- ۱۸ اسد ۱۳۹۴
دو شنبه ۱۹ اسد ۱۳۹۴/
احمد عمران/
موج اهدای خون به مجروحانِ حوادثِ اخیر در بسیاری از شهرهای کشور و از جمله کابل، نشانۀ روشنِ همبستهگی و دلبستهگیِ شهروندان افغانستان به این سرزمینِ زخمخورده و رنجور است؛ سرزمینی که هر روز با خون و باروتِ دشمنانِ آن، جامۀ سیاه میپوشد ولی خونِ زندهگی همچنان در رگهایش جریان دارد.
همبستهگی مردم در برابر حوادث و رویدادهای خونین، روحیۀ تزلزلناپذیرِ آنها را نسبت به ارزشهای آزادی و دموکراسی به نمایش میگذارد. این حرکتِ خودجوش که از اعماق قلب مردمِ داغدیدۀ کشور برخاسته، در حقیقت «نه»یی بزرگ به خشونتگرایان و گروههای تمامیتخواه است؛ گروههایی که با قساوتِ تمام جنایت میکنند و فرزندان پاکطینتِ این مرز و بوم را به خاک و خون میکشند.
پیامِ این حرکتهای مردمی و مدنی، کاملاً روشن است. این حرکتها یک پیامِ سلبی و یک پیامِ ایجابی دارد. پیام سلبی آن، به گروههای خشونتگرا و حامیان منطقهیی آن است. شهروندانِ کشور با اهدای قطرات خونِ خود، این پیام را به دشمنانِ کشور میرسانند که هرقدر قساوت و سنگدلی آنها فزونی مییابد، نفرت و انزجار مردم نسبت به آنها بیشتر میشود.
امروز کمتر کسی در کشور نسبت به این حوادث، موضع انفعالی نشان میدهد؛ از عادیترین شهروندِ این کشور که بهنحوی انزجار و نفرتِ خود را علیه خشونتگرایان ابراز میدارد، تا شخصیتهای سیاسی و مذهبی کشور. البته راه آن عدۀ معدودی که عملاً در درونِ نظام از جنگ و خشونتِ گروههای تروریست حمایت میکنند، کاملاً از راهِ مردم جداست. آنها خود را بدنام تاریخ و ارزشهای ملی کشورِ خود کردهاند و به عنوان سیاهترین و ننگینترین چهرههای ضد ملی شناخته میشوند. این عده هرچند که حالا ظاهراً خود را نادم نشان میدهند و با رفتن به محلهای خوندهی و انداختن عکسهای فیسبوکی تلاش دارند که بر رسواییهای آشکارِ خود سرپوش بگذارند؛ ولی بدون شک در اعماق دلِ خود همچنان با قاتلان مردم همدلی و همسویی نشان میدهند.
وقتی یکی از این آقایان در فیسبوکِ خود مینویسد که «مرگ ملاعمر نه او را غمگین کرده است و نه هم شاد، اما این حق را به هوادارانِ او در داخل کشور میدهد که برایش مراسم سوگواری برگزار کنند»، عملاً به هزاران شهروندِ این کشور اهانت روا داشته که به دستور این جانیِ قسیالقب داغدار شدهاند. آیا این اهانت به آن سربازان و افسرانی نیست که به وسیلۀ گروه تحت رهبری ملاعمر به فجیعترین و غیرانسانیترین شکلِ ممکن سر بریده شدهاند و یا در انتحاریها و بمبگذاریها کشته شدهاند؟ این افراد چهگونه به خود اجازه میدهند که در درون نظام باشند، از امتیازهای کلانِ آن استفاده کنند و آنگاه به قاتلِ شهروندانِ آن اشک بریزند؟
این افراد بدون تردید در جنایاتی که طالبان و گروههای همسو با آن انجام داده، شریکاند و باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. حمایت از جنایت، خود جنایت است.
و اما پیام ایجابیِ این حرکتها آن است که شهروندان کشور راهی را که انتخاب کردهاند، همچنان تداوم میبخشند. این راه، راه مردمسالاری و ارزشهای مدرن است؛ ارزشهایی که در چهارده سال گذشته مردم افغانستان برای ایجاد آنها خون ریختهاند و فداکاری کردهاند. این پیام به آن گروههایی است که همچنان به وحشت و کشتار ادامه میدهند و میخواهند هدفهای خود را در حمام خونِ افغانستان پیاده کنند.
از سوی دیگر، پیام مهم و اصلی این حرکتهای مردمی، به دولتمردانِ کشور است؛ دولتمردانی که فقط از رویدادهای خونین، بیشتر در لاکِ خود میخزند و شمار محافظانِ خود را افزایش میدهند. مردم به این دولتمردان میگویند که از خانهها و موترهای زرهی خود بیرون شوید و زندهگی را در خیابانهای این کشورِ سوگوار حس کنید. مردم به مقامهای دولتی میگویند که اگر واقعاً درد ما را میفهمید، در برابر دشمنانِ ما و کشورتان تصمیمهای قاطع و سرنوشتساز بگیرید.
افغانستان بیشتر از سی سال است که جنگ و تباهی را تجربه میکند، اما این وضعیت هرگز ارادۀ مردم را برای رسیدن به آزادی و مردمسالاری خدشهدار نکرده است. گروههای دهشتافکن هرقدر با بیرحمی مردم را کشتهاند، اما آنها به سمتِ نور و روشنی گام برداشتهاند و زندهگی را صدا کردهاند. ارادۀ مردم ستودنی است و نباید بهسادهگی از کنارِ اینهمه احساساتِ شریف و معصوم گذشت. دولتمردان با دیدن صحنههایی مثل اهدای خون به قربانیان حوادث، باید نیرو بگیرند و نه اینکه در پشت حصارهای سنگی پنهان شوند.
حس و هوایِ کابل در این روزها هرچند غمانگیز است، ولی در عین حال میتوان شور و طراوتِ مردم را برای کمک و گرفتنِ دستِ یکدیگر به روشنی دید. مردم همچنان در صحنۀ زندهگی حضور دارند و میخواهند که رهبرانشان هم چنین باشند.
شور و طراوتِ مردم را باید حربهیی ساخت علیه خشونت و جنگافروزی. مردم کابل نشان دادند که چه روحیۀ قوی و نیرومندی در برابر حوادث دارند. آنها سختترین روزها را تحمل کردهاند و بازهم تحمل میکنند، اما به این شرطِ ساده که رهبرانشان عملاً صدای آنها را بشنوند و در کنارشان بایستند!