بهصورتِ کامل در یک جامعه پیاده گردد، زمینه فعالیت دیندارانِ واقعی مساعد میگردد. از دید حزب عدالت و توسعه، کمالیسم الگوی یک دموکراسیِ ضعیف و نمادین در ترکیه میباشد؛ زیرا تحتِ سیطره کمالیسم، ارتش به خود اجازه میدهد در امور سیاسی مداخله کند و ترکیه را به آزمونگاهی برای کودتاها تبدیل کند، و به این ترتیب، دستگاه قضایی کشور حالتِ بیطرفی خود را از دست بدهد و به عنوانِ حربهیی در دستِ سیاستمداران قرار بگیرد. همچنان کمالیسم، پلورالیسم را نادیده گرفته و حقوق بشر را نقض میکند و بهصورت فشرده، از معیارهای دموکراسی در اروپا و امریکا فاصله دارد و به ترکیه زیانبار تمام شده است. با این دید، حزب عدالت و توسعه بهجای نقد دموکراسی و جرح سکولاریسم، خود را از حامیان سرسختِ سکولاریسم خواند و به دنبال تکمیل دموکراسی در ترکیه برآمد، که حاصلِ آن استقبال مردمِ ترکیه و عرب بود. به سخن دیگر، رهبران حزب عدالت و توسعه بهجای نفی مدرنیته و ارایۀ الترناتیو اسلامی، از مفاهیم جدیدی چون دموکراسی، حقوق بشر، عضویت در اتحادیه اروپا، پلورالیسم، تساهل و جهانیشدن سخن بهمیان آوردند. از همین بابت، سران حزب عدالت و توسعه را “اسلامگرایان جدید” یا “پستاسلامیستها” مینامند.
حزب عدالت و توسعه، متوجه شده است که کمالیسم ارتش را بیدادگر ساخته، حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی را پامال کرده و جلوِ فعالیتهای اسلامی را گرفته است. هرگاه سکولاریسم به معنی واقعیِ کلمه تطبیق گردد، فضا باز میشود و هرکس به میلِ خویش میتواند اظهار عقیده و نظر کند، عدالت بیشتر تأمین میشود و ثبات در کشور مستقر میگردد.
حزب عدالت و توسعه دیدگاه منسجمی برون نداده که بهوسیلۀ آن بتوان اندیشۀ سیاسیِ آن حزب را بهدرستی دریافت، اما از سال ۲۰۰۳ بدینسو در چند نوبت ایده آن حزب، “دموکراسی محافظهکارانه” عنوان شده است. بر اساسِ اساسنامۀ حزب عدالت و توسعه، این حزب به حفظ وحدت و تمامیتِ جمهوری ترکیه، دولت قانونیِ سکولاردموکراتیک و مردمی، پیشرفت تدریجی، غیر نظامیگری، دموکراسیسازی، آزادی عقیده و برابریِ فرصتها متعهد شده است.
دولت ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه، توجه خود را به خاورمیانه معطوف داشته است و در مواردی، رجب طیب اردوغان، از رسالت تاریخیِ ترکیه در این منطقه نام برده و اسامیِ خلفای عثمانی از جمله سلطانسلیم را با افتخار یاد کرده است؛ از اینرو برخیها سرانِ عدالت و توسعه را “عثمانیهای جدید” میخوانند.
القاعده
القاعده به معنیِ اساس و تهداب است. این نام توسط شیخ عبدالله عزام نهاده شد و هدفِ عزام از تأسیس این نهاد، تدارکِ خدمات برای مجاهدین بود، اما بعدها منسوبینِ این سازمان بهشدت به مبارزۀ مسلحانه رو آوردند، تا حدی که امروز القاعده بهحیثِ خشنترین گروه در سطح جهان شناخته میشود.
عبدالله عزام، مبارزِ فلسطینیالاصل، در سال ۱۳۶۳ هـ خ در رأس شماری از جوانانِ عرب به یاری مجاهدین به پشاور آمد، در آنجا “مکتبالخدمات” را بنا نهاد و از آن طریق، از مجاهدین افغانستان حمایت میکرد. این مؤسسه مجلهیی به زبان عربی به نام “الجهاد” داشت. عبدالله عزام که نویسنده، سخنران و مبارز پُرشوری بود، در سال ۱۳۶۸هـ خ در اثر انفجار ماین، همراه با پسرش در پشاور کشته شد. در زمان حیات او، اسامه بنلادن و دکتر ایمنالظواهری، اشخاصِ ناشناختهیی بودند. اولی بیشتر در پایگاه جاجیِ ولایت پکتیا با مجاهدین زندهگی میکرد و بهخاطر ثروتِ هنگفتش مورد توجه بود، و دومی در یکی از کلینیکها به کارِ طبابت مشغول بود. اسامه عربستانیالاصل و از یک خانواده میلیونر بود، و ظواهری از کشور مصر است و در گذشته، رهبرِ یکی از شاخههای اسلامی در آن کشور بوده است. پس از شهادت عزام، اسامه بنلادن و پس از کشته شدن اسامه، ایمنالظواهری به رهبریِ القاعده رسید.
Comments are closed.