گزارشگر:علی پارسا/ سه شنبه 10 سنبله 1394 - ۰۹ سنبله ۱۳۹۴
بر همهگان واضح است که یکی از عمدهترین تاکتیکهای جنگهای چریکی، تاکتیک «ضربه و گریز» است. شکی نیست که پا گذاشتنِ گروههای شورشی به یک جنگ کلاسیکِ رو در رو در مقابل نیروهای یکپارچه و منظم ارتش، اقدام پرهزینهیی است و ضریب پیروزیِ شورشیان را بسیار پایین میآورد. از همینرو هم یکی از کمهزینهترین روشهای مقابله برای آنها، رو آوردن به جنگ نامتعارف و استفاده از تاکتیکهایی چون «ضریب و گریز»، «شوک و بوک» و یا روشهایی برای تولید وحشت در جانبِ مقابل است. بدیهی است که طالبان هم به علت ضعف و ناتوانی غیرقابلانکار در طول سالهای گذشته همواره به چنین ابزارهایی پناه برده است. حملات انتحاری، بمبگذاری، دامن زدن به ناامنی و بینظمیِ موقتی در شاهراهها و مناطق مسکونی و آدمربایی، نمونههایی از اقدامات هراسافکنانه و چریکی برای ضربه زدن به دشمن بوده است. در چنین شرایطی، تنها شانس جانبِ مقابل برای حفظ قافیه، از یکسو روی دست گرفتن اقدامات استخباراتی و تاکتیکهای دفاعیِ عملی برای خنثا کردن و مهار حملات غافلگیرانۀ دشمن و از دیگر سو وارد کردن ضربات پشت سرِ هم بر مواضع دشمن است.
با در نظرداشتِ این مقدمات، هرچند نیروهای امنیتیِ ما در میدانهای نبرد همواره دستی بالاتر از شورشیان و هراسافکنان داشتهاند، اما در جنگهای غیرمتعارف و غافلگیرانه متأسفانه تا کنون شامل ضرباتِ متعددِ بسیاری از سوی دشمن بودهایم. غیر از حملات انتحاری و انفجاری در مناطق شهری که بیش از هر چیز به دستگاه استخباراتی پیشرو نیاز است، در تازهترین موارد دیده میشود که شورشیان مناطق شمالی در میدان نبرد با جنرال دوستم، بازی جدیدِ موش و پشکی را در پیش گرفتهاند که نیازمند بررسی دقیقِ قضیه و ارایۀ یک راهکار عملی زودهنگام است. پس از آنکه تروریستان ولایت فاریاب پی بردند که کمترین شانسی در برابر جنرال دوستم ندارند، در یک عقبنشینی تاکتیکی، میدان نبرد را رها کردند؛ با وجود این اما پس از خروج جنرال دوستم از این ولایت و حضور یافتنِ او در ولایت سرپل، در یک اقدام واکنشی، این شورشیان دوباره به برخی از مناطق ولایت فاریاب یورش بردند و پس از به شهادت رساندنِ تعدادی از سربازان پولیس محلی، بار دیگر چتر خود را بر نقاطی از این ولایت گستراندند.
در آن سوی دیگر با حضور جنرال دوستم در ولایت سرپل، گفته میشود که شورشیان بدون کمترین واکنشی، از ولسوالی کوهستانات این ولایت عقب نشستند و گویا در پی فرصتِ مناسب برای تطبیق تاکتیک «ضربه و گریز»ِ خود هستند. چنین تاکتیکی میتواند ابتکار عمل را از نیروهای امنیتی کشور بگیرد و چیزی جز سرگردانی و خستهگی مفرط برای مردان جنگیمان به بار نیاورد. حضور جنرال دوستم در میدان نبرد فاریاب بدون شک بسیار ارزنده بوده و است. حضور معاون اول رییسجمهور در میدان نبرد، نه تنها سبب تقویت روحیۀ دلاورمردانِ ما در میدان نبرد فاریاب شد؛ بلکه با به عهده گرفتن رهبری جنگ فاریاب توسط جنرال کارکشتهیی چون او که به تعبیر خودش دکترای نبرد با طالبان را دارد، تحول شگرفی در مدیریت و رهبری نبرد ایجاد کرد. به همین جهت هم بود که در میدان مبارزه با هراسافکنان در ولایت فاریاب، بدون شک جنرال دوستم پیروز میدان بود. آنچه بیش از هر چیز دیگر عرصه را برای هنرنمایی جنرال دوستم فراهم کرد، در دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ و غافلگیری تروریستان بود. با این همه اما تغییر تاکتیک جنگی در میدان نبرد برای حفظ ابتکار عمل، ضرورتی مبرم است و در نتیجه در حال حاضر بیش از هر چیز، ضرورت پُر کردنِ خلاها و نقاط آسیبپذیر احساس میشود.
پس از پیروزی در میدان جنگ فاریاب و ظهور دوبارۀ جوانههایی از شورشیان در این ولایت، حالا فرصتِ ارزیابیِ همهجانبۀ دستاوردها و آسیبپذیریهای جنگِ فاریاب است. حکومت برای حفظ دستاوردها و جانفشانیهای نیروهای امنیتی کشورمان در ولایت فاریاب، باید مکانیسمها و تدابیر عملی لازم برای حفظ امنیت و ثبات در این ولایت را روی دست گیرد. چنین خلایی نه تنها در شمال، بلکه در ولایات مختلفِ کشور به چشم میخورد. دست به دست شدن ولسوالی موسی قلعۀ ولایت هلمند در این روزها نمونۀ دیگری از این ضعف امنیتی در حفظ دستاوردهای نیروهای امنیتی است. بدون شک وزارت دفاع ملی در این عرصه بیش از سایر ارگانهای امنیتی نقش تعیینکننده و سرنوشتساز دارد. با این حال اما رهبری این وزارت از سوی سرپرستوزیری پُرحاشیه که نتوانست رای نمایندهگان مردم را از آنِ خود کند، نهتنها سبب پیشبرد منظم و متداولِ امور نمیشود که سبب برجستهتر شدنِ نقاط ضعف مدیریتی ارتش کشور شده است.
حالا که جنرال دوستم با بسیاری از سربازان قهرمانِ کشورمان در میدان نبرد ولایات شمالی حضور یافته، رییسجمهور غنی و سایر مسوولانِ حکومتی هم باید با عزم راسخ، از اقدامات انجامشده حمایت و از دستاوردهای آنها پاسبانی کنند. جنرال دوستم در فاریاب از ضرورت جابجایی ۲۰۰۰ نیروی جدید در تشکیلات نیروهای امنیتی ولایت فاریاب خبر داده بود؛ اما این سخن گویا به گوشی نرسید و چنین خلایی هم پُر نشد؛ شاید همین خلای امنیتی، یکی از محرکهای اصلی شورشیانِ شکستخورده برای حضور مجدد در فاریاب بوده باشد. پس، باید بار دیگر با صدای بلند به سران حکومت وحدت ملی خاطرنشان کرد که «تأمین امنیت» در مناطق ناامن تنها بخشی از مسوولیت این بزرگان است؛ بخش دیگر مسوولیت آنها «تحکیم امنیت» به گونۀ پایدار و باثبات است که در صورت تحقق نیافتن میتواند همۀ تلاشهای طاقتفرسای نیروهای امنیتیمان را به باد فنا بدهد.
Comments are closed.