احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 21 سنبله 1394 - ۲۰ سنبله ۱۳۹۴
برگردان: قاسم حسنی
اتنوگرافی بهطور تحتاللفظی یعنی تصویر کردنِ مردم. اتنوگرافی، توصیفِ نوشتهشدهیی از فرهنگ، رسوم، عقاید و رفتاری خاص است که مبتنی بر اطلاعاتِ جمعآوریشده از طریق کار میدانی باشد. (ماروین هریس و اورنا جانسون ۲۰۰۰) اتنوگرافی هنر و علم توصیف کردنِ گروه یا فرهنگ است. توصیف شاید از یک گروه قبیلهیی کوچک در یک سرزمینِ دور باشد یا حتا گروهی در حومۀ شهری از طبقۀ متوسط(دیوید فیتومن۱۹۹۸).
اتنوگرافی یک روش تحقیق علمِ اجتماعیست که بهشدت به تجربۀ شخصی، مشارکت تا جای ممکن و مشاهده بهوسیلۀ محققانی که در هنر اتنوگرافی آموزش دیدهاند، متکی است. این مردمنگاران اغلب در گروههای میانرشتهیی کار میکنند. نکتۀ اصلی در مردمنگاری شامل یادگیری زبان و فرهنگِ مورد تمرکزِ یک مردمنگار و مطالعۀ عمیقِ یک میدان و قلمروِ واحد و آمیزهیی از روشهای تاریخی، مشاهدهیی و مصاحبه است.
تحقیق اصلی اتنوگرافی سه نوع از مجموعه دادهها را بهکار میگیرد. که عبارتاند از مصاحبه، مشاهده، اسناد. این خود دادههایی را تولید میکند که میتوان به دادههای تولید شدۀ نقل قولها، تعریفها و توصیفها، و گلچینهایی از اسناد که در کل یک تولید به صورت توصیف روانی است، اشاره کرد. این روایت اغلب با نمودارها، دیاگرامها و موارد اضافی همراه است که به محققِ اتنوگراف کمک میکند تا داستان را بگوید(هاموسلی، ۱۹۹۰). روشهای اتنوگرافی میتواند به ساختها و پارادایمها و متغیرهای جدید برای آزمون تجربی بیشتر در میدان شکل دهد.
ریشههای اتنوگرافی در انسانشناسی و بعد در جامعهشناسی شکل گرفت. اغلب مردمنگاران موضوعات مختلفی را مورد مطالعه قرار میدهند. این موضوعات شامل آموزش و پرورش، سلامتی عمومی، توسعۀ شهری و روستایی، مصرفکنندهگان و کالاهای مصرفی در هر عرصۀ فرهنگ بشری است. در حالی که مطالعۀ انتوگرافی جزء به جزء است و نوعی تحقیق اکتشافی به شمار میرود، مردمنگاری دامنه گستردهیی از هم روششناسیهای کیفی و کمی، حرکت از یادگیری تا آزمون را ترسیم میکند(Agar1995). با مطالعۀ اتنوگرافی مسایل تحقیق، دیدگاهها و تیـوریها هم ظهور مییابند و هم تغییر میکنند.
روشهای اتنوگرافی ابزاری برای کشف نکاتِ محلی دیدگاه و سرمایههای دانش اجتماع و خانواده نیز است(مول و گرینبرگ ۱۹۹۰). همچنین ابزاری برای شناسایی مقولههای معنایی تجربۀ بشری، چه شخصی و چه غیرشخصی، است. همچنین فرایند بررسی را غینی میکند. اتنوگرافی هم دیدگاههای از پایین به بالا و دیدگاههای سیاستگذارانِ قدرتمند را در بالا نشان میدهد. اتنوگرافی بینشهای تحلیلی جدید را از طریق مطالعۀ عمیق در حوزههای جذابِ شباهت و تفاوت فرهنگِ بشری بهوجود میآورد. از طریق یافتهها مردمنگاران دیگران را از یافتههایشان آگاه میسازند. برای مثال در تصمیمگیری سیاسی یا نوآوریهای آموزشی، از چنین تحلیلهای اتنوگرافی میتوان استفاده کرد.
گوناگونی در روشهای مشاهدهیی
تحقیق از طریق مشاهده از روشهای اصلیِ اتنوگرافی است، امّا باید گفت این روش چیزِ واحدی نیست. تصمیم برای بهکار بردنِ روشهای میدانی در جمعآوری دادهها و اطلاعات، فقط مرحلۀ اولیه در فرایند تصمیم است که شامل تعداد بزرگی از انتخابها و امکانات است. انتخاب برای به کار بردنِ روش میدانی شامل الزام برای نزدیک شدن به موضوع مورد مشاهده در محیط طبیعیاش است. از طرفی همین الزام منجر میشود که چیز مورد مشاهده، واقعی و توصیفی بهصورت کامل باشد.
مشارکت یا تماشاگر؟
تمایز اصلی و بنیادی در میان استراتژیهای مشاهدهیی، توجه گسترده به این است که مشاهدهگر مشارکتکنندهیی در فعالیتهای برنامهییست که آن را مورد مطالعه قرار میدهد. این واقعاً یک انتخابِ ساده میان مشارکت و غیرمشارکت نیست. تا اندازه گسترده، مشارکت پیوستاریست که از غوطهور شدنِ کامل در واقعیت به عنوان یک مشارکتکنندۀ کامل تا جدایی کامل از فعالیتهای مورد مشاهده به عنوان یک تماشاگر را دربرمیگیرد. مقدار زیادی از تغییر در پیوستارِ این در حاشیه وجود دارد. مشاهدۀ مشارکتی، یک استراتژی میدانیِ عام است که بهطور همزمان ترکیبی از تحلیل اسناد، مصاحبۀ پاسخگویان و اطلاعرسانها، مشارکت مستقیم و مشاهده و دروننگری است. در مشاهدۀ مشارکتی، محقق صمیمانه تا جایی که ممکن است در زندهگی و فعالیتهای مردم در محیط مورد مشاهده سهیم میشود. هدف از چنین مشارکتی، دستیابی به دیدگاه درونی آنچه که در حال اتفاق افتادن است، میباشد. این بدین معنی است که محقق فقط آنچه که در حال اتفاق است را نمیبیند، بلکه احساس میکند آنچه که قسمتی از گروه مورد مشاهده است را در نظر دارد.
در فرایند مشارکتی، تجربۀ محیط به عنوان یک امر خودی برای محقق امری ضروری است. از طرفی در همان زمان محقق باید به عنوان مشاهدهگر از بیرون به مورد مشاهده بپردازد. چالشی که رخ میدهد، ترکیب مشارکت و مشاهده است، تا محقق بتواند به فهمی از تجربهیی که به عنوان خودی در حالی که به توصیف تجربه برای بیرونیها میپردازد، نایل آید.
بهطور کلی محقق تا جایی که ممکن است، باید در یک تجربه تا اندازهیی نسبت به ماهیتِ محیط مورد مشاهده مشارکتکنندۀ فعال باشد. البته همیشه این اتفاق نمیافتد و محقق باید در ماهیتی که از نقش خود میگیرد، تغییری ایجاد کند. برای مثال در محیطهایی مانند مراکز خدمات انسانی یا برنامههای آموزشی که برای دانشآموزان در نظر گرفته میشود، برای محقق امکان ندارد به عنوان یک دانشجو یا دانشآموز مشارکت داشته باشد. بنابراین تجربۀ دانشآموزان شدن برای محقق سخت است، امّا کسب تجربۀ یک داوطلب یا والدین یا شخص کارمند در چنین محیطی امکانپذیر است. محقق از آن طریق دیدگاه یک خودی را از طریق نقشی که به عنوان والدین میگیرد، میتواند توسعه دهد. در ضمن باید توجه داشت بسیاری از محققان امروزیِ اتنوگرافی معتقدند که برای درک موضوعاتِ مورد بررسی، حتا نیاز نیست که عضو کامل گروه شوید. این محققین معتقدند که مردمنگار بایستی بیشتر تلاش کند تا هم به عنوان فرد خودی و هم فردی از بیرون باشد تا بتواند از حاشیۀ گروه را هم از نظر اجتماعی و هم از نظر ذهنی مطالعه کند. این رویکرد همان چیزی است که هم دیدگاه درون و دیدگاه از برون را ضروری میداند.
اصول روششـناختی
در زیر، سه اصل روششناختی وجود دارد که منطق خاصی را برای ویژهگیهای خاصِ روش اتنوگرافی فراهم میکند. آنها همچنین مبتنی بر انتقادی از تحقیقِ کمّی استند که در بررسی ماهیت حقیقیِ رفتار اجتماعی بشری ناکام میماند. بهخاطر اینکه روشهای کمی به مطالعۀ محیط مصنوعی و یا به مطالعۀ آنچه که مردم میگویند بیآنکه آنها انجام میدهند، متکی است. روش کمّی بهخاطر اینکه به تحلیلهای آماری و تعریفشده متکی است و همچنین به این دلیل که پدیدههای اجتماعی را به محصولاتِ مکانیکی تبدیل میکند، مورد نقد است.(هاموسلی، ۱۹۹۰)
۱ـ طبیعتگرایی
طبیعتگرایی یکی از حوزههای روششناختی است که سعی دارد به آنچه به صورتِ طبیعی در حوزۀ رفتار بشری رخ میدهد، بپردازد. معمولاً دادههای دستِ اول در این حوزه اهمیت دارند. در طبیعتگرایی به استنتاجها از آنچه که مردم در محیطهای مصنوعی مانند محیطهای آزمایشی انجام میدهند یا از آنچه که مردم در مصاحبهها دربارۀ آنچه که آنها در جای دیگر انجام دادند و دربارۀ آن صحبت میکنند، چندان اعتمادی وجود ندارد. به همین دلیل است که مردمنگاران تحقیقاتشان را در میحطهای طبیعی انجام میدهند. محیطهایی که به طور مستقل از فرایند تحقیق وجود دارند. در واقع این محیطها به طور خاص برای هدف تحقیق تنظیم نمیشوند، بلکه از نظر فرهنگی – اجتماعی یک فرایند مستقل خودتنظیمی دارند و محقق به دنبال کشفِ این واقعیتهای فرهنگی است. یکی از اهمیتهای عمده و دلالتهای مهمِ طبیعتگرایی این است که در مطالعۀ محیطهای طبیعی، محقق باید تلاش کند اثراتِ خود را در رفتار مردم مورد مطالعه به حداقل برساند. هدفِ این کار آن است که این شانس را بتوان افزایش داد که آنچه در محیط مورد بررسی کشف میشود، به محیطهای مشابه دیگری که توسط محقق و مردمنگاری مورد بررسی قرار گرفته است، قابل تعمیم باشد. سرانجام مفهوم طبیعتگرایی دلالت بر این دارد که حوادث و فرایندهای اجتماعی بایستی برحسب روابطشان بنا به زمینهیی که آنها در آن متن مییابند، توضیح داده شوند.
۲ـ فهم/ تفهیـم
تلقی اصلی در این اصل آن است که کنشهای بشری از رفتار موضوعاتِ فیزیکی متفاوت است. این تفاوت حتا از رفتار حیواناتِ دیگر هم دیده میشود. در واقع کنشها در جوامع انسانی، شامل ساده بودنِ پاسخهای ثابت یا حتا پاسخهای یادگرفته شدۀ محرکها نیست. بلکه تفسیرهاییست که کنشها در برابر آن دارند و ساختارهاییست که به آن پاسخها داده میشود. در واقع بر ساخته شدنِ کنشها به محرکها در جوامع انسانی، همواره دیده میشود. گهگاهی این تلقی مفهوم علیت را در جهان اجتماعی رد میکند و بر مشخص ساختنِ آزادانۀ رفتارها و کنشهای بشری و نهادها پافشاری میکند. تلقی دیگر در این اصل به روابط علی در جهان اجتماعی اعتقاد دارد که یافت میشود امّا آنها از علیت مکانیکی که در پدیدههای فیزیکی وجود دارند، فرق میکنند. از این نقطهنظر اگر ما قادر باشیم نقشهای انسانی را به طور مؤثر توضیح دهیم، بایستی فهمی از دیدگاههای فرهنگییی که آنها بر آن مبتنی هستند، دست یابیم. هنگامی که در حال مطالعۀ یک جامعه هستیم، آن جامعه برای ما بیگانه است، از اینرو ما بایستی بدانیم که بیشتر از آنچه که میبینیم یا میشنویم، معماهایی وجود دارند. امّا مردمنگاران معتقدند که این پیچیدهگی در جوامع آشناتر بیشتر دیده میشود. در واقع محیطی که آشنا نباشد، خطر بدفهمی بالاتر میرود. یک تلقی وجود دارد مبنی بر اینکه ما نمیتوانیم فرض کنیم که ما قبلاً دیدگاههای دیگران را حتا در جامعۀ خودمان میشناسیم، چون گروههای خاص و افراد دیدگاههای متمایزی را بهوجود میآوردند. این بهخصوص حقیقتی در جوامع پیچیده است. گروههای قومی، شغلی و گروههای غیر رسمیِ کوچک (حتا خانوادهها یا مدارس) شیوههای متمایز را از جهتگیری به جهان گسترش میدهند که ما نیاز به این داریم که رفتارشان را بفهمیم. مردمنگاران معتقدند که یادگیری فرهنگِ یک گروه مورد مطالعه که میتواند تعریفهای بیشتری برای رفتار اعضایش تولید کند، ضروری است. این دلیلی برای مرکزیت مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبۀ غیرساختارمند در روش اتنوگرافیک است.
۳ـ کشف
ویژهگی دیگر تفکر اتنوگرافی، مفهوم تحقیق که مبتنی بر کشف و قیاس است، میباشد. این اتنوگرافی خود را محدود به آزمون فرضیۀ آشکار نمیکند. این نظر وجود دارد که اگر کسی یک پدیده را با مجموعهیی از فرضیات در نظر بگیرد، محقق در کشف ماهیت حقیقیِ آن پدیده ناکام میشود. همچنین آن مفروضاتی که در داخلشان فرضیات ساخته میشود، میتواند دید عمیق و کشفِ واقعیت را جلوگیری کند. در واقع آنها یک علاقۀ کلی در برخی از نمونههای پدیدۀ اجتماعی و یا در برخی مسایل تئوریکی و مسأله عملی دارند. بنابراین تمرکز تحقیق بر این اساس محدود میشود و شاید حتا اساساً تغییر کند.
اتنـوگرافی به عنوان یک روش
روش اتنوگرافی عموماً به تحقیقِ اجتماعییی اطلاق میشود که ویژهگیهای زیر را دارد(هاموسلی، ۱۹۹۵):
۱ـ رفتار مردم در متنها و زندهگیِ روزمره مورد مطالعه قرار میگیرد.
۲ـ دادهها از حیطۀ منابع جمعآوری میشود امّا مشاهده و مکالمات غیررسمی، واقعیت منبع اصلیِ تحقیق به شمار میرود.
۳ـ جمعآوری دادهها به صورت غیرساختارمند صورت میگیرد، یعنی طی برنامۀ جزییشدهیی که در آغاز تنظیم شود، نیست. مقولات و متغیرهایی برای تفسیر آنچه که مردم میگویند و انجام میدهند، از قبل داده نمیشود یا ثابت فرض نمیشود. این به معنای غیر سیستماتیک بودن تحقیق نیست. به طور ساده در ابتدا دادهها به صورتِ خام از یک شکل جمعآوری میشود.
۴ـ تمرکز معمولاً بر یک گروه یا محیطِ واحد یا نسبتاً با دامنۀ کوچک است.
۵ـ تحلیل دادهها شامل تفسیر معانی و کارکردهای کنشهای انسانی و اساساً شکلی از توصیفات و توضیحات شفاهی را دربرمیگیرد. البته تحلیل آماری و کمیتپذیر استفاده میشود امّا نقش فرعی را بیشتر دارد.
۶ـ به عنوان مجموعهیی از روشها، اتنوگرافی از آن نوع رویکردی که ما همه در زندهگی روزمرۀمان از آن استفاده میکنیم تا معنایی برای محیطمان بسازیم، جدا و منفک نیست. اتنوگرافی نسبت به رویکردهای دیگر مانند سورویهای اجتماعی یا تجربی، کمتر تخصصی و پیچیده است. به هر حال، همۀ روشهای تحقیق اجتماعی خاستگاهها و منشأهای تاریخیِ خودشان را در شیوههایی که در آن افراد اطلاعاتی دربارۀ جهانشان در زندهگی روزمره بهدست میآورند، دارند.
Comments are closed.