احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۶ اسد ۱۳۹۴
شنبه ۱۷ اسد ۱۳۹۴
احمد عمران/
سرتاج عزیز مشاور نخستوزیر پاکستان در امور خارجی و امنیت ملی اعلام کرده است که بهزودی گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان از سر گرفته میشود.
آقای عزیز که در نشست وزرای خارجۀ آسیا و اقیانوسیه موسوم به «ا ار اف» در کوالالامپور پایتخت مالزیا شرکت کرده بود، گفت پاکستان از روند گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان حمایت میکند و تلاش دارد که این گفتوگوها دوباره از سر گرفته شود.
در اعلامیهیی که وزارت خارجۀ پاکستان در این مورد منتشر کرده، نوشته شده که پاکستان به عنوان همسایۀ خوبِ افغانستان بر مذاکراتِ صلح به رهبری دولت افغانستان تأکید دارد. در بخش دیگر این اعلامیه، از قول سرتاج عزیز آمده که پاکستان نسبت به وضعیتِ شرقِ میانه نگران است و تهدید داعش را برای منطقه جدی میداند.
آقای عزیز در زمانی در مورد گفتوگوهای صلح ابراز نظر میکند که دومین دورِ آن به دلیل افشای مرگ ملاعمر رهبر گروه طالبان انجام نشد و پس از جانشینی ملااختر محمد منصور به جای رهبر پیشینِ طالبان، گفتوگوهای صلح عملاً در هالهیی از ابهام قرار گرفته است.
رهبر جدید طالبان در نخستین بیانیۀ خود به افراد تحت امرش، گفتوگوهای صلح را مردود دانسته و بر جنگِ این گروه تا رسیدن به پیروزی تأکید کرده است. در چنین وضعیتی، مشخص نیست که پاکستان از کدام گفتوگوهای صلح سخن میگوید و آیا میتواند سوالهایی را که در مورد نقشِ این کشور در اتفاقهای اخیر و به ویژه مرگ ملا عمر در اذهان عمومی به وجود آمده، پاسخ دهد. آیا پاکستان از همۀ این مسایل بیخبر بوده و نمیدانسته که رهبر طالبان دیگر در قید حیات بهسر نمیبرد؟
پاکستان در زمانی از گفتوگوهای صلح سخن میگوید که یک بارِ دیگر این کشور در مظانِ اتهام قرار دارد و همۀ باورها نسبت به صداقتِ آن در همکاری برای تأمین امنیت در افغانستان، خط بطلان خورده است. پاکستان همانگونه که در گذشته بازی فریبکارانهیی را در مورد مسایل افغانستان دنبال میکرد، در ده ماه گذشته نیز همان سیاست را با دولت وحدتِ ملی ادامه داده است.
مرگ مرموزِ ملاعمر خیلی مسایل را افشا کرده و حداقل دیگر نمیتوان به گفتهها و وعدههای رهبران و مقامهای پاکستانی باور داشت. پس از شکلگیری دولت وحدت ملی که تلاش کرد در مناسباتِ خود با پاکستان تغییراتی به وجود آورد و پاکستان نیز ظاهراً از این سیاستِ تازه استقبال کرد، این خوشبینی در سطح جامعه به وجود آمده بود که حداقل پس از سالها، این بار دولت پاکستان به این نتیجه رسیده باشد که حمایت از گروههای تروریست و بنیادگرا نمیتواند به نفع آن کشور باشد و به همین دلیل احتمال دارد که در سیاستهای خود بازنگریهایی کرده باشد و این دفعه بخواهد صادقانه گروههایی را که عملاً در چنگ آن است، وارد گفتوگوهای صلح سازد. اما بهزودی با افشای مرگ ملا عمر و بنبستِ دوبارۀ گفتوگوهای صلح، معلوم شد که رهبران پاکستانی هیچ انعطافی در سیاستهای خود در قبال افغانستان به وجود نیاوردهاند و تنها تغییری که در رویکرد آنها ظاهر شده، فقط جنبۀ تاکتیکی داشته است.
پاکستان نشان داد که هیچگونه صداقتی در مورد افغانستان ندارد و نمیتوان به وعدههای رهبرانِ این کشور خوشبین بود. پاکستان قبل از اینکه در مورد ادامۀ گفتوگوهای صلح خوشبینی نشان دهد، باید به پرسشهایی پاسخ بگوید که در ذهن اکثرِ مردم افغانستان در روزهای پسین به وجود آمده است: چهگونه ممکن است که رهبر گروه طالبان در بیمارستانی در کراچیِ این کشور تحت مدوا قرار داشته باشد و استخبارات و نهادهای امنیتیِ این کشور از آن بیخبر باشند؟ چهگونه ممکن است که دوسال پیش رهبر طالبان به شکل مرموزی در همین بیمارستان مرده باشد و مقامهای پاکستانی آن را ندانند؟ چهگونه ممکن است که ظرف این مدت، فردی به نام ملا اختر محمد منصور نقش ملاعمر را بازی کرده باشد و پاکستانیها از آن بیاطلاع بوده باشند؟
آنچه که اتفاق افتاده، به هیچ صورت تصادفی نبوده و مقامهای پاکستان به عنوان رهبران اصلیِ گروههای تروریست، عملاً از آنها باخبر بودهاند و بسیاری را هم مدیریت کردهاند. در مورد اینکه ملا اختر محمد منصور از نزدیکان استخبارات پاکستان بوده، هیچ جای شک و شبهه وجود ندارد. حتا نزدیکترین طالبان به ملاعمر و اعضای شورای رهبری این گروه، این رابطه را میدانند و به آن اذعان کردهاند. چهگونه ممکن است که ملا منصور بدون هماهنگیِ پاکستانیها توانسته باشد چنین نقشِ دوگانهیی را بازی کند؟
در حال حاضر دیگر نمیتوان برای گفتوگوهای صلح به کشوری به نامِ پاکستان امید بست. این کشور بهصورتِ واضح نشان داد که نه ارادهیی برای همکاری در زمینۀ تأمین صلح در افغانستان دارد و نه هم از سیاستهای هژمونیِ خود دست برداشته است. اگر برای تأمین امنیتِ افغانستان قرار است کاری صورت بگیرد، باید طرف مقابلِ این وضعیت شناسایی شود. فکر میشود که در جنگ افغانستان اگر طرفِ دیگری بهصورت واقعی وجود داشته باشد، این طرف پاکستان است.
همۀ گروههایی که باعث جنگ و بینظمی در افغانستان میشوند، بخشی از سپاه پاکستاناند. این گروهها عملاً به رهبری پاکستان وارد نبرد با افغانستان شدهاند و هرگز بهصورت مستقلانه عمل نکردهاند. بر این اساس، دیگر گفتوگوهای صلح با گروههایی که از خود اراده و استقلال ندارند، معنایی ندارد و تنها وقت تلف کردن است.
گفتوگوهای صلح باید با نوازشریف نخستوزیر پاکستان صورت گیرد و اگر قرار است جنگی هم برای حلِ مشکلات آغاز شود، این جنگ نیز باید با پاکستان باشد. فکر نمیشود که دیگر دیپلماسی بتواند در این عرصه کارایی داشته باشد. دیپلماسی زمانی ارزش دارد که طرفِ مقابل نیز آن را در عمل قبول داشته باشد. دیپلماسی در میدان جنگ، به آوازخوانی در مراسم تعزیه میماند.
Comments are closed.